_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

کنسرت سالار عقیلی در برلین

15.01.2009

نسرین بصیری

http://www.iranologie.org/2009/01/blog-post.html

تلفن زنگ می زند. آنکه اشمیدت یکی از همکاران قدیمی من در رادیو مولتی کولتی در آنسوی خط است. خبر می دهد که روز 17 ژانویه در محل سابق کار من در سالن بزرگ ار بب کنسرتی برگزار می شود . "روندفونک کر" برلین برنامه هایی اجرا می کند با گروه راز و نیاز و خوانندۀ جوان ایرانی سالار عقیلی که اهل موسقی سنتی است. آنکه اشمیدت از من خواهش می کند در برنامۀ جدید رادیویی مان این کنسرت را معرفی کنم و چند بلیت ورودی را هم به قید قرعه در اختیار شنوندگان مان قرار بدهم. با کمال میل قبول می کنم. خوشحالم از اینکه خوانندگان و نوازندگان ایرانی اینبار شنوندگانی غیر ایرانی هم دارند.
تازگی ها "وطن" را با صدای سالار عقیلی شنیدم و خیلی خوشم آمده . می گردم و یک سی دی از کارهایش را پیدا می کنم و در برنامه ای که از پیش ضبط شده برای روز دوشنبه 12 ژانویه آماده می کنم. آنکه اشمیدت می گوید در یکی از مراکز برگزاری کنسرت برلین کار می کند و از من نشانی رسانه های ایرانی برلین را می گیرد. تلفن دو تلوزیون و یک مجلۀ فرهنگی را در برلین به او می دهم. بعد اطلاعیه مطبوعاتی کنسرت را برایم می فرستد . همانگونه که عادت دارم اطلاعیه را سرسری نگاه می کنم و اطلاعات مهم آنرا یاد داشت می کنم، تاریخ و آدرس کنسرت، نام برگزار کننده که ارکستر بزرگ رادیو برلین و براندنبورگ است. مطالب مهم را ترجمه می کنم و برای "ایرانپولیس" برنامۀ موزیک "رادیو مولتی کولت 2" که رادیویی اینترنتی است آماده می کنم. تا اینکه یکی از دوستان به من خبر می دهد سفارت جمهوری اسلامی در برلین برگزار کنندۀ این کنسرت است و قرار است سفیر نیز در این برنامه شرکت کند.
با ناباوری به اطلاعیه مطبوعاتی نگاه می کنم . برنامه از جانب یک نهاد معتبر آلمانی تدارک دیده شده و برگزار می شود و ظاهرا ایرانیان در برگزاری برنامه دخالتی ندارند . بالاخره پس از خواندن 20 سطر که در مورد کنسرت و ارکستر و برگزار کننده توضیحاتی داده شده، زیر عنوان " فرهنگ نوا های فارسی" که بیشتر بنظر می رسد انسانی بی دقت یا هژمونی طلب فارس آنرا نوشته، دم خروس پیدا می شود. نوشته شده
" کنسرت با همکاری بخش فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در برلین برگزار می شود"
چند روز پیش از این یکی از دوستان ایرانی بسیار نازنین پرسید بلیت کنسرت ایرانی لازم داری که در سالن بزرگ رادیو برگزار می شود. یکی از همسایگانش گفته می تواند بلیت برایش بیاورد . گفتم لازم دارم و چند بلیت برای من بگیرد. البته کمی تعجب کردم چون معمولا این بلیت ها را در فروشگاه های ایرانی پیش فروش می کنند، آنهم به بهای نسبتا سنگینی. نه به این شکل که تعدادی کارت مجانی در اختیار علاقمندان قرار بدهند . حالا پس از به دقت خواندن اطلاعیه مطبوعاتی می دانم ماجرا از چه قرار است. با اینهمه جای تعجب است که وسط ماه محرم کنسرتی در شهر برلین برگزار می شود با همکاری سفارت جمهوری اسلامی.
هیچگونه مشگل و مخالفتی با برگزاری کنسرت به یاری سفارت جمهوری اسلامی ندارم. هر فرد و نهادی حق دارد بر اساس سلیقۀ خودش کنسرت یا هر برنامۀ دیگری هر کجا که می خواهد برگزار کند. ما هم حق داریم و موظفیم که دراین زمینه آگاهی رسانی کنیم .

مثلا بگوئیم برگزاری چنین برنامه هایی "بی طمع" نیست. اینها هم درست مثل سازمان مجاهدین خلق می خواهند از محبوبیت هنرمندانی "استفاده" سوء کنند و پس از جنایاتی که توسط این حکومت در برلین رخ داده، با گرد آوری جمعیتی از همه جا بیخبر برای خودشان آبرو و محبوبیتی کسب کنند. می خواهند حضور تماشاگران و شنوندگان را به پای آشتی و دوستی بگذارند با نهادی که دست کم تا کنون "لانۀ جاسوسی" بوده برای طرح و برنامه هایی که برای سرکوب و ترور مخالفان می ریختند.

کاملا قابل فهم است که سفیر ایران در آلمان می خواهد با حضور خود در سالنی که هنرمندان معتبر آلمانی و ایرانی و هنرمندانی از چهار گوشۀ جهان در آن برنامه اجرا کرده اند ، در میان کف زدن های تماشاچیان ظاهر شود و باز مثل وقتی که احسان خواجه امیری به برلین آمده بود در سالنی اسم و رسم دار از پله ها بالا برود و دسته گلی تقدیم هنرمند کند و سهمی ببرد از کف زدن های مردم که بلاتکلیفند با دیدن سفیر دست از تشویق هنرمند بردارند یا خیر. بگذریم که نیمی از شرکت کنندگان در اینگونه برنامه ها آشکارا "خودی" هستند. آن بار کنسرت در تالار خانۀ فرهنگ های جهان برگزار شد، همان تالاری که گنجی و اشکوری و مهر انگیز کار بر آن جای گرفتند و به زندان رفتند و شکنجه و آواره شدند.
بعد از کنسرت احتمالا ایرنا یا ایسنا مثل آن بار که خواجه امیری در ایتالیا کنسرت داشت ، خبر می دهد که چند صد ایرانی یا یک هزار نفر در جشن ... سفارت در میلان شرکت کردند یا در کنسرتی که سفارت برگزار کرده بود حضور پیدا کردند و سفیر در آنجا چه ها کرد و چه ها گفت.

در پایان تاکید می کنم گفت و گو خوب است، آشتی زیباست ،کینه بد است، هنر ناب اگر همجوار زباله های بویناک هم باشد آلوده نمی شود، هر هنرمندی و هر تماشاگری حق دارد خود انتخاب کند به کدام برنامه و کدام نشست و کدام کنسرتی برود. آزادی یعنی همین.

اما انسان های آزاده هم حق دارند هشدار بدهند، تا هنگامی که جنایتکاران و متولیان سیستم هایی که دست شان به خون دگر اندیشان آلوده است ، اعتراف نکرده اند به نسل کشی و ترورهایی که در سراسر جهان انجام شده، تا زمانی که مورد باز خواست و مجازات قرار نگرفته اند، فقط برای دمی سرخوش بودن، خاموش کنار این جنایتکاران نشستن، یا گیریم دو ردیف جلو تر و یا عقب تر، روا نیست. هستند کسانی که مثل من روزنامه نگار متوجه ماهیت این کنسرت ها نیستند و می روند و شرکت می کنند. اما حضور آگاهانه در چنین برنامه هایی روا نیست. ابراز بی طرفی هم نیست . سکوت و بی تفاوتی ، و خاموشی سر فرود آوردن است در برابر خشونت.
پی نوشت
کمی خوشحالم که سفارت ایران در برلین برای رویارویی با مخالفان حکومت بجای کشیدن طرح و نقشه برای ترور و نابودی فیزیکی ایشان، خود را ناچار می بیند از حربۀ هنر برای جلب نظر استفاده کند. خوشحالم که برگزار کنندگان متوجه شده اند که باید برای کسب موفقیت در کارشان، در کنار ریخت و پاش کردن بلیت های مجانی، به رسانه های فارسی زبان شهر روی بیاورند، خوشحالم از اینکه سفارت ج ا ایران می داند برای جلب مشتری برای کنسرت ناچار است با چراغ خاموش حرکت کند.

 

مطالبی دیگر از نسرین بصیری:

ــ از برلین تا تهران

ــ راه رفتن با کفش تنگ

ــ با من بازی کن

ــ داستان تولد سیب

ــ هیولای من !

ــ گفتار نیک، پندار نیک کردار نیک فراموش شده؟

ــ " ما فقط همینجوری گرفته بودیم آنجا نشسته بودیم"

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد