_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

  مصاحبه با خانم بتول سلطانی در خصوص عملیات انتحاری در سازمان مجاهدین خلق

 قسمت نهم و دهم

 

12.08.2009

بتول سلطانی

http://saharngo.com/

batul_soltani_sahar@yahoo.com

 

لینک به قسمت هشتم

لینک به قسمت هفتم

لینک به قسمت ششم

ما خسته اگر چه؛ شب ز ما خسته تر است.
تاريکی اگر چه دم به دم بيشتر است.
تاريک ‌ترين زمان هر شب امّا،
دانم که همان لحظه‌ی پيش از سحر است.

قسمت دهم مصاحبه خانم بتول سلطانی در خصوص عملیات انتحاری در سازمان مجاهدین خلق

 

رجوی دستور داد اگر کسی زیر بار خودکشی نرفت، او را اعدام انقلابی کنید.

 

بنیاد خانواده سحر: خانم سلطانی به نظر می رسد از زمان ورود امریکایی ها به منطقه و حتی مدتها قبل از آن مهمترین مسئله ای که روی میز سازمان است استقرار و ماندگاری قرارگاه اشرف است. اینکه چرا این قرارگاه برای مسعود اینقدر اهمیت دارد یک بحث کاملا استراتژیک و مهم است که در جای خودش باید به آن پرداخت. ولی چگونه و با چه مکانیزم هایی باید از این قرارگاه محافظت کرد یک بحث دیگری است که اهمیت اش بیشتر به همین موضوع بحثی که در پیش داریم یعنی عملیات انتحاری مربوط می شود. برای همین هم در جای جای این مباحث چند محور مشترک مدام تکرار می شوند، یکی قرارگاه اشرف و دیگر روش های محافظت از آن. بحث مقاومت تا پای جان از اشرف در همین رابطه مطرح می شود. مثلا بحث سپر انسانی در همین رابطه مطرح می شود. بحث فاجعه انسانی در این راستا مطرح می شود. یا مثلا این شعار رجوی که اگر اشرف بایستد جهانی می ایستد و کلا تمام شعارها و جهت گیری ها از سوی رهبری و سران سازمان در تاکید همین موقعیت ویژه ای است که قرارگاه اشرف برای سازمان دارد. من می خواهم اگر نکاتی بصورت ولو پراکنده از این اتفاقات و اظهار نظرها درباره این موضوعات باقی مانده درباره اش صحبت کنید و حتی روی این احتمال پاسخ بدهید که رجوی برای تمرد از این خودکشی ها و مقاومت ها در قبال اشرف چه راهکارهایی را مد نظر قرار داده است.

 

خانم بتول سلطانی: خوب بطور مشخص می شود همه این مسائل را حول چند موضوع تقسیم بندی کرد. یکی نفس دفاع از قرارگاه اشرف و مقاومت برای حفظ آن است که تاکید می شد با هر امکان و ابزار ممکن و از هر طریق این کار انجام بگیرد. اول یک کلی گویی شد به این ترتیب که باید با چنگ و دندان از اشرف محافظت کنیم. بعد که قضایا کم کم جدی شد و ناچار شدند روی یک روش و تاکتیک خاص برای دفاع از اشرف متمرکز بشوند، آمدند روی موضوع سپر انسانی متمرکز شدند. در یک مقطع آمدند بحث خروج اضطراری اعضای شورای رهبری از عراق به فرانسه را مطرح کردند. در همین رابطه روی این ریل رفتند که برای کسانی که رده بالا داشتند پاسپورت تهیه کنند و آنها را از عراق خارج کنند. در سال 1382 (بعد از اشغال عراق) مسعود تماس تلفنی گرفت و تاکید کرد اگر اورسورواز که محل استقرار مریم است مغز سازمان است، بطور طبیعی قرارگاه اشرف قلب سازمان است و این قلب اگر کار نکند آن مغز هم نمی تواند کار خودش را انجام بدهد. در واقع رفتند روی این موضوع که قرارگاه مریم (پاریس) و قرارگاه اشرف هر یک بدون دیگری معنی ندارد. برای این رابطه چند منظور را دنبال می کردند. بعد از سقوط صدام می دانید سازمان همه توان تبلیغاتی خودش را روی پاریس و معرفی مریم رجوی به عنوان جایگزین رهبری سیاسی سازمان در غرب برد و روی این موضوع که مریم را به خاطر زن بودن و اینکه می توانند روی او مانور سیاسی بدهند و بزرگ کنند متمرکز شد.  

 

یعنی همان پروژه ای که بعد از "بند ر" یعنی ریاست جمهوری براه انداختند اما موفق نشدند. در همان زمان هم مریم را به فرانسه فرستادند. اما خط پیش نرفت و وقتی دیدند موفق نمی شوند دوباره مریم را به قرارگاه اشرف برگرداندند و تا آستانه سقوط صدام حسین نگاه داشتند. در این مقطع دوباره روی همان خط قبلی رفتند. به این دلیل که احساس می کردند با تحولات منطقه دیدگاه غربی ها بطرز قابل ملاحظه ای درباره سازمان تغییر کرده است. در اینجا دو هدف را بطور موازی دنبال کردند. اول همان برد سیاسی اورسورواز و حضور مریم در فرانسه و پیش بردن خط جلب توجه غرب و دوم روی قرارگاه اشرف از دو جهت متمرکز شدند. یکی اینکه به هر حال ظرف ایدئولوژیکی شان بود. یعنی این ظرف می توانست مناسبات سازمان را حفظ کند و نیروها را در همان حالت آمادگی ایدئولوژیکی نگه دارد. دوم اینکه بتوانند از این قابلیت یعنی نیروهای اشرف به عنوان یک امکان نزدیکی به نیروهای ائتلاف و برای تعیین تکلیف فرضی ایران از آن استفاده کنند. سازمان بر اساس خطی که پیش گرفته بود و تحلیل هایی که از اوضاع و آینده منطقه برای خودش ترسیم کرده بود به این نتیجه رسیده بود که دخالت نظامی امریکا در ایران قطعی است منتهی باید این اتفاق را تسریع کند و برای این کار همه هوش و حواس و توان خودش را معطوف به این کرده بود که این راه را کوتاه کند. بنابراین شرط رسیدن و محقق شدن این مهم حفظ اشرف در تمامیت خودش بود. ضمن اینکه در هر صورت باید این مقر با هر فرض و آینده ای حفظ می کرد.

 

می خواهم تاکید کنم آن همه اصراری که سازمان برای حفظ قرارگاه اشرف می کند یک بخش مهم و کلیدی اش برای این است که فرصت اهرم کردن امریکا برای رسیدن به قدرت را از دست ندهد. حتی اگر قرار باشد تا آن زمان هم خلع سلاح بماند و هم خودش را در مقابل خواست های دولت عراق قرار بدهد. یکی از جهات اهمیت قرارگاه اشرف را باید از این منظر و چشم انداز دید. برای همین هم روی هر امکانی که به حفظ قرارگاه اشرف منجر شود سرمایه گذاری می کند. از جمله این که بعد از جریانات 17 ژوئن و دستگیری مریم این بحث مطرح شد که شورای رهبری باید نقش سپر انسانی برای حفاظت از قرارگاه اشرف را بازی کند. این را باز مسعود تاکید کرده بود. این همزمان با بحث اتمام حجت و گرفتن تعهد دو ساله برای ماندن در سازمان تا آخر دوران بوش بود. اما مسعود روی ریل ها و تحلیل های دیگری هم سوار بود. این تحلیل ها در واقع همان حرف هایی بود که در مناسبات روی آنها مانور می شد از جمله اینکه ما هیچ راهی در تمامیت به خارج از عراق نداریم و به هر قیمت باید در عراق بمانیم.

 

اگر یادتان باشد یک زمانی مسعود این را مطرح کرده بود که اگر ما بخواهیم برای همیشه در عراق بمانیم بطور حتم خواهیم سوخت و نابود خواهیم شد و گفته بود ما به عراق میرویم که از آنجا به ایران برویم. در این مقطع اتفاقا حرف اش بر عکس شد و این را مطرح کرد که اگر از عراق خارج شویم خواهیم سوخت و منظورش این بود که راه نهایی ما بعد از ورود به عراق همان رفتن به ایران است و بنابراین باید در راستای این استراتژی به هر قیمت در عراق بمانیم. اما خودش هم می دانست که دچار تناقض گویی شده و اگر اصرار به ماندن در عراق دارد بخاطر این است که منتظر تحولات منطقه است تا از آب گل آلود ماهی بگیرد. بنابرای روی این تحلیل که ما هیچ راه خارج شدن از عراق نداریم نرفت. آخر تحلیل اش هم این بود که نهایتا در اینجا یعنی قرارگاه اشرف می میریم و خاک می شویم و این بهتر از این است که از آن خارج بشویم. این را در واقع به عنوان سیاهترین شق ممکن مطرح می کرد. مردن در قرارگاه اشرف را می گویم. حالا در راستای این شق آن روش های انتحاری و دفاعی مطرح شد. روی اینکه چگونه و با چه ابزاری می توانند این قلب تپنده یعنی اشرف را حفظ کنند رفتند یا جان شان را بر سر دفاع از آن بدهند. از این به بعد روی گمانه ها و فرض ها بحث کردند و برای هر کدام شان راه حلی دادند. مثلا بحث استرداد را به عنوان اولین گزینه مطرح کردند بعد نتیجه گیری کردند بخاطر بند 4 کنوانسیون ژنو نمی توانند ما را استرداد کنند.

 

بعد یک تابلو ترسیم کردند مبنی بر اینکه ممکن است بخواهند ما را کوچ اجباری بدهند. راه حل این شد که ما با چنگ و دندان ایستادگی می کنیم و بعد که مطرح شد آخر این مقاومت کجا می تواند باشد بحث خودکشی های جمعی مطرح شد. خودکشی دو نفر از اعضای شورای رهبری در وضعیت پراکندگی به همین خاطر اتفاق افتاد. در حالی که شماری از افراد از پراکندگی دوران حمله امریکا به مقرها بر می گشتند مطلع می شوند قرارگاه در اختیار امریکایی ها قرار گرفته به همین دلیل خودشان را در بین راه می کشند. این دو نفر مرضیه علی احمدی و نزهت ارزییگی بودند. در واقع اینها کار سازمانی خودشان را کرده بودند یعنی بر اساس همان تحلیلی که رجوی داده بود که اگر اشرف به دست امریکایی ها بیفتد باید خودکشی کنیم همین کار را انجام داده بودند. چون از قبل تعیین شده بود در دو وضعیت مشخص افراد باید خودکشی جمعی کنند. یکی در صورت ورود امریکایی ها به قرارگاه اشرف و وضعیت دیگر ورود شیعیان عراقی به داخل قرارگاه. که اتفاقا در همین وضعیت اول یعنی زمان حضور امریکایی ها در پشت قرارگاه اشرف بسیاری از اعضای شورای رهبری برای آماده کردن خودشان برای خودکشی رفتند و در همین اوضاع هم همانطور که گفتم دو تن از اعضای شورای رهبری در وضعیت پراکندگی خودکشی کردند. همه این بحث ها برای این بود که برسم به یک سری نقاط عطف این بحث. به تعیین تکلیفی که مشخصا رجوی برای این مرحله می کند. تا ببینید او تا کجا پیش رفته بود و همه چیز را به اصطلاح خودش تابلو و ترسیم کرده بود.

 

برای اینکه اهمیت قرارگاه اشرف را بدانید که تا کجا است باید دید که رجوی به چنین میزان از شفافیت و صراحت می رسد. مسعود برای این مرحله یعنی اقدام به عملیات انتحاری جمعی روی چند مورد و احتمال انگشت گذاشت و برای هر کدام شان هم راه حل خاص خودش را داد. دستور داده بود اول اینکه اگر کسی زیر بار فرمان خودکشی های جمعی نرفت، او را اعدام انقلابی کنید. و طبعا وانمود می شد او در جریان خودکشی جمعی برای حفاظت از اشرف خودش را کشته است. یعنی رجوی حتی فرض را بر این می گذارد که اگر فرمان اش برای خودکشی افاقه نکرد کسی نتواند از معرکه جان سالم به در ببرد. دوم اینکه اگر کسی اقدام به فرار کرد بقیه حق دارند او را بزنند. سوم اگر کسی را در حال خیانت دیدید بزنید و اعدام بکنید. چهارم اگر دیدید کسی دارد به طرف جبهه مقابل می رود، او را بزنید. یک موردش که خیلی جالب تر است اینکه اگر کسی توان و یارای این را نداشت که خودش را بزند به او کمک کنید و او را بکشید. اینها را رجوی بطور شفاف در سطوح شورای رهبری مطرح کرد اما از اینکه در سطوح و لایه های پائین تر مطرح بشود، ابا داشت و حتی تاکید داشت هیچکدام از این دستور العمل ها به پائین درز پیدا نکند. یعنی بطور شفاف دستور می دهد راه دفاع از اشرف خودکشی و یا کشته شدن است. برای همین من یقین دارم آن فاجعه انسانی ولو حتی با تمرد افراد هم مواجه بشود مکانیزم ها و شیوه های دیگری برای به نمایش گذاشتن آن وجود دارد.

-----------------------------------

 

موضعگیری خانم بتول سلطانی عضو جدا شده شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق حول تحولات اخیر در پادگان اشرف

رجوی در صدد خلاص شدن از شر بدنه است

 

آنچه روشن است اینست که وقایع و رویدادهای اخیر در پادگان فرقه ای اشرف طبق قوانین جمهوری عراق صورت گرفته و یک مسئله کاملا عراقی است و دولت عراق مطابق با قانون عمل نموده است. این سرزمین متعلق به مردم عراق بوده و دولت عراق حق حاکمیت ملت عراق بر تمامیت ارضی این کشور را اعمال مینماید. جامعه بین المللی هم وظیفه دارد به دولت عراق کمک نماید تا این مسئله به نحو احسن حل شود.

 

همچنانکه خانم هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا در گفتگوی اخیر خود با رسانه ها و خبرنگاران در واکنش به تحولات اخیر مربوط به پادگان اشرف تاکید کرده است: "مسئله اخیر یک مسئله داخلی این کشور (عراق) است که باید بر اساس قوانین عراق حل و فصل شود ..."

 

حتی اگر عراق به سطحی برسد که بتواند نفراتی را بعنوان پناهنده بپذیرد، این فرقه شبه نظامی مخرب و خطرناک در کادر هیچیک از قوانین پناهندگی قرار نمی گیرد و قطعا نمیتواند در یک کشور خارجی دارای پادگان باشد.

 

در این حال واضح است که سازمان مجاهدین خلق و در رأس آن مسعود رجوی که همواره در حال ماهی گرفتن از آب گل آلود است به مظلوم نمایی پرداخته و نعل وارونه می زند و ادعا می کند که حق آنها در نظر گرفته نشده است. بهرحال من خود شاهد بوده ام که دولت عراق 2 سال است که به این سازمان فرصت داده و پای میز مذاکره رفته است ولی سازمان نپذیرفته و ایجاد درگیری می کند. من بعنوان عضو سابق شورای رهبری و کسی که بیست و یکسال در درون تشکیلات پیچیده این سازمان بوده ام خوب می دانم که رهبری سازمان از چه ترفندهایی برای وارونه جلوه دادن حقایق استفاده میکند.

 

ما به افراد سازمان، طبق خواست مسعود رجوی، آموزش استفاده از خودکشی و خودسوزی بعنوان سپر و دفاع انسانی می دادیم و از نظر من اصلا بعید نبود که برخی از افراد مستقر در پادگان اشرف با سازماندهی و تحریک رهبران به مقابله با نیروهای ارتش و پلیس عراق پرداخته و در این میان عده ای کشته و زخمی شوند. این نشانگر آن است که رجوی که از شانتاژ تبلیغاتی استفاده میکند نیاز به بحران و تنش مستمر دارد و در این میان قربانی شدن افراد و کادرهای تشکیلاتی برای وی نه تنها اهمیتی ندارد بلکه سوژه تبلیغاتی برای رهبری عقیدتی مجاهدین خلق نیز بشمار می آید. از طرفی نهایتا خط مسعود رجوی در شرایط فعلی به عنوان یکی از اهدافش رهایی از شر بدنه دست و پا گیر است و با تمام شدن تاریخ مصرف این رزمندگان آنها را در این مقطع و به این شکل خرج می کند.

 

بخوبی یادم هست که رجوی یکبار در نشستی بعد از سقوط صدام حسین گفت که اگر همه این بدنه سازمان هم در راستای حفظ ظرف استراتژی ما جلوی درب اشرف کشته شوند خیالی نیست و برای من مهم "سر" این دستگاه است و از همان موقع حتی به دنبال طرح خروج و فرار و دفاع از آن "سر" بود.


طبق شناخت دقیقی که من از رهبری این سازمان دارم با حاشیه پردازی و جو سازی سعی در حفظ پادگان اشرف به مثابه ظرف ایدئولوژیکی و استراتژیکی سازمان دارد و در این میان به قوانین بین المللی و میثاق های جهانی مبنی بر حق حاکمیت دولت ها بر سرزمین شان آشکارا دهن کجی می کند.


وظیفه خودم دانستم تا اهداف شوم و غیر انسانی و صرفا تشکیلاتی مسعود رجوی برای ایجاد تنش و بحران سازی از طریق تدارک ستیزه جوئی و خشونت طلبی و عدم احترام به میثاق های بین المللی و قوانین داخلی کشور عراق و سرانجام قربانی کردن نیروهای مستقر در پادگان اشرف و ایجاد فاجعه انسانی که البته مسبب آن خود وی بوده و خواهد بود را بشدت محکوم کنم و می دانم که واهمه شدید آنان از دسترسی آسان نیروهای مستقر در پادگان اشرف به مقامات دولت عراق، اعضای خانواده هایشان، نهادهای بین المللی حقوق بشری نظیر صلیب سرخ، رسانه ها و در یک کلام با دنیای آزاد است.

 

رجوی به خوبی واقف است که در صورت نظارت قانونی مقامات دولت عراق بر پادگان اشرف، امکان دیدار و ملاقات افراد با اعضای خانواده هایشان و نهادهای بین المللی حقوق بشری فراهم شده و راه رهایی و خروج آنان از اسارتگاه اشرف میسر و عملی خواهد شد. لذا سران فرقه رجوی برای ممانعت از اطلاع رسانی به افراد مستقر در پادگان اشرف که منجر به سقوط سازمان خواهد شد سعی دارند به هر نحو ممکن مانع نظارت قانونی مقامات دولت عراق گردند که اقدامی غیر دموکراتیک و منافی با حقوق طبیعی افراد مستقر در پادگان اشرف می باشد.

 

من از همه مجامع و سازمانهای بین المللی و حقوق بشری درخواست می کنم جلوی فجایع این سازمان مافیایی را گرفته و به دولت عراق در جهت تعیین تکلیف این غده سرطانی کمک کنند.

 

بتول سلطانی

 

مطالبی در ارتباط:

ــ رجوی و کناره گیری از مقام ولایت ( صرافپور )

ــ  قلعه کهنه اشرف در عراق و قلعه مدرن اوورسورواز در فرانسه ـ قسمت پنجم اعضای جداشده از مجاهدین خلق مرکز خشونت و تروریسم را در قلعه اوورسورواز در فرانسه نشان می دهند ( سایت ایران قلم )

ــ دمکراسی سد راه رشد تروریسم ( مسعود جابانی )

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ـ قسمت چهارم ـ برخاستن مرده از قبر در قلعه اوورسورواز  ( سایت ایران قلم )

ــ نکشید این جوانان را!! ، داستان کوتاهی از رضا اسدی ( سایت پرواز )

ــ به اعتبار این جنبش ملی دستبرد نزنید!  ( علی کشتگر )

ــ اوور کانون اتفاقات غیر منتظره ( بهار ایرانی )

ــ شگردهای رهبری فرقه در قلعه اووروسورواز برای گردهمایی  20 ژوئن در فرانسه  ( علی جهانی )

ــ چرا مجاهدین در قبال به جریان افتادن پرونده 17 ژوئن سکوت کرده اند؟!! ( بهار ایرانی )

ــ همنوازی به سبک ریگی، رجوی ( امید پویا )

ــ نامه به خانم آنا ماریا گومش نماینده پرتغال در پارلمان اروپا ( کانون رهایی )

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ـ قسمت سوم ، اتحاد گروه تروریستی  جندالله و فرقه مجاهدین خلق ( ایران قلم )

ــ امواج یکی از شریان های حیاتی اوورسورواز در فرانسه ( بهار ایرانی )

ــ " قلعه کهنه اشرف " در عراق و " قلعه مدرن اوروسورواز " در فرانسه ـ قسمت دوم ( سایت ایران قلم )

ــ نظرگاه های رجوی و مجاهدین درباره دمکراسی و حکومت ( بهار ایرانی )

ــ نامه سپاس و قدردانی کانون ایران قلم از خانم آنا ماریا گومش عضو گروه سوسیالیست اروپا ( ایران قلم )

ــ نامه تعدادی از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق در عراق به رئیس پارلمان اروپا ( بنیاد سحر )

ــ مجاهدین استخوان در گلوی آمریکا ( امید پویا )

ــ اهمیت ویژه گردهمایی 20 ژوئن 2009 در فرانسه برای رهبری فرقه مجاهدین ( سایت ایران قلم )

ــ اقامه دعوای بتول سلطانی عضو شورای رهبری مجاهدین در عراق ( بتول سلطانی )

ــ نامه کانون ایران قلم به رهبران احزاب اسپانیا ( ایران قلم )

ــ نامه کانون رهایی به نخست وزیر اسپانیا ( پیام رهایی )

ــ ملاقات های مادر رضوان در مجلس سوئد ( رابعه شاهرخی )

ــ نامه سرگشاده محمد سبحانی به آقای رودریگز نخست وزیر اسپانیا ( ایران قلم )

ــ دیالکتیک اندیشه و قهر، کادرسازی و کادرسوزی ( سعید شاهسوندی )

ــ مخلوق رجوی ( میترا یوسفی )

ــ مجاهدین خلق بخشي از سياست هاي خطير عراق ( آسوشیتدپرس )

ــ نماینده فرقه در پارلمان اروپا ( آن سینگلتون )

ــ افشای توطئه کثیف فرماندهی اوورسوراوواز در مورد جداشدگان و ایرانیان آزاده مقیم اروپا ـ 1 ( آریا ایران )

ــ طنز پیروزی نمایی فرقۀ رجوی! ( حامد صرافپور )

ــ توطئه مریم عضدانلو از اوورسورواز فرانسه علیه قربانیان از فرقه مجاهدین ( علی جهانی )

ــ در حاشیه گفتگو با یکی از نمایندگان پارلمان اروپا ( سعید محسنی )

ــ چه کسی به دژ اوورسورواز توجه می کند؟ ( ستار اورنگی )

ــ ملاقات نمایندگان کانون رهائی با سفیر عراق در دنهاخ هلند ( پیام رهایی )

ــ تناقضات مجاهدین ( ایران سبز )

ــ نامه به خانم میشل آلیوت ماری وزیر کشور دردولت فرانسه  ( الف مینو سپهر )

ــ توطئه کثیف مجاهدین بر علیه جداشدگان ( آریا ایران )

ــ هیاهوی جدید فرقه رجوی ( محمد بازیارپور )

ــ بریف پارلمان بریتانیا: کمپ اشرف و کنوانسیون ژنو  ( پارلمان بریتانیا )

ــ نامه آقای مسعود خدابنده به آقای نوری المالکی نخست وزیر عراق ( ایران اینترلینک )

ــ ملاقات نمايندگان انجمن ايران باستان ـ آينده درخشان با مقامات سفارت عراق در پاريس  ( ایران باستان ـ آینده درخشان )

ــ چرا فاصله بین کوه مردان وزنان! اسیردراشرف تا بریدگی ومزدوری برای رژیم تنها نیم گام است ؟!! ( الف ـ مینو سپهر )

ــ مجموعه مطالب در محکومیت حمله خشونت طلبانه فرقه مجاهدین به اعضای جداشده ( ایران قلم )

ــ نامه سرگشاده خانم بتول سلطانی به نمایندگان پارلمان اروپا ( بنیاد سحر )

ــ نامه سرگشاده محمد حسین سبحانی به مریم رجوی در مورد تهاجم اوباشان خشونت طلب و تروریست فرقه مجاهدین به وی در شهر کلن آلمان ( محمد حسین سبحانی )

ــ گزارش تايم از اوضاع نابسامان فرقه مجاهدین در اردوگاه اشرف ( مجله تایم)

ــ مجاهدین خلق از عراق به کجا خواهند رفت؟ ( اکونومیست  )

ــ روز پاسخگویی  رهبران فرقه مجاهدین نزدیک است ( علی جهانی فر )

ــ آیا اشرف شهر شرف است؟!! ( رضا اسدی )

مصاحبه آن سینگلتون با دکتر موفق الربیعی مشاور امنیت ملی عراق در مورد اردوگاه اشرف ( ایران اینترلینک )

ــ سربازان آمريکايي براي محافظت از رجوي در اردوگاه اشرف حضور دارند (مسعود خدابنده)

ــ در باره فرقه مجاهد ( اسماعیل هوشیار )

ــ سرنوشت قلعه اشرف  به کجا کشیده می شود؟ ( بتول ملکی )

ــ رویای دیروز و کابوس امروز مجاهد! ( حمید تقوایی )

ــ  در باره ی هرزه درآيی های اخير مجاهدين ( محمد علی اصفهانی )

ــ عوامفریبی مجاهدین بخاطر جلب ترحم ( هادی شمس حائری )

ــ فاجعه اصلی برای فرانسه، با ورود رجوی به خاک این کشور رخ داده است!! ( بهار ایرانی )

ــ عراق تشدید محاصره اردوگاه اشرف را رد کرد ( بی بی سی )

ــ آخرین خبرها از اشرف ( بهزاد علیشاهی )

ــ مریم رجوی به فروپاشی تدریجی فرقه در قلعه اشرف اعتراف می کند ( یادداشت روز ـ ایران قلم )

ــ شل شدن میخ فرقه گرایی در عراق  ( علی جهانی فر )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد