بچه ها گل با کلاشینکوف های زورکی ـ خاطرات سفر از تورنتو تا بغداد .
قسمت پنجم
09.01.2008
محمد محمدی ـ وبلاگ طعمه
با سلامی به آبی اسمان
و با سلامی به معصومیت سمیه
از همه کسانی که آشنا از دختر عمه عزیزم در ایران و امیر از سوئد تانا آشناها از نروژ و آمریکا و آلمان که مطالب را خوانده اند و خلاصه همه کسانی که تلفنی و با با ای میل ما را مورد محبت وحمایت خود قرار دادند از طرف خود م تشکر می کنم .
چند نکته را باید خدمت شما بگم
اول از همه من این مطالب را اول برای سیمای آزادی و همبستگی ملی و امیر فرستادم و برای سایتی نفرستاده ام و البته از تمامی سایت هائی که مطالب مرا در مورد سمیه انتشار دادند و یا لینک دادند متشکرم .
شخصا توقعی از کسی ندارم که مطالب مرا منتشر کند ذاتا سیاسی نبوده و نیستم و نخواهم بود ولی اگر کسی به خانواده ما بر خورد کند با تمام وجودم از انان دفاع میکنم همانگونه که بابا از من دفاع کرد و برادر و خواهرم که حالشان از هر چه سیاست و مجاهدین هست بهم می خوره .
ولی از شما مجاهدین توقع داشتم از کجا سمیه مطالب مرا بداند . . .
آیا سمیه اجازه داره که این مطالب را بخواند ؟
زیاد شد یک خواهش داشتم هر کسی که م یتواند به من کمک کند این وب لاگ را مرتب کنم چون عکس دارم باید گالری داشته باشه . می خوام مطالب مرتب باشه . بلد نیستم . فقط اینترنت چت کردن را بلد هستم .
اگر کسی برنامه ای برای ادیت فیلم و لود کردن صدا و فیلم برای وب لاگ داره با آدرس ای میا من تماس بگیره
m_shahob@hotmail.com
متاسفانه امکان پرداخت پول را ندارم که به کسی برای این کارها بدم.
راستی امروز با بابام در بغداد صحبت می کردم توانسته بود با معاون نخست وزیر عراق ملاقات بکند بهش گفتم مجاهدین می گن پول گرفتی کمیش را هم بفرست
بابا خندید و گفت آره یک امضاش کمه دربدر دنبال مسعود هستم امضای دوم رابکنه چک را نقد کنم.
دم شما گرم .دم را عشق است . دست شما درد نکنه .
|