_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون ایران قلم"
iran-ghalam@hotmail.com
سرگذشت من با مجاهدین ( قسمت اول )
علیرضا نصراللهی، پاریس ، انجمن یاران
داشتم به گذشته فکر میکردم به زمانی که در ایران بودم و اینکه به چه شکل با مجاهدین اشنا شدم ؟چرا به انها پیوستم ؟و چرا از انها جدا شدم؟زمانی که من در ایران بودم توسط اقوامم که در خارج از ایران زندگی می کردند با مجاهدین آشنا شدم. البته میزان آشنایی من در آن زمان بسیار اندک بود .و به خوبی الان انها را نمی شناختم. به همین دلیل جهت آشنایی بیشتر و پیوستن به آنها، مجبور شدم بصورت غیرقانونی از ایران به مقصد پاکستان خارج شوم. بعد از گذشت 2 ماه و بدون آنکه اطلاعی از آنچه که قرار است برایم اتفاق بیافتد ،توسط رابط سازمان خانه ام را به مقصد کراچی ترک کردم. زمانی که به کراچی رسیدم، من را به هتلی که از قبل برایم گرفته بودند انتقال دادند. در آنجا با اولین رابط سازمان که پاکستانی بود آشنا شدم .او برایم نشریه ونوارهای نشست های مجاهدین را آورد تا من کمی با سازمان مجاهدین آشنایی پیدا کنم. بعد از گذشت چند ساعت، رابطین سازمان در اروپا و عراق با من تماس گرفتند و به من خیرمقدم گفتند و بمن تاکید می کردند که به هیچ عنوان هتل را ترک نکنم. تاکید آنها برای این بود که اگر هتل را ترک کنی ممکن است توسط دولت فعلی ایران تحت تعقیب باشی و کشته شوی. طی یک ماهی که من در کراچی بودم، هرروز با من تماس تلفنی گرفته میشد که بیش از 4 الی 5 ساعت بطول می انجامید. کسی که با من تماس می گرفت خانمی بود که از زندگی خود برایم چنین می گفت که تمامی اعضای خانواده اش را برای هدفش در سازمان از دست داده است. او گریه می کرد و صدای گریه او در روحیه من تاثیر می گذاشت. من در آن زمان فکر نمی کردم که این گریه ها و اشک ها همه بخاطر جذب من به سازمان است. به همین دلیل حسی در من بوجود آمد که من هم بتوانم در این راه به آنها کمک کنم. چون آنها صحبت از آزادی و آزادی خواهی میکردند. بعد از صحبتها و دیدن نوارها من به انها جواب مثبت دادم و بعد از 30 روز راهی عراق شدم.البته با "لسه پاسه" عراقی ،ابتدا وارد اردن شدم و بعد با تاکسی از اردن به عراق رفتم. قبل از حرکت به عراق به من گفته شده بود به هیچ عنوان در راه کسی نباید بفهمد من میخواهم به سازمان مجاهدین درعراق بپیوندم برای همین وقتی وارد عراق شدم انها وقتی دیدن من لسه پاسه عراقی دارم و نمیتوام عربی صحبت کنم به من شک کردند. من فکر میکردم در عراق هم نباید این موضوع را به کسی بگم چون انها واقعا منو ترسانده بودند. خلاصه بعد از 5 ساعت بازجویی درگمرک عراق انها یه شماره از من دربغداد پیدا کردن وبا ان شماره تماس گرفتن من خیلی ترسیده بودم. فکر میکردم الان انها منو تحویل دولت ایران میدن چون ان شماره برای زمانی بود که من وارد بغداد که شدم با سازمان تماس بگیرم. بعد از 10الی 15 دقیقه وقتی با ان شماره صحبت کردن مقامات عراقی برایم تاکسی گرفتن و از من مقداری پذیرایی کردن و به من گفتن این تاکسی شما رو به نزد مجاهدین میبرد از مرز اردن تا بغداد 7ساعت راه بود و چون من خسته بودم ان مسیر را خوابیدم وقتی بیدار شدم دیدم در بغداد هستم و راننده ماشین کنار ماشین پلیس نگهداشت و با ان صحبت کرد و بعد ان پلیس زنگ اپارتمانی را زد بعد دیدم اقایی با لباس فرم خاکی در رو باز کرد و بعد منو در اغوش کشید و بوسید. انگار سالهاست که منو میشناسد و بعد از پلیس تشکر کرد و در را بست ان زمان ماه رمضان بود برایم صبحانه اورد ولی خودش روزه بود. این برخوردها در من تاثیر زیادی گذاشت ولی ناگهان با شیوه خاصی از من پرسید چه مدارکی به همراه دارم من هم بهش گفتم فقط "لسه پاسه" و مقداری پول. بعد از من خواست که من انها را تحویل او بدهم. من هم به راحتی انها را به او دادم . بعد منو با اسانسور طبقه بالا برد و اتاقی را بهم داد تا استراحت کنم. بعد از اینکه از خواب بیدار شدم دیدم اقای دیگری امد نزد من خودش را معرفی کرد و شروع به سئوال کردن کرد ؛ "از کدام مرز خارج شدی؟رابط تو برای خارج شدن از ایران کی بود؟چه مقدار پول به همراه داشتی؟چند روز در هتل بودی ؟در زمان اقامت در هتل با چه کسانی رابطه داشتی؟برای سوار شدن به هواپیما چه مشکلی داشتی؟"البته سئوال چه عرض کنم داشت بازجویی میکرد. این شیوه برخورد برایم خوشایند نبود و تاثیر منفی در من به وجود اورد. بعد وقتی دید من دوست ندارم به سئوالهای او درست جواب بدم گفت این سئوالها رو برای این پرسیدم تا بتونیم بچه های دیگر رو راحت تر خارج کنیم. بعد هم اتاق رو ترک کرد و رفت.تا اینکه منو صدا زدن و گفتن امده باش که از اینجا دارین میروید ... ____________________________________________ رجوی در اروپا!
26.05.2012 http://iran-fanous.de/middle/1002-%20tahririye%20Fanous%2026.05.2012.htm مسعود رجوی سه دهه قبل زمانی که در ایران به سر می برد و به دنبال دستیابی به قدرت و درگیرشدن با جمهوری اسلامی، به جای این که در داخل ایران بماند و هزینه مبارزه را از جیب خودش بپردازد و سیاستی را اتخاذ کند تا به دنبال آن نه خودش به خطر بیافتد و نه رنج و خون نیروهایش به دلار بدل شود و بدان سبب از دور مخالف و اپوزسیون خارج شود، از هول حلیم شهرت و قدرت، با به جای گذاشتن طعمه در ایران، پا به فرار گذاشته و خود را در خارج از کشور به هر عنصر خارجی و بیرونی که جنگ و نزاعی با حکومت ایران داشتند، قلاب کرد تا در مبارزه با حکومت، خود همچنان سود برده و دیگران منجمله نیروهایش، زیان حاصل نمایند. حال، او هم اکنون جایگاه و موقعیت مناسبی ندارد. چه در مخفیگاه اش و چه احیاناً برای رسیدن به اروپا و یا به زعم خودش با آنچه که تا کنون پشت سر گذاشته، به تهران. همه چیز بسته به مذاکرات و روابط غرب با تهران دارد. کسی که حداقل با خروج از ایران، باز هم می توانست در چنین بازیهایی شرکت نکند و حال او را در مقام کارت بازی شرکت ندهند، ولی او همانگونه که نوکرطلبی را دوست دارد، ارباب طلبی را هم دوست دارد و این دو مکمل همدیگرند. اگر مذاکرات ایران و غرب به سرانجامی که رضایت طرفین را جلب کند برسد، غربیها کارت رجوی را تمام عیار خواهند سوزاند، چیزی در حد عبدالله اوجالان و یا اسامه بن لادن. ولی اگر کار مذاکرات ایران و غرب، به نتایجی که طرفین دعوا را راضی نکند و احیاناً با وساطت نیروهای افراطی و جنگ طلبان در داخل و منطقه و غرب، به هم بخورد، کارت رجوی می تواند فعال تر شود و چه بسا از لیست تروریستی آمریکا خارج شده و حتی او را به اروپا بیاورند تا دور تازه ای از بازیهای فشار و تجربه شده را به اجرا بگذارند. اما در این معادله چند چیز دیگر وجود دارد که جهت یادآوری بد نیست دوباره به مختصات کارت جدید و تجربه شده، اشاره شود.
1ـ رجوی سی سال قبل به عنوان یک کارت بازی قوی، هم در دستگاه سیاسی و تبلیغاتی غرب و هم در دستگاه جنگی صدام حسین، آزمایش خود را پس داده و امروز صدها بار ضعیف تر و بی اعتبارتر و نامقبول تر از سی سال گذشته است.
2ـ طی بیست سال اخیر، جنبشی از منتقدین و معترضین و قربانیان این گروه و اتفاقاً در کشورهای اروپایی، به کار افشاگری و روشنگری در ارتباط با عملکرد و رفتار این کارت بوده و هم چنان مشغولند.
3ـ حضور جنبش زخمی و مخالفین این بار اجازه آن را نخواهد داد تا او با همه هزینه ها و تلفاتی که پشت سر نهاده، هم اکنون شکست استراتژی خود در عراق را به پیروزی و مظلومیت، بدل کند و به عنوان کارت تازه، وارد بازیهای سیاسی گردد تا ایران فروشی و آدم فروشی را مبارزه بخواند.
4ـ از حیث قانونی و قضایی نیز او مدارکی را در دست مخالفین و اعضای سابقش به دست داده و بر جای گذاشته که آن اسناد و مدارک حتی حضور فیزیکی اش در اروپا را با مخاطرات جدی مواجه خواهد کرد. 5ـ تمایل مردم و نیروهای سیاسی و خسته از وضعیت موجود در اروپا و غرب، به سمت عدم خشونت و جنگ و تروریسم و به ویژه عدم حمایت از تروریسم است.
6ـ کشورهای غربی و اروپا با وجود و با فعالیتهایی که اعضای جداشده از این سازمان داشته اند، فضای مناسبی برای حفظ و جذب نیرو نیست و کار سیاسی و انسجام نیرو و سازماندهی و غیره به راحتی و روال سابق نخواهد بود.
7ـ حضور این کارت در غرب و اروپا، به مثابه شکست استراتژی خشونت و جنگ است و اگر این شکست با تبلیغات معترضین و قربانیان، تعریف و تبیین واقعی شود، تتمه نیروهای این گروه را مستاصل و دچار تشتت و تفرق کرده و عملاً ناکارآمد خواهد کرد. تحریریه ایران فانوس ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سازمان مجاهدین در تناقض خلع سلاح شدن یا تحویل دادن سلاح در واقع وقتی کسی را به زور خلع سلاح می کنند، طبیعی است اولین واکنش او پنهانکاری خواهد بود بهار ایرانی، بیست و ششم می 2012 یکی از نکات جالبی که در موضع
دفاع از سازمان و رد اتهام وکیل لوب در خصوص احتمال اختفای سلاح در اشرف
مطرح می شود، این است که هم سازمان و هم حامیان بخصوص آمریکایی اش مدام به
اظهارات امثال اودیرنو و دیگر فرماندهان آمریکایی که ظاهرا مسئولیت بازرسی
اشرف را بعهده داشته استناد می کنند و روی این نقل قول تأکید دارند که :
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گرچه از ما صد گرفتند, نود اما پیش ماست 26.05.2012 حسن زبل، وبلاگ حسن زبل ازقدیم گفته اند شانس که نباشد و
بخت که برگردد دقیقا یادم نیست گاو در طویله خرمیگردد یا قوباغه ابوعطا
میخواند.البته این ضرب المثل قدیمی توضیح نمیدهد که چرا اصولا بخت باید از
یک آدم یایک سازمان برگردد,آنهم سازمانی مثل ما, که همه چیز داشتیم, از
رهبری خاص الخاص تا حامی و پول و زور و سلاح و تبلیغات و خلاصه همه چیزمان
آنقدر براه بود که از سر سیری انقلاب ایدئولوژیک هم کردیم و زنهایمان را هم
طلاق دایم وهمه را رهبری فداکارمان به عقد خود در آورد , اما نمیدانم با
این همه دارائی ها و توانی ها و با وجود خواهر مریم که بقول برادر مسعود
سرچشمه دارایی ها و توانایی های ما مجاهدین بودو هست, باز هم به این روز و
این مرحله و این درجه از نامرادی و ناکامی رسیدیم . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اعلام جدائی عبدالحمید رئوفیان از فرقه رجوی (رجوی نامه های رسیده از طریق صلیب را به گروگانها نمیدهد) 26.05.2012 بنیاد خانواده سحر، بغداد آقای عبدالحمید رئوفیان، عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق، طی نامه ای که در اختیار بنیاد خانواده سحر در بغداد قرار داد، جدائی خود از این فرقه مخرب را اعلام نمود. او بعد از آزادی از چنگال این فرقه متوجه شد که تاکنون نامه های بسیاری از جانب خانواده اش و از طریق صلیب سرخ جهانی در اختیار سازمان قرار گرفته که هیچکدام به وی تحویل داده نشده اند. این امر موجب تنفر هرچه بیشتر او از فرقه رجوی گردید. متن اعلام جدائی ایشان ذیلا آورده میشود: اينجانب عبدالحمید رئوفيان كه برای
دفاع از میهنم در جنگ صدام حسین علیه ایران شرکت کرده بودم اسیر جنگی شدم و
با ترفندهائی که برای همگان روشن شده است و با تبليغاتي كه صورت گرفت در
سال 1367 بدست رجوي خائن افتادم. __________________________________________________________________ نامه سرگشاده شهروز تاجبخش به دکترنوری المالکی نخست وزیر عراق 25.05.2012 شهروز تاجبخش ـ آلمان
آقای مالکی نخست وزیر محترم عراق به عنوان یک فعال حقوق بشر و عضو منتقد و ناراضی , و سابق این سازمان از اینکه کشور و دولت شما تصمیم گرفته این سازمان را از خاک خودش اخراج کند ودر این مسیر همچنین امیدوارم باعث آزادی افراد مستقر در کمپ اشرف شود ، بسیار سپاسگزارم. گفتههای یک مقام مسئول سازمان ملل ما را بر آن داشته که بیش از پیش در مورد دوستان و ناراضیان این سازمان که هماکنون در مناسبات این سازمان به نوعی اسیر هستند، ابراز نگرانی کنیم. سنگ اندازی های متداول مجاهدین در پروسه جابجایی اعضای این سازمان که زیر نظر سازمان ملل صورت میگیرد نشانگر آن است که رهبری مجاهدین خواستار به آشوب کشیدن و خارج کردن پروسه مسالمت آمیزاین جابجایی است. فکر میکنم مهمترین اقدام این است که اول باید رهبرانشان را دستگیر کنید تا بتوانید باعث آزادی افراد گردید چون مریم رجوی میخواهد جلوی ورود دولت عراق و حق حاکمیت این کشور در مورد اشرف را با بکارگیری کشتار جمعی بگیرد. مسعود رجوی و همسرش مریم ، که سازمان مجاهدین را از یک سازمان سیاسی خارج کرده و آن را به صورت یک فرقه مذهبی خطرناک مبدل کرده اند. در این مسیر باعث تسویه درون گروهی و زندانی کردن و کشتن نفرات ناراضی خود شده اند . در سازمان افراد مجبور شدند طلاق دستهجمعی را تجربه کنند . کودکان از پدر و مادرشان جدا شده و در اروپا و آمریکا به خانوادههای مختلف سپرده شدند و یا به پایگاههای خودشان فرستاده شدند . از آنها بیگاری کشیده شده و حقوق آنها را که از طرف دولت آن کشور ها داده میشد را به جیب خودشان ریختند که حکایتی دیگراست و دراینجا همه ذکر آن نمی گنجد. افراد در سازمان در معرض مغز شویی مداوم قرار گرفته و با ناراضیان برخورد تشکیلاتی شده و مورد ضرب وشتم و سپس زندانی شدن و کشته شدن قرار گرفتند. در فرقه مجاهدین به مدت ۲۰ سال است که ازدواج ممنوع شده و طبق گزارشها رسیده از طرف افراد جدا شده جدید، مسعود رجوی از زنان شوهر ار دست داده ، برای خود حرامسرا درست کرده و از آنها سوءاستفاده جنسی میکند. در فرقه مجاهدین روزنامه ، تلویزیون و رادیو و هر چیزی که باعث آگاهی شود ممنوع است. البته مشکلات زیاد دیگری در این سازمان وجود دارد که در این نامه امکان بازگویی همه آنها نیست. هماکنون رجوی افرادش را در کمپ اشرف به گروگان گرفته و مانع خروج آنها شده و حتی اجازه دیدار خانوادههایی که از ایران به آنجا رفتند را با فرزندانشان نمی دهد. با تقدیم احترام ـ شهروز تاج بخش
Open letter of Mr. Shahrooz Tajbakhsh to Mr.Nuri almaleki
My name is Shahrooz Tajbakhsh and I am the former member of pmoi(
People’s Mojahedin Organization of Iran), I am currently living in
Germany. we have become more worried about destiny of our friends and the pmoi dissident members who at the moment are captive inside this organization . the consecutive pmoi deterrent policies in the relocation process and procedure which has begun seriously under direct UN-supervision shows that the pmoi leadership is willing to draw this peaceful relocation process to scuffle and insurgency and unrest .
Shahrooz Tajbakhsh Germany ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مزدوران رجوی فردی که قصد فرار از کمپ لیبرتی داشت را با چاقو بشدت زخمی کردند الشیخلی: فهرست العراقیه از فرقه رجوی (مجاهدین خلق) حمایت نکرده و نمی کند 25.05.2012 خبرگزاری مهر به نقل از رسانه های عراقی . ... منابع آگاه در داخل اردوگاه لیبرتی در نزدیکی بغداد اعلام کردند: سه نفر از اعضای گروهک منافقین یکی از همگروهای خود را با چاقو زده اند. این منبع اعلام کرد: فرد چاقو خورده از اهالی کرمانشاه و متولد 1973 است و هنگامی که قصد داشت اردوگاه را ترک و به نیروهای عراقی پناهنده شود مورد حمله قرار گرفت و به سبب شدت جراحت وارده به بیمارستان بغداد منتقل شده و حال وی وخیم گزارش شده. از سوی دیگر "ازهار الشیخلی" از نمایندگان پارلمان عراق ضمن انتقاد از حمایت برخی از سیاستمداران عراقی از گروهک منافقین گفت: ما نماینده مردم هستیم و وظیفه ما دفاع از مردم و ممانعت از غارت اموال آنان است. وی افزود: حتی اگر گروهک منافقین از لیست گروههای تروریستی امریکاییها حذف شوند این سبب نمی شود که نتوان اعضای جنایتکار آن را در دادگاه بین المللی تحت تعقیب قرار داد ...
مهر به نقل از رسانه های عراقی،
بغداد، بیست و چهارم می 2012 لینک به همین گزارشات به انگلیسی اخبار فرقه رجوی/ خود زنی منافقین/ ناخرسندی ازحمایت فهرست العراقیه از فرقه رجوی حمله بی رحمانه سه نفر از اعضای گروهک منافقین ساکن لیبرتی به یکی از همفکران سابق خود و انتقاد یکی از نمایندگان پارلمان عراق از حمایتهای فهرست العراقیه از گروهک مذکور از مهمترین اخبار مربوط به فرقه رجوی محسوب می شود. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از
رسانه های عراقی، منابع آگاه در داخل اردوگاه لیبرتی در نزدیکی بغداد اعلام
کردند: سه نفر از اعضای گروهک منافقین یکی از همگروهای خود را با چاقو زده
اند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آخرین اخبار جداشدن ها از فرقه مجاهدین 25.05.2012 بنیاد خانواده سحر، بغداد . ... امروز سه شنبه دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق به نام های توفیق سلیمانی از اهالی سنندج و جلال کریمپور از اهالی کرمان توسط مسئولین فرقه رجوی تحویل نیروهای عراقی در پادگان اشرف شدند و به این صورت رهائی خود را بعد از سالیان باز یافتند. از قرار معلوم کسانی که در اشرف مانده اند از جمله کسانی هستند که کمترین اعتماد به آنها برای اعزام به لیبرتی وجود نداشته و فرقه خود پیشاپیش آنها را به نیروهای عراقی معرفی مینماید. امید است این روند همچنان ادامه یابد و در آینده شاهد آزادی افراد باز هم بیشتری باشیم. همچنین یک نفر دیگر به نام محمد حمادی توانست از اردوگاه ترانزیت لیبرتی فرار کرده و خود را به نیروهای عراقی برساند و آزاد گردد. او و سایر دوستانش فعلا در هتلی در بغداد مهمان دولت عراق هستند تا مراحل قانونی خود را طی نمایند ...
امروز
سه شنبه دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق به نام های توفیق سلیمانی از
اهالی سنندج و جلال کریمپور از اهالی کرمان توسط مسئولین فرقه رجوی تحویل
نیروهای عراقی در پادگان اشرف شدند و به این صورت رهائی خود را بعد از
سالیان باز یافتند.
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |