مرا بسوزانید، اندیشهام را نه!
13.05.2008
دویچه وله
١٠ماه مه ١٩٣٣سالروز فاجعهای بزرگ در تاریخ آلمان است. در این روز، تنها چند ماه پس از روی کار آمدن هیتلر، دستور سوزاندن میلیونها کتاب صادر شد.
٧٥ سال قبل، آلمان نازی برای جلوگیری ازسقوط اخلاقی شهروندان آلمانی و نیز حفاظت از آنچه که خود آن را "اصول اخلاقی در خانواده و کشور" مینامید، آثار بسیاری از نویسندگان مشهور را به ﺁتش کشید.
برلین، صحنه نمایش کتاب سوزی
روز دهم ماه مه ١٩٣٣ ، بیش از ٢٠٠ شهر و روستا شاهد سوزاندن کتابهای نویسندگان بزرگی چون هاینریش مان، اریش کستنر، ارنست گلسر و سایرین بودند. در برلین، مراسم، باشکوه بیشتری برگزار شد؛ دورتادور جایگاه آتش سوزی کتابها پر بود از انبوه تماشاچیان مشعل به دست، اعضای SA، رؤسای دانشگاه و دانشجویان سال اولی که به آتش کشیدن افکار مکتوب را به جشن نشسته بودند. گروه موسیقی مارشهای ملی مینواخت و رادیو، مراسم را از میدان اپرای برلین، زنده پخش میکرد.
تیشهای بر پیکر فرهنگ آلمان
بر خلاف ادعای دولتمردان نازی، فاجعه کتابسوزی نه تنها کمکی به دفاع از "روح آلمانی" نکرد، بلکه خود تیشهای بود بر پیکر فرهنگ آلمان. این کشور میراث فرهنگی به دست آمده خود را از "لیون فویشت واگر" گرفته تا "کافکا" و "فروید" به یک باره درآتش میدید. واکنشها و اعتراضات به این عمل بسیار ناچیز بود. در برخی کشورها مانند اتریش، هلند و آمریکا اعتراضاتی به گوش میرسید، اما آنها نیز راهی به جایی نبردند. به این ترتیب کتابسوزی سرﺁغازی شد برای جنایات بعدی. کتابهای سوزانده شده، تحت تاثیر تبلیغات فراگیر، جای خود را به کتابهایی دادند که یهودی ستیزی و نژاد پرستی را گسترش میدادند.
میدان اپرای شهر برلین، دهم ماه مه سال ۱۹۳۳: انبوه تماشاچیان به نظارهی مراسم کتابسوزان ایستادهاند.
ژوزف گوبلز، وزیر تبلیغات هیتلر، عقیده داشت: « از راه فرهنگی باید راه غلبهی اندیشههای سیاسی را هموار کرد. تنها زمانی که قدرت و ایده به هم میپیوندندد، معجزه انقلاب شکل می گیرد.»
سنت کتابسوزانی و قدمتی به اندازهی تاریخ
کتابسوزی یک اختراع آلمانی نیست، بلکه ریشه در قرون گذشته دارد. ٤٧ سال قبل از میلاد مسیح، در جریان جنگهای داخلی رومیها، کتابخانهی عظیم اسکندریه به همراه ۵۰۰ هزار دست نوشته به آتش کشیده شد. قیصرهای رومی نوشتههای مسیحیان را میسوزاندند و در قرون وسطی کتابهای به اصطلاح کفرآمیز را در تل هیزم میانداختند. کتاب سوزی محدود به زمان یا مکان خاصی نیست. از کشورهای جهان سوم گرفته تا کشورهای پیشرفته، شرق یا غرب، مسیحی یا مسلمان ، همه و همه با آن مواجه بودهاند. این عمل در جهت نابودی هویتهای فرهنگی، مذهبی، قومی و سیاسی
صورت میگرفته است. دگراندیشاندر سالهای نه چندان دور، در جنگ بالکان، کتابخانه ملی شهر سارایوو نیز به دست صربها به آتش کشیده شد. این کتابخانه درقرن نوزدهم ساخته شده بود و سه میلیون کتاب و دست نوشته داشت. رهبر صربها، این مجموعه بینظیر را با بمبهای فسفری نابود کرد و پس از چند ساعت تنها تلی از خاکستراز آن به جای ماند. "هارتموت وبر" رئیس مرکز اسناد، در این باره میگوید: «آنها آرشیو کتابخانه را عمدا سوزاندند و بهخوبی میدانستند که آرشیوهای کتابخانهای اقلیتهای قومی و کتابهای مذهبیشان آنقدر مهم و هویت بخش هستند، که با نابودی آنها بخشی از هویت آنها از بین میرود.»
پیروزی اندیشه بر آتش
اگر چه ناسیونال-سوسیالیستهای آلمانی با سوزاندن آثار ادبی نویسنگان و شاعران خود، عملا دسترنج فرهنگی کشور خود را به آتش کشیدند، اما نویسنگان بسیاری با تحمل رنج تبعید، به افشاگری پرداختند، تا بار دیگر اندیشه پیروز میدان باشد.