_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون قلم"
آواز شقایق به مناسبت اول اردیبهشت بیست و ششمین سال درگذشت زنده یاد سهراب سپهری
24.04.2007 برگی ازتاریخ ـ سایت ایران قلم توضیح: اشعار و بعضی از مطالب زیر برگرفته از وب سایت سهراب سپهری می باشد
اول اردیبهشت سالگرد درگذشت سهراب سپهری شاعر نامدار ایرانی است، نقاش و شاعری که در 15 مهر ماه 1307 در کاشان متولد شد. سهراب سپهری در مورد روز و ساعت تولد خود می گوید: ... مادرم می داند که من روز چهاردهم مهر به دنیا آمده ام . درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را می شنیده است ... ( صفحه 9 ـ هنوز در سفرم ) پدر و مادر سهراب ، هر دو اهل ذوق و ادب بودند. او دوره ابتدایی و متوسطه را در کاشان میگذراند و به ادامه تحصیل به دانشسرای تهران میرود. سادگی و معصومیت سهراب باعث میشد که او هیچگاه به شیوهی سختگیرانه و خشن تعلیم و تربیت در آن زمان روی خوش نشان ندهد.
مدرسه، خوابهاي مرا قيچي كرده بود . نماز مرا شكسته بود . مدرسه، عروسك مرا رنجانده بود . روز ورود، يادم نخواهد رفت : مرا از ميان بازيهايم ربودند و به كابوس مدرسه بردند . خودم را تنها ديدم و غريب ... از آن پس و هربار دلهره بود كه به جاي من راهي مدرسه ميشد.... (اتاق آبي - صفحه 33)
می گویند
که دیدار و آشنایی وی با منصور شیبانی باعث دگرگونی عمیقی شد که خود از آن
به عنوان تکانی دلپذیر در زندگیاش نام میبرد. وی بعد از مدتی از اداره
فرهنگ كاشان که بعه عنوان کارمند کار می کرد، استعفا داد و برای
تحصیل در رشتهی نقاشی به دانشكده هنرهاي زيبا در تهران ميآید. و این
آغازدوره موفقیتهای سهراب در زمینه نقاشی و شعر است. البته بیشتر مردم سهراب را بهخاطر شعرهایش میشناسند و او را به عنوان نقاش می شناسند. در حالی که شهرت سهراب در آغازِ کارش ( اوایل دههی سی ) بهخاطر نقاشیهایش بود و نه اشعارش. نقاشيهای سپهري بسیار ساده است. اغلب مثل شعرهایش است كه از لحظههای تصويری خيال برداشته است. در واقع او خواسته است كه لحظههاي زنده را ثبت كند. لحظهزندگي را ثبت كند. مثلاً زندگيای را كه سالها در لابهلاي درختان يك دره در جريان است تصوير كند. شعر و نقاشی سهراب سپهری هر دو ساده و در عین حال پر از مفهوم زندگیست.. کارشناسان اعتقاد دارند که سپهری به خوبی درک کرده بود که يك نقاش خوب تنها با چشم و دستش نقاشي نميكند بلكه با تمام وجودش این کار را انجام میدهد. همانطوركه يك شاعر خوب نيز با شعرش و براي شعرش زندگي میكند. چه در اشعار و چه در نقاشیهای سپهری نقش زمین و خاك وجود دارد. او عاشق خاك است. عاشق زمين است. همه جا، جای پاي سپهريرا روي خاك ميبينيم. روي خاكهاي كنار بوتهها، روي خاكهای كنار جوي آب، روي خاكهای كنار درختان، درختانی كه سيبهايش روي خاكها افتادهاند و ماندهاند و يادگار نقاشي اصيل دوران ما خواهند بود. دوران ابتدایی در كار هر آغازگرِ هنر دوران شيفتگی به فرم است نه حرکت در محتوی. این دوران ، دوران سياه مشق است و گاه هنرمندان ما تا به آخر معتاد و اسير آن میشوند و از گفتن و انديشيدن بازمیمانند. البته زمانه ما نشان می دهد که بعضی افراد که نام هنرمند را بر خود گذاشته اند و شاید به لحاظ فرم، نیز کار خود را بلد باشند، از مفهوم " زندگی " که در شعر های سهراب موج می زد، به مفهوم " مرگ و خشونت" روی آورده اند و متاسفانه در این چارچوب است که نام اسماعیل خویی را در کنار حامیان فرقه تروریستی مجاهدین می بینیم . از این بگذریم و به سهراب برگردیم. متخصصان فن که در آثار سهراب سپهری پژوهش کرده اند، معتقدند که در فرم باقی نماند و نگاه تازه و جدید سهراب سپهری به زندگی باعث شد تا دوران فرماليسمی كارهایش بسیار زود سپری شود و در این دوران بود که سرود:
که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد، بردارم و به سمتی بروم که درختانِ حماسی پیداست. رو به آن وسعت بیواژه که همواره مرا میخواند. یکنفر باز صدا زد:سهراب! کفشهایم کو؟
سرانجام زنده یاد سهراب سپهری اول اردیبهشتماهِ سالِ 1359 ساعت 6 بعدازظهر در بیمارستان پارس تهران به علت عارضهی سرطان خون چشم از جهان فرو بست و در روستای مشهد اردهال واقع در اطراف كاشان به خاک سپرده شد. در انتها یکی از اشعار سهراب سپهری را که عنوان این مطلب " آواز شقایق" نیز برگرفته از آن می باشد، در زیر می آوریم.
اهل کاشانم پیشه ام نقاشی است: گاهگاهی قفسی می سازم با رنگ،می فروشم به شما تا به آواز شقایق که در آن زندانی است دل تنهاییتان تازه شود چه خیالی، چه خیالی..میدانم پردهام بیجان است. خوب میدانم، حوض نقاشی من بیماهی است.
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |