_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

  مصاحبه با خانم بتول سلطانی در خصوص عملیات انتحاری در سازمان مجاهدین خلق

 قسمت هفتم :

فاجعه انسانی، یعنی دفاع انتحاری که متکی به خودسوزی های جمعی است

 

15.07.2009

بتول سلطانی

http://saharngo.com/

batul_soltani_sahar@yahoo.com

ما خسته اگر چه؛ شب ز ما خسته تر است.
تاريکی اگر چه دم به دم بيشتر است.
تاريک ‌ترين زمان هر شب امّا،
دانم که همان لحظه‌ی پيش از سحر است.

بنیاد خانواده سحر: خانم سلطانی اگر مایل باشید راجع به خطرات ادعایی از سوی سازمان که باعث بهانه برای بروز واکنش های انتحاری می شود، صحبت کنیم. یعنی در مورد احتمالات و مواردی که سازمان بر اساس وقوع آنها راه حل انتحاری را تجویز می کند. آیا واقعا اینها زمینه دارند یا اینکه صرفا بر پایه جوسازی و تبلیغات پیش می رود.

خانم سلطانی: از جهات مختلفی می شود روی این موضوع بحث کرد. یکی همان زمینه های مادی و امکان وقوع این اتفاقات و دیگر از زاویه جریان سازی و آماده نگه داشتن افراد برای اینکه دچار انفعال نشوند. برای اینکه در هر شرایطی باید سرشان به چیزهایی گرم باشد، ضمن اینکه همان روحیه تبعیت پذیری و فدا هم در آنها به صورت بالفعل وجود داشته و جاری باشد. اما از نظر زمینه های عینی روی این عوامل بحث می شد. از جمله روی این مقوله که به دلیل وسیع بودن قرارگاه اشرف و وجود نقطه های کور فراوان، احتمال نفوذ به درون قرارگاه وجود دارد. این احتمال گذشته از اینکه چه اهدافی را در پی دارد، می توانست یکی از انگیزه های آماده باش برای خودکشی باشد. بعد می رفتند روی انگیزه این نفوذ بحث می کردند. اینکه مثلا از طریق نفوذ در قرارگاه اشرف اعضای شورای رهبری را بربایند و بخواهند از این طریق گروگانگیری کنند و یا به قتل برسانند. یعنی روی دو انگیزه آدم ربایی و قتل اعضای شورای رهبری بحث می کردند و در واقع این احتمالات را به صورت و وضعیت خودسوزی و یا خودکشی های جمعی معین می کردند.

ب
نیاد خانواده سحر: بفرمائید این فرض ها واقعا بر زمینه مادی استوار بود یا روی هوا بود؟

خانم سلطانی: خوب البته بخشی اش روی زمینه های عینی سوار بود و بخشی اش را هم بر اساس همان زمینه ها بسط می دادند و می بافتند. مثلا یک مورد بعد از اینکه اقدام به جمع آوری سیانورها کرده بودند، دوباره آنها را میان اعضای شورای رهبری توزیع کردند و توضیح این کار را به بعد موکول کردند. مدتی بعد متوجه شدیم یکی از افرادی که از قرارگاه اشرف به کمپ رفته گزارش داده زندان های سازمان و یا یکی از آنها در مکانی که ما مستقر هستیم، احداث شده، از این رو یک شب آمریکایی ها به قصد پیدا کردن زندان وارد قرارگاه شدند و بعد معلوم شد این در امتداد همان گزارش هایی بوده که به آمریکایی ها داده شده است. سازمان هم بر این فرض که امکان دارد اتفاقی بیفتد اقدام به توزیع سیانورها کرده بود. کلا این آمادگی ها بر اساس چنین گزارش هایی شکل می گرفت.

بنیاد خانواده سحر: به این معنی هر انگیزه ای برای ورود به قرارگاه از نظر سازمان یک خطر است و راه حل اش هم خود کشی است.

خانم سلطانی: بله دقیقا همین است. به عنوان مثال همین بحث فاجعه انسانی سر اخراج کردن مجاهدین از عراق و قرارگاه اشرف را در همین رابطه مطرح می کنند. وقتی می گویند فاجعه انسانی منظورشان کاملا معلوم است. یعنی رفتن روی یک نوع سیستم انتحاری که متکی به خودسوزی های جمعی است. حتی تا آنجا پیش می روند که اگر به فرض کسی هم حاضر به انتحار و خودسوزی نشود، او را بکشند و اینگونه وانمود کنند که خودکشی کرده است. چون آن چیزی که رجوی به عنوان فاجعه انسانی روی آن تاکید دارد به طور طبیعی باید ابعاد و دامنه کاملا وسیعی داشته باشد و این اتفاقا جز از چنین مسیری که همه به آن تن بدهند و حتی در صورت تمرد به آنها تحمیل بشود، کارساز و چاره ساز نیست.

این ها را که عرض می کنم بطور شفاف در مناسبات و در رده شورای رهبری مطرح کردند. اما تحت عنوان کمک انسانی. یا همان موضوع سپر انسانی که در سال 1385 با تک تک افراد بحث اش انجام شده است. تحت این عنوان که حفاظت از قرارگاه اشرف حتی به قیمت جانمان باید انجام بگیرد. به قیمت کشته شدن فردی و یا در نهایت خودکشی جمعی. این بحث همان موقع هم مطرح بود که اگر به فرض خواستند کوچ انسانی بدهند، شما باید چه اقدامی بکنید. همان زمان رجوی این سوال را پیش روی افراد گذاشت که اگر قرار باشد شما را کوچ اجباری بدهند شما چکار خواهید کرد. که به دنبال طرح این سوال همین بحث سپر انسانی مطرح شد. بعد این بحث شد که اگر حتی قرارگاه اشرف به دست پلیس و نیروهای عراقی بیفتد باید چه کار کنند. چون می دانید که عراقی ها با مجاهدین کینه دیرینه دارند. یکی از دلایلش دوستی و رابطه مجاهدین با صدام است و اینکه به هر حال سازمان، ارتش صدام بوده است. چون در سرکوبی مخالفان صدام و کلا هر کجا که صدام به اینها نیاز داشت، مجاهدین حضور داشتند. روی همین اصل در هر شرایطی باید خودشان را آماده می کردند که چه باید بکنند. به همین روال ، روی فرض افتادن حفاظت قرارگاه به دست دولت جدید عراق برنامه ریزی می کردند. چون می دانستند بعد از صدام حفاظتی از سوی صدام در کار نخواهد بود. پس این سوال مطرح بود که در این شرایط چگونه باید از قرارگاه اشرف محافظت کنند. تیتر و عنوانی هم برای این مرحله مشخص کرده بودند تحت نام هرم تشکیلاتی حفاظت از قرارگاه اشرف. اما بند و اصل اول این هرم حفاظت از شورای رهبری بود. چون شورای رهبری بحث محوری رجوی است. یعنی اساس محافظت از قرارگاه اشرف بر پایه محافظت از اعضای شورای رهبری بنا شده است. اینجا همانگونه که مشاهده می کنید همه چیز حول یک بازو و اهرم استراتژیک رجوی سازماندهی و متمرکز شده است یعنی شورای رهبری و تمام احتمالات و میزی که رجوی می چیند یکسره به این تشکل مرتبط و پیوند می خورد.

بنیاد خانواده سحر: پس بطور استراتژیک رجوی حفظ اشرف را با اهرم عملیات انتحاری و سپر انسانی امکان پذیر می داند، حالا بفرمایید این اهرم تا چه اندازه در عمل، قابلیت چنین دفاعی را با انجام خودکشی های جمعی دارد؟

خانم سلطانی: خوب برای اینکه بفهمیم سازمان تا چه اندازه می تواند این ادعا را عملی کند باید به نمونه ها یی که اتفاق افتاده مراجعه کنیم. در جریان دستگیری مریم رجوی سازمان ثابت کرد تا چه اندازه در پیشبرد این اقدامات، قدرت، جدیت و سماجت دارد. سازمان تا اینجا ثابت کرده است در چرخه تشکیلاتی خودش چه افراد بخواهند یا نخواهند می تواند خط و خطوط خودش را پیش ببرد و افراد را در خواست های خودش مجاب و متقاعد و حتی مجبور کند. پس تا آنجا که به آزادی و اختیار عمل فرد در مناسبات مربوط می شود هیچ مقاومتی در مقابل خواست های سازمان نمی توان متصور شد. مگر اینکه در نهایت بتواند با استفاده از یک طرح پیچیده خودش را از مناسبات جدا و فرار کند. مثل همین کاری که من کردم. مضاف بر اینکه در حال حاضر امکان رفتن به TIPF هم منتفی شده است و افراد هیچ روزنه عبور و راه نجاتی برای خودشان نمی بینند. کما اینکه حتی در زمان صدام هم چنین امکانی وجود نداشت و اگر داشت خیلی سخت و پر هزینه بود. الا اینکه از فیلتر سازمان جدا می شدند و از طریق زندان ابوغریب و جاهای دیگر خودشان را از مناسبات جدا می کردند. بخاطر همین می گویم افراد هیچ چاره ای ندارند جز اینکه به این شرایط تن بدهند. باز تاکید می کنم این موردی که شما سوال کردید مبنی بر درصد عملی شدن فاجعه انسانی مستقیما به خواست و اراده سازمان بسته است به اینکه سازمان چه می خواهد. والا انجام دادن و ندادن این تصمیم تحت هیچ شرایطی قائم به اراده و خواست افراد در سازمان نیست.

بنیاد خانواده سحر: پس به نظر شما در صورت هر گونه اقدام به جابجایی و یا اخراج از عراق باید انتظار دست زدن به چنین اقدامی را داشته باشیم.

خانم سلطانی: قطعا.

بنیاد خانواده سحر: خوب حالا در زمینه بحث سپر انسانی و فاجعه انسانی به چه فاکت ها و بحث های مشخصی در سازمان می توانید اشاره کنید که آشکارا بر وقوع چنین اتفاقاتی دلالت داشته باشد.

خانم سلطانی: ببینید در جریان وقایع 17 ژوئن ما بطور مشخص با انبوه نامه های تحت مسئولین مواجه بودیم که اعلام کرده بودند حاضرند خودکشی کنند. بعد ما دیدیم این تبدیل شد به یک شاخص و ملاک مبنی بر اینکه ببینند چه کسی این درخواست را داده است یا نداده است. در آن زمان خود من جزو کسانی بودم که هنوز درخواست خودکشی نداده بودم، اما بعد دیدم که از من به عنوان مسئول حساب کشی می کنند که ببینند کدام تحت مسئول من درخواست خودکشی کرده یا خیر، برای همین من هم از روی اجبار و رودربایستی درخواست خودکشی دادم. چون دیدم عدم درخواست من و هر کس حمل بر مسئله دار بودن و مشکل داشتن با سازمان تلقی می شود، برای همین هم درخواست دادم. اما علیرغم این همه درخواست سازمان خیلی تاکید داشت که هیچ عمل خودبخودی نباید صورت بگیرد. تاکید می شد ما نمی خواهیم حتی یک قطره خون بدون دستور سازمان ریخته بشود. ریخته شدن یک قطره خون و یا اقدام به خودسوزی و خودکشی بدون هماهنگی و تعیین سمت و سو و فرمان تشکیلاتی مثل آب ریختن در هاون است. اینقدر روی تبعیت پذیری برای انجام این اقدامات حساسیت داشتند. می گفتند این اقدامات داوطلبانه را انجام نمی دهید، مگر اینکه ما سمت و سو و فرمان آن را بدهیم. خوب با این وضعیت معلوم بود که همه خودسوزی های فرانسه بخاطر برد سیاسی بود که در آنجا داشته است.

اتفاقا سر همین موضوع با مژگان پارسایی بحثم شد و به او گفتم من درخواست خودسوزی کرده ام و می خواهم بروم مقابل مقر کاویانی روبروی مقر امریکایی ها خودم را بسوزانم. البته می خواستم ببینیم او چه می گوید و واکنشش در قبال درخواست من چیست. مژگان مرا برد و دو ساعت برای من توضیح داد که این کار تو در اینجا هیچ فایده ای ندارد اگر می بینی صدیقه یا ندا حسنی این کار را می کنند بخاطر این است که آنجا برد سیاسی دارد. تو اگر اینجا خودسوزی کنی ما یک عضو شورای رهبری را از دست داده ایم و آب هم از آب تکان نخورده است. اصلا تو فکر نکن حتی یک خبرگزاری هم توی خالص از این کار تو با اطلاع می شود، چه برسد به اینکه بخواهی آن را به برد بین المللی تبدیل کنی. ما از این کارها می خواهیم ماکزیمم بهره برداری سیاسی را بکنیم. اگر تو می بینی این کار در فرانسه یا انگلیس صورت می گیرد بخاطر همین برد تبلیغاتی است. و خلاصه منظورش این بود که خودسوزی در عراق و قرارگاه و حتی مقابل چشم امریکایی ها دستاورد و نتیجه ای که ما می خواهیم ندارد. بنابراین ضرورتی به این کار و در اینجا نمی دید. خوب دقیقا من بر اساس چنین فاکت هایی که سراغ دارم و همینطور یک مقطع حساس مثل دستگیری مریم ادعا می کنم وقوع چنین کشتار جمعی هیچ مانعی برای مجاهدین ندارد. همانطور که اشاره کردم در آن مقطع خیلی ها با دادن دستخط های شخصی آمادگی خودشان را برای انجام این عملیات در هر زمان و در هر کجا اعلام داشته اند و سازمان همه این دستنوشته ها را دارد و می توان به استناد همین مدارک و همچنین اشتیاقی که در جریان دستگیری مریم از خود نشان دادند به عنوان شفاف ترین فاکت و دلیل برای اثبات انجام این اقدامات بسنده کرد.

مطالبی در ارتباط:

ــ رجوی و کناره گیری از مقام ولایت ( صرافپور )

ــ  قلعه کهنه اشرف در عراق و قلعه مدرن اوورسورواز در فرانسه ـ قسمت پنجم اعضای جداشده از مجاهدین خلق مرکز خشونت و تروریسم را در قلعه اوورسورواز در فرانسه نشان می دهند ( سایت ایران قلم )

ــ دمکراسی سد راه رشد تروریسم ( مسعود جابانی )

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ـ قسمت چهارم ـ برخاستن مرده از قبر در قلعه اوورسورواز  ( سایت ایران قلم )

ــ نکشید این جوانان را!! ، داستان کوتاهی از رضا اسدی ( سایت پرواز )

ــ به اعتبار این جنبش ملی دستبرد نزنید!  ( علی کشتگر )

ــ اوور کانون اتفاقات غیر منتظره ( بهار ایرانی )

ــ شگردهای رهبری فرقه در قلعه اووروسورواز برای گردهمایی  20 ژوئن در فرانسه  ( علی جهانی )

ــ چرا مجاهدین در قبال به جریان افتادن پرونده 17 ژوئن سکوت کرده اند؟!! ( بهار ایرانی )

ــ همنوازی به سبک ریگی، رجوی ( امید پویا )

ــ نامه به خانم آنا ماریا گومش نماینده پرتغال در پارلمان اروپا ( کانون رهایی )

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ـ قسمت سوم ، اتحاد گروه تروریستی  جندالله و فرقه مجاهدین خلق ( ایران قلم )

ــ امواج یکی از شریان های حیاتی اوورسورواز در فرانسه ( بهار ایرانی )

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ـ قسمت دوم ( سایت ایران قلم )

ــ نظرگاه های رجوی و مجاهدین درباره دمکراسی و حکومت ( بهار ایرانی )

ــ نامه سپاس و قدردانی کانون ایران قلم از خانم آنا ماریا گومش عضو گروه سوسیالیست اروپا ( ایران قلم )

ــ نامه تعدادی از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق در عراق به رئیس پارلمان اروپا ( بنیاد سحر )

ــ مجاهدین استخوان در گلوی آمریکا ( امید پویا )

ــ اهمیت ویژه گردهمایی 20 ژوئن 2009 در فرانسه برای رهبری فرقه مجاهدین ( سایت ایران قلم )

ــ اقامه دعوای بتول سلطانی عضو شورای رهبری مجاهدین در عراق ( بتول سلطانی )

ــ نامه کانون ایران قلم به رهبران احزاب اسپانیا ( ایران قلم )

ــ نامه کانون رهایی به نخست وزیر اسپانیا ( پیام رهایی )

ــ ملاقات های مادر رضوان در مجلس سوئد ( رابعه شاهرخی )

ــ نامه سرگشاده محمد سبحانی به آقای رودریگز نخست وزیر اسپانیا ( ایران قلم )

ــ دیالکتیک اندیشه و قهر، کادرسازی و کادرسوزی ( سعید شاهسوندی )

ــ مخلوق رجوی ( میترا یوسفی )

ــ مجاهدین خلق بخشي از سياست هاي خطير عراق ( آسوشیتدپرس )

ــ نماینده فرقه در پارلمان اروپا ( آن سینگلتون )

ــ افشای توطئه کثیف فرماندهی اوورسوراوواز در مورد جداشدگان و ایرانیان آزاده مقیم اروپا ـ 1 ( آریا ایران )

ــ طنز پیروزی نمایی فرقۀ رجوی! ( حامد صرافپور )

ــ توطئه مریم عضدانلو از اوورسورواز فرانسه علیه قربانیان از فرقه مجاهدین ( علی جهانی )

ــ در حاشیه گفتگو با یکی از نمایندگان پارلمان اروپا ( سعید محسنی )

ــ چه کسی به دژ اوورسورواز توجه می کند؟ ( ستار اورنگی )

ــ ملاقات نمایندگان کانون رهائی با سفیر عراق در دنهاخ هلند ( پیام رهایی )

ــ تناقضات مجاهدین ( ایران سبز )

ــ نامه به خانم میشل آلیوت ماری وزیر کشور دردولت فرانسه  ( الف مینو سپهر )

ــ توطئه کثیف مجاهدین بر علیه جداشدگان ( آریا ایران )

ــ هیاهوی جدید فرقه رجوی ( محمد بازیارپور )

ــ بریف پارلمان بریتانیا: کمپ اشرف و کنوانسیون ژنو  ( پارلمان بریتانیا )

ــ نامه آقای مسعود خدابنده به آقای نوری المالکی نخست وزیر عراق ( ایران اینترلینک )

ــ ملاقات نمايندگان انجمن ايران باستان ـ آينده درخشان با مقامات سفارت عراق در پاريس  ( ایران باستان ـ آینده درخشان )

ــ چرا فاصله بین کوه مردان وزنان! اسیردراشرف تا بریدگی ومزدوری برای رژیم تنها نیم گام است ؟!! ( الف ـ مینو سپهر )

ــ مجموعه مطالب در محکومیت حمله خشونت طلبانه فرقه مجاهدین به اعضای جداشده ( ایران قلم )

ــ نامه سرگشاده خانم بتول سلطانی به نمایندگان پارلمان اروپا ( بنیاد سحر )

ــ نامه سرگشاده محمد حسین سبحانی به مریم رجوی در مورد تهاجم اوباشان خشونت طلب و تروریست فرقه مجاهدین به وی در شهر کلن آلمان ( محمد حسین سبحانی )

ــ گزارش تايم از اوضاع نابسامان فرقه مجاهدین در اردوگاه اشرف ( مجله تایم)

ــ مجاهدین خلق از عراق به کجا خواهند رفت؟ ( اکونومیست  )

ــ روز پاسخگویی  رهبران فرقه مجاهدین نزدیک است ( علی جهانی فر )

ــ آیا اشرف شهر شرف است؟!! ( رضا اسدی )

مصاحبه آن سینگلتون با دکتر موفق الربیعی مشاور امنیت ملی عراق در مورد اردوگاه اشرف ( ایران اینترلینک )

ــ سربازان آمريکايي براي محافظت از رجوي در اردوگاه اشرف حضور دارند (مسعود خدابنده)

ــ در باره فرقه مجاهد ( اسماعیل هوشیار )

ــ سرنوشت قلعه اشرف  به کجا کشیده می شود؟ ( بتول ملکی )

ــ رویای دیروز و کابوس امروز مجاهد! ( حمید تقوایی )

ــ  در باره ی هرزه درآيی های اخير مجاهدين ( محمد علی اصفهانی )

ــ عوامفریبی مجاهدین بخاطر جلب ترحم ( هادی شمس حائری )

ــ فاجعه اصلی برای فرانسه، با ورود رجوی به خاک این کشور رخ داده است!! ( بهار ایرانی )

ــ عراق تشدید محاصره اردوگاه اشرف را رد کرد ( بی بی سی )

ــ آخرین خبرها از اشرف ( بهزاد علیشاهی )

ــ مریم رجوی به فروپاشی تدریجی فرقه در قلعه اشرف اعتراف می کند ( یادداشت روز ـ ایران قلم )

ــ شل شدن میخ فرقه گرایی در عراق  ( علی جهانی فر )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد