_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

iran-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

 تاریخ نویسی از نوع سوم

24.05.2008

سعید سلطانپور – تورنتو

ssultanpour@yahoo.com

 

روایت است که نادر شاه که در مقابل لشگر 100 هزار نفری عثمانی شکست می خورد.  از میرزا مهدی خان منشی (  تاریخ نویس امروزی ) می خواهد که نامه ای به روسای قبایل فرستاده و شرح شکست داده و تقاضای نیرو کند .  ميرزا مهدي خان به اسلوب كتاب دوره شرحي با تعقيد و اطناب و تصنع نگاشت و پس از تمجيد و ستايش فراوان « از پيروزيهاي ظفر نمون!» سپاه نادري چنين اشاره كرد كه :« اندك چشم زخمي به قسمتي از سپاه سپهر دستگاه ...رسيد »! وقتي كه نوشته را به سمع نادر رسانيد سردار نامدار ايران برآشفت و گفت :« اين دروغها و مزخرفات چيست كه به هم بافتي ؟ كدام اندك چشم زخم ؟ كدام پيروزي ظفرنمون؟ چرا حقيقت را نمي نويسي ؟ بنويس شكست خورديم ، آن هم شكست سخت و فاحش . دمار از ما برآوردند » .

و اما بخوانید چگونه  میرزا عبدالعلی خان به سبک منشی  نادرشاه  می نویسد:

 

من بيش از سي و پنج سال است، هرچند به خُردي مور، در رزم ستايش‌برانگيز و پايداري بي‌وقفه و اماني، كه پرچمدار هوشمند و دلير و پاكبازش مسعود رجوي بوده است، با شاه و شيخ درافتاده‌ام به اميد آزادي و رهايي ايران زمين از چنگ غاصبان تاجدار و عمامه‌دار حاكميت مردم ايران، و هرگز در اين راه ترديدي به خود راه نداده و همواره روبه پيش تاخته‌ام، با يقيني روشن و الهام يافته از عزم سترگ مسعود رجوي براي آزادي ايران زمين.
من نه نويسنده‌ام و نه تاريخ‌نگار، كه بخواهم از كسي مُهر تأييد بگيرم. اما مانند يك شاگرد نوآموز، كوشيدم كه از مسعود، پرچمدار بي‌بديل راه بهروزي مردم ايران زمين، بياموزم.

 

البته در مثل مناقشه نیست .  هر گردی گردونیست و هر سبزی خیار نیست و هر درختی چنار یعنی هر چند نادر شاه و میرزا مسعود  رجوی شجاع الدوله و میرزا عبدالعلی گماشته  هر سه اهل خطه خراسان هستند ولی  ملا مسعود    متواری کجا و نادر شاه افشار کجا که فتح هند کرده است . نادر شاهی که هنوز پشتوانه پول ایران از غارت هندوستان در بانک مرکزی وجود دارد ، از شکست خود می گوید زیرا  نادر شاه می داند که پذیرفتن شکست ، شرط پیروزی است.

امامیرزا عبدالحسین گماشته  در دوران اینترنت از پیروزی های نداشته میرزا مسعود رجوی  که کاشکی ذره ای ا زغیرت و شهامت نادرشاه را به ارث برده بود، می گوید که دروغ محض است و فریب اعضای خود فریفته که دروغهای رجوی برای 30 سال باورشان شده است  .

 

 میرزا عبدالعلی گماشته  می نویسد

 

چندين سال پيش در محفلي كه افتخار ديدار و شنيدن كلام مسعود را داشتم، چند تن از دوستان از كاستيهايي كه در اين همگامي داشتم و هنوز هم دارم، انتقاد كردند. به مسعودِ همواره دوست‌داشتني و بي‌بديل در گشاده نظري و انساندوستي، گفتم: من همه اين كاستيها را دارم به اضافه صدها عيب و ايراد ديگر، كه ديگران از آن بي‌خبرند، اما، در‌برابر همه آن عيب و ايرادها، يك حُسن در من هست كه همه آن عيبها را مي‌پوشاند و آن اين كه آرزو دارم همواره در زير اين سقفي باشم كه كلام عطرآگين تو آن را معطر كرده است.

 

به عبدالعلی معصومی باید گفت :

میرزای گرامی چرا نمی روی در کنار عشقت و عنصر بی بدیلت زندگی کنی . تو که دیگر " اهل و عیالی " هم نداری و رسما جز خواجگان حرم مریم  شده ای.

 زیاد تاریخ خواندن و در حلقه بسته  یکی از ارتجاعی ترین و مزدور ترین  نیروهای سیاسی  منطقه خاورمیانه کار دست میرزا عبدالعلی داده است زیرا وی خوب می داند  که سالهاست  بوی عطر مسعود با بوی  زباله دان تاریخ قاطی شده است و این عطر میرزا را  خفه می کند .  به همین دلیل در پاریس در کنار آخوند مرتجع جلال گنجه ای خوش نشینی می کند . که اتفاقا هر دودر یک دوره در دانشکده مدیریت و بازرگانی دانشگاه تهران بوده اند و البته  بر طبق نقشه وزارت اطلاعات در ان کلاسها  من به نام سعید سلطانپور در سال 57 حضور داشته ام ، و این دو وطن فروش اجنبی پرست  برای هم فتواو سند تاریخی ازپیروزی ها ی بر باد داده و مشروعیت به اجنبی فروخته  رجوی سخن می گویند

شرم و حیا هم چیز خوبی بود  که متاسفانه رجوی آنرا به اندکی به صدام واگذار کرد  تا به قدرت برسد .

 

میرزا قلمدون ، تاریخ را تو نمی نویسی .  ما هم که درمجاهدین بوده ایم و از تو  و خیلی از هم پالکی های شورای "حماقت و وابستگی "بیشتر و عملی تر بر علیه استبداد ولایت فقیه در داخل کشور جنگیده ایم. نیز  روایت خود مان از تاریخ برای نسل آینده می نویسیم.  دوران مارگیر ی و رمالی تمام شده است.  چطور شده است بعد از چند ماه تازه خبر سوال  من  در مورد مشروطیت و تحصن در سفارت انگلیس به گوش تو خورده است .   مطلب کلوخ انداز را پاسخ سنگ است نشان از رویکرد  جدید مبارزات سرنگونی بخش برادر به شیوه ماقبل تاریخ و دوران سنگوار ه ها هست که خود یک نوع پیروزی است. 

به میرزا ی تاریخ نویس باید گفت مطمئن باش  سر قبری که براش گریه می کنی جنازه ای وجو د داشته باشد . تو اول رهبر خوش عطرت را " اكنون نيز با دلي سراسر شيفته ديدارش، هستی "نبش قبر کن و بیرون بیاور بعد مرد میدان بطلب .

خدایا مسعود رجوی را کشف بنما تا از محل دلارهای صدام و نو محافظه کاران ، تحفه ای به میرزا عبدالعلی  تاریخ نویس که تاریخش را گم کرده است  بدهد که تاریخ را درمدح رجوی بنویسد .   

23 ماه مه 2008 – تورنتو –کانادا

کلوخ انداز را  پاسخ سنگ است 1. . http://www.hambastegimeli.com/node/40895

 

www.kanoun-e-bayan.blogspot.com

www.politicofcanada.blogspot.com

 

مطالب دیگر از سعید سلطانپور:

ــ  روز کارگر در تورنتو و اعتصاب کارکنان حمل و نقل شهر تورنتو (تی تی سی)

ــ ادامه خود فریبی جریان رجوی و  اعتراف  روشنفکرانه به   شکست

ــ گاف مجاهدین و  تاریخ مشروطه

ــ مرده یا زند ه رجوی، کدامیک بهتر است ؟

ــ سربازان کانادائی را به خاطر سیاست های جنگ طلبانه بوش به کشتن ندهید!

ــ فرهنگ ضد اسلامی و ضد ایرانی مجاهدین

ــ قتل مهاجر لهستانی نقطه عطفی در بحران ساختاری پلیس فدرال کانادا

ــ  افطاری های سیاسی حاکمیت و اپوزیسیون در غرب

زمانی که متوجه شدم اطلاعات هسته ای جمهوری اسلامی کار مجاهدین رجوی است

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد