سلام و دورد به فرزندان عزیزم
نصرت و امیر شمس حائری
حالتون چطوره بچه های خوبم؟
امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشید
من پدرتان هستم.
پدری که سالهای درازی است شما را ندیده
من می خواستم شما را ببینتم اما بد خواهان نگذاشتند و
حالا این تنها وسیله ارتباطی ما با هم است، بلند گو:
همانی چیزی که این روزها میگن صدای گوش خراشش اسایش ما
را گرفته. اما خب مگه وسیله دیگری هم برای ارتباط باقی
مونده؟
عزیزان من ، چقدر دلم برا تون تنگ شده .
آخر بیش از 20 سال است که من شما را ندیدم و هیچ وسیله
ارتباطی هم در این مدت بین ما وجود نداشته و هر دوی ما
در بی خبری از یکدیگر بسر برده ایم.
من نامه های زیادی برای تو و نصرت نوشتم و توسط صلیب
سرخ و یا جدا گانه به ادرس بغداد براتون پست کردم اما
همه آنها برگشت خورد.
من عکس های شما را قاب کردم و بدیوار زدم و هر روز به
آنها نگاه می کنم. فیلم های نصرت رو هم ضبط کردم و
گاهی انها را می بینم و از صدای خوبش لذت می برم. اما
دوست دارم که از نزدیک شما را می دیدم و در اغوشتان می
گرفتم.
امیر جان نصرت جان دوستتان دارم.
ای کاش ما هم مانند همه مردم دنیا یک کانون گرم
خانوادگی داشتیم و در کنار هم زندگی می کردیم اما
افسوس که تقدیر چنین نبود.
نمی دانم چکار می کنید و روز ها را چگونه سپری می
کنید.
من در این مدت لحظه ای نبوده که بیاد شما نباشم .
نصرت و امیر عزیزم من هر روز در انتظار آزادی شما و
دیدن رویتان لحظه شماری می کنم نمی دانم این لحظه
هیجان انگیز کی از راه میرسه؟
عزیزان من اکنون فرصت خوبی برا تون پیش اومده که خود
تون رو نجات بدید.
من آماده ام که زندگی گرم و پر مهر و محبتی برا تون
آماده کنم این به خواست و تلاش شما هم بستگی داره
این شما هستید که باید تصمیم بگیرید وخود تون رو از
این مخمصه نجات بدید
اگر اراده کنید حتما می توانید کما اینکه تعداد زیادی
از دوستان شما خودشون رو به دنیای ازاد رساندند و
اکنون در کشورهای امن اروپا تشکیل خانواده داده و صاحب
فرزند شده اند و تعدادی به درس و تحصیل مشغولند و
زندگی موفقی دارند
شما هم می توانید از یک زندگی خانوادگی پر از مهر و
محبت که سالها از آن محروم بوده اید برخوردار باشید
این حق شماست
نمی دانم چقدر سعی کرده اید که از این حق استفاده کنید
و خود تون رو نجات بدید
فرزندان عزیز من امیر و نصرت فرصت ها مانند باد می
گذرند آنها را غنیمت شمرید و ازدست ندهید.
شما بخاطر سالها زندگی در محیط بسته و ساکن اشرف از
دنیای بیرون غافل و بی خبر مانده اید وشاید نگرانی از
دنیای مبهم بیرون خللی در اراده شما بوجود آورده و
جرأت تصیم گیری را شما گرفته است.
شما پس از خروج اشرف خواهید دید که چقدر مراحل بعدی
راحت و اسان طی خواهد شد.
هرگاه توانستید از اشرف خارج شوید نزد خانواده هائی که
برای ملاقات با فرزندانشان در بیرون اشرف اجتماع کرده
اند بمانید. من سریعا خود را به آنجا میرسانم و مقدمات
اعزام شما را به کشورالمان فراهم می کنم. ترس بدل راه
ندهید و شجاع باشید.
پسرم تو داری به نیمه دوم عمرت نزدیک می شوی باید یک
تصمیم سرنوشت ساز بگیری و به عنوان برادر بزرگتر به
نصرت کمک کنی تا اون رو هم نجات بدی حتی اگر تونستی به
مادرت هم کمک کن تا خودش رو پیدا کنه و بزندگی طبیعی
بر گرده و با خانواد ش تماس بگیره.
امیر جان من در مراحل پایانی عمرم هستم و چندان فرصتی
باقی نمونده. شاید اگر دیر کنید هرگز نتوانیم همدیگر
رو ببینیم و می ترسم با حسرت دیدار شما این جهان را
وداع کنم.
عزیزان من پیام من بشما اصلا سیاسی نیست. آن به خود
شما مربوط است که چگونه فکر می کنید.
پیام من پیام یک پدر دردمند و دل شکسته است که تنها
آرزوش دیدن روی شما وخوشبختی و سعادت شما است
من روزهای خوب و شاد و موفقی را برای آینده شما می
بینم اصلا غم بدل راه ندهید و با اعتماد بنفس و امید
بخدای متعال اولین قدم ها را در این راه بردارید خدا
با شماست
امیر جان یادت میاد که چقدر نقاشی های قشنگی می کشیدی
من همه آونها رو نگه داشتم و گاهی به اونها نگاه می
کنم و خاطرات دوران کودکیت برایم زنده می شه اگر اومدی
اونها رو به تو نشان خواهم داد.
پیام صوتی آقای مهدی خوشحال
به خانواده های قربانیان اسیر در قلعه اشرف
.
... فرزندان تان در اصل امانتی از جانب
پروردگارتان نزد شما بودند، حالا اسیرند. آزادی آنان
را از خدا بخواهید، این آرزویتان حتماً مستجاب خواهد
شد، چرا این که آزادی بزرگترین نعمتی است که خداوند به
بشر زمینی اهداء کرده است. مجدداً عرض می کنم، باور
کنید بیشتر از شما فرزندان تان تشنه دیدار خانواده و
آزادی اند. ولی چون رهبران سازمان آنان را با سراب و
عطش عادت داده اند و هر آن چه مایه و بقاء هستی است از
آنان دریغ کرده و آنان را ترسانده اند، فرزندان تان
هنوز به این امر مهم باور ندارند که چشمه برای سیراب
شدن و آزادی برای حیات در یک قدمی آنان است ...
با درود و خسته نباشید به خانواده های منتظر و
داغدار
غرض از ارسال این پیام، این است که در سخنی کوتاه خدمت
تان عرض کنم، عزم و اراده شما برای پایداری در مقابل
پادگان اشرف و درخواست دیدار عزیزانتان، بدون ذره ای
شک و تردید، درست و انسانی است.
من نیز که امروز از کشور آلمان خدمت تان این پیام را
ارسال می کنم، دردی مشترک با شما دارم و بارها مثل شما
و به خاطر آنچه که شما قصد آن کرده و عازم سفری دور و
دراز شده اید، به بغداد رفتم تا اعتراض خود را به گوش
رهبران سازمان برسانم.
لازم به یادآوری است که دیدار فرزندان و آزادی آنان از
پادگان اشرف، حق مسلم شماست. این حق را هیچ کس نمی
تواند از شما بگیرد. این را از کسی تمنا نکنید، این را
تنها از خودتان بخواهید و حتم دارم که در آینده ای
نزدیک به آن دست خواهید یافت.
راستش، رهبران سازمان فرزندانتان را اغفال نموده و
اکنون آنان را به بهانه آزادی این و آن، در اسارت
دارند. آنان را سپر بلای خود می خواهند، آنان را گوشت
دم توپ و برای دستگاه شهید سازی خود سخت نیاز دارند.
وضعیت بغرنج آنان را برای مظلوم نمایی و تبلیغات نیاز
دارند، آنان را برای فروش و معامله و بالاخره برای سود
مالی نیاز دارند. رهبران سازمان، نه به شما بلکه به
همه مردم دنیا دروغ می گویند. به حرف شان باور نکنید،
این عین حقیقت است که من طی بیست سال اخیر تجربه کرده
ام.
صدای اعتراض تان پشت درب های بسته پادگان اشرف کاملاً
به حق و مشروع است. حقانیت این صدا نه تنها در آنجا،
بلکه در همه جای دنیا طنین افکنده است. بعضی وقتها
انسانها مثل شما ناچارند در مقابل زور و ستم مقاومت
کنند، چرا که در غیر این صورت به ظلم و زور برای
تداوم، مشروعیت بخشیده اند.
ولی حال که رهبران سازمان صدای اعتراض تان را نمی
شنوند، این احساس را در خود تقویت کنید که شما برای
گدایی به آنجا نرفته اید. شما برای ابتدایی ترین حقوق
انسانی که یکی حق ملاقات با فرزندان و خویشان تان است،
عزم سفری دور کرده اید. فرزندان تان در اصل امانتی از
جانب پروردگارتان نزد شما بودند، حالا اسیرند. آزادی
آنان را از خدا بخواهید، این آرزویتان حتماً مستجاب
خواهد شد، چرا این که آزادی بزرگترین نعمتی است که
خداوند به بشر زمینی اهداء کرده است.
مجدداً عرض می کنم، باور کنید بیشتر از شما فرزندان
تان تشنه دیدار خانواده و آزادی اند. ولی چون رهبران
سازمان آنان را با سراب و عطش عادت داده اند و هر آن
چه مایه و بقاء هستی است از آنان دریغ کرده و آنان را
ترسانده اند، فرزندان تان هنوز به این امر مهم باور
ندارند که چشمه برای سیراب شدن و آزادی برای حیات در
یک قدمی آنان است.
تا کنون و در همه اعصار تاریخ، همه درهای بسته با عزم
و اراده انسانها باز شده و مطمئن باشید که قلعه طلسم
شده اشرف نیز به زودی باز خواهد شد. این قانون تکامل
بشر زمینی است.