میهمان بعدی ما خانم سلطانی هستند . از استثمار جسمی در پادگان اشرف خیلی صحبت کردیم و شما خیلی خوانده بودید امروز با خانم بتول سلطانی فرصت پیدا کردیم صحبت بکنیم کسی که جزء شورای رهبری سازمان مجاهدین بوده اند ایشان الان در کنار من نشستند و می خواهیم از تجارب ایشون استفاده کنیم خانم سلطانی بفرمائین:

خانم سلطانی:

سلام دوستان عزیز من بتول سلطانی هستم قبل از اینکه صحبتهایم را شروع کنم از همه شما تشکر می کنم برای شرکت تان در این گردهمائی و حمایت از خانواده کسانی که اسیر هستند در قرارگاه اشرف، کسانی که بهترین ایام زندگی شون تباه شده است.  ای کاش که می شد حالا که پام به اروپا رسیده دنبال خوشی ام باشم و بی تفاوت باشم . مسائلی که تو این قرارگاه به مدت بیست سال در حکومت صدام و زمانیکه تمام ارتباط با بیرون بسته بود و اتفاقاتی که اونجا افتاده نمی توانم در برابرش بی تفاوت باشم. گاهی فکر می کنم که سازمان دختر و پسر من را گرو نگهداشته که من سکوت کنم و به اطلاع من رسانده اگر خواهان بچه هایت هستی و این را حتی مژگان پارسائی به گوش من در تیف رسانده و من در برابر وجدانم پاسخگو هستم و نمی توانم سکوت کنم و بخصوص جنایتهائی که توسط مسعود رجوی صورت گرفته و همه چیز دست یک نفر است اونهم مسعود رجوی.  الان آقای گسلر اشاره کرد که مسعود کجاست؟  یا اینجا مصطفی محمدی هست که برای آزادی دخترش و کمک به دخترش در پادگان اشرف 16 بار به عراق رفته است . اون موقع که برای اولین بارها آقای محمدی به اشرف می آمد من در اونجا شورای رهبری بودم در تشکیلات و همه سناریو ها و تلاشهائی که سازمان می کرد و بر روی سمیه متمرکز شده بود تا سمیه را وادار کند یا تشویق کند که بیاید بگوید این ناپدری من است و من داوطلبانه اینجا مانده ام،  من کاملا در جریان هستم. اونجا که حرفی بر علیه سازمان زده می شود وقتی آقای شمس حائری می گوید کیش شخصیت مسعود رجوی این شاید برای کسی قابل فهم نباشد اما من که تا بالاترین سطح تشکیلاتی این فرقه را تجربه کردم که چگونه همه چیز دست خود مسعود رجوی است و حتی تمامی حرفهائی که مژگان پارسائی در ملاقاتها با آمریکایی ها می گفت تماما دیکته شده مسعود رجوی بود و حتی به مژگان پارسائی می گفت که مثلا نمره 100 آوردی. این استثمار افراد از جامعه اروپا استفاده های سیاسی و بهره برداری سیاسی مثلا از جنبش سبز و سوار می شود روی یک موجی و همه چیز را خراب می کنه یعنی حتی اگر اون اوایل انقلاب این خشونت طلبی و درحالی که همه دنبال آزادی بیان و فعالیت سیاسی بودند این سازمان دنبال سلاح بود برای چی؟  ما با انگیزه های آزادیخواهانه وارد سازمان شدیم اما بعد سازمان ما را کشید و یکی یکی پلهای پشت سر ما را خراب کرد. و بعد دیدیم اسیر قلعه ای شدیم که  راه برگشتی ندارم وقتی من هیچ مدرک قانونی ندارم کسی نیست از این دجال بپرسید چطور اون موقع که تو اوکی کرده بودی مجاز بود اسکان و زندگی زناشویی . مگر در همین قرارگاه اشرف اسکان وجود نداشت پس چطور اون موقع حلال بود و بعد شد حرام . بعد نفرات را با سناریو مشخص می آره که بگن ما نمی خواهیم خانواده هایمان را ببینیم . اینها نامادری و ناپدری ما هستند و این استثمار و بهره کشی و سوء استفاده از انسانها تو سازمان هر چه که بالاتر برویم بیشتر می شود . من فکر می کردم که اگر بشوم شورای رهبری حتما آزادی بیشتری دارم ولی وقتی اومدم و در سطح بالاتری قرار گرفتم استثمار به مراتب بیشتر می شود یعنی حتی اگر مردان هفته ای یکبار می گفتند که چه تناقضات و لحظاتی داشتند و چی از ذهنشان گذشته ما زنان باید هر روز می آمدیم و لحظه یا تناقض مان را باید می آمدیم می گفتیم که چی از ذهنمان عبور کرده و من خوشحالم که یکی از نفرات شورای رهبری هستم که توانستم از اون قلعه آزاد بشم و پایم به جامعه آ زاد برسه و مقهور تهدیدات این فرقه نشود و بیایم از پشت این میکروفن بگم که مسعود رجوی ارتباط جنسی داره با زنها .

سخنرانی خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین ـ قسمت دوم

بر روی عکس کلیک کنید

 http://www.youtube.com/watch?v=LqI0pEzJ1aM

مسعود جابانی :

صحبت هامون را ادامه می دهیم تاوقتیکه دومرتبه تماس برقرار بشه خانم سلطانی قبل از ا ینکه من یادم بره شما راجع به استثمار صحبت کردید قبل از اینکه ادامه بدهید برا دوستانی که اینجا هستند بعضی از کلمات یک مقدار ناشناخته است  مثل اسکان بعد دوم اینکه راجع به استثمار زنان در روابط مناسبات سازمان مایلیم که بیشترازتون بشنویم این را لطفا یک مقدار بیشتر باز کنید.

خانم سلطانی:

خواهش می کنم اسکان که گفتم قبل از اینکه مسعود رجوی دستور طلاق بدهد به اعضاء  قبلش زندگی خانوادگی وجود داشت اینها در محلی زندگی می کردند تو همان قراگاه اشرف یا تو پایگاههائی تو بغداد که اون محلی که اونها زندگی می کردند در قراگاه اشرف معروف بود به اسکان اسکان یعنی محل سکونت زوجهائی که با هم  زن و شوهر بودند در مناسبات یا تو خود قراگاه اشرف بودند یا در پایگاههائی در بغداد تو هتلهائی تو بغداد خانه مسکونی داشتند که به اینها می گفتند اسکان حالا من اشاره ای که کردم از این بابت بود که توئی که الان داری می گی این افراد خودشون نمی خواهند که با خانواده هاشون دیدار داشته باشند خودشون نمی خواهند که ملاقات کنند با پدر و مادرشون این در واقع خواست خود شخص مسعود رجوی است و خط می دهد  وگرنه اینجا ما یک شاهد زنده داریم که در درون این یگانهای قرارگاه بوده و با بچه ها زندگی کرده آقای مصطفی محمدی می دونه ه چقدر از خود من گرفته که وقتی یکی از بیرون می آمد سوال در مورد بچه هام و اطلاع از بیرون طوری که  تشکیلات متوجه نشود چون اگر می فهمید بعد پدر فرد را در می آوردند اینقدر نشست اینقدر معذرت می خواهم فحش و فحش کاری وفشار روی فرد که اصلا فرد از زندگی اش سیر می شود که همچنین پیگریری و سوالی کرده است  ولی من دیروز با او صحبت می کردم خیلی فاکت داره از افرادی که بچه شون را می گرفتند و سراغ پدر و مادرشون را می گرفتند خواستشون این بوده که از قراگاه بیرون بیاند ولی در تبلیغات  بیرونی که این سازمان می کنه همش داره می گه که اینها خواست خودشونه که ملاقات نمی خواهند چطوری می شه که این خواست خودشون باشه من خودم واقعا دنبال یک فرصتی بودم که از این تشکیلات فرار کنم بطور خاص وقتی فهمیدم که این سازمان اساس و بنیاندش بر پایه دروغ سوار شده است آن چیزی که بنیانگذاران در ابتدای تأسیس ا ین سازمان مردان بزرگی مثل حنیف نژاد یا کسانی که در زمان شاه بر علیه دیکتاتوری مبارزه کردند یا بعدش آزادیخواهانی  که جونشون را فدیه راه آزادی این میهن کردند اونها بسیار ارزشمندند برای ما ما به این صفت هوادار این سازمان شدیم نه به صفت اینکه بعد ببینیم آقای مسعود رجوی همه چیز را تحت تملک خودش گرفته حتی زنها را و اینکه بر همه حرام است زن  و همه چیز بر همه کس حرام باشه ولی برای شخص خود مسعود رجوی اجازه داشته باشه با زنان مطلقه ای که از شوهرانشان آنها را گرفته ارتباط جنسی برقرار کند. من خودم اگر گفتم باشه بچه هام را من یک بچه شش ماهه را دادم رفت ولی وقتی رفتم ته این دستگاه  چیه اینکه بی شرمی مثل مسعود رجوی با زنان مطلقه رابطه جنسی برقرار کند تهش این است که  برای اهداف خودش اینقدرفرد این زن شورای رهبری تحت هژمونی مسعود قرار بگیره که حتی جنسی هم باید به اون وابسته بشه و مشروط بشه به این یعنی جسم و روح و روان و توان آخه کدوم وجدان بیداری کدوم انسانی در این کره خاکی می تواند تحمل کند چنین استثماری را و کسی که مدعی آزادی زن  است لباس آزادیخواهی می پوشه ای شرم برتو مسعود رجوی اگر مدعی این هستی پرچم حنیف نژاد و سعید محسن را بلند کردی تو همه چیز را به گند کشیدی و خراب کردی چطوری می شه آدم بی تفاوت باشه هر مارکی می خواهی به من بزن آره من مزدورم من از مارک هیچ ترسی ندارم پس چرا لال شده اند پس چرا هیچی در مورد من نمی تواند بگوید من مسعود رجوی را به چالش می طلبم جنبش آزادیخواهی تو گرگی است در لباس میش ترسی ندارم من را از این می ترساند که بچه های من را نمی گذارد دیدار داشته باشم بچه های من خودشون می فهمند نه تنها بچه های من می فهمند تاریخ می فهمه بگذارید موقتا بچه های من را از من دور کنند بگذارید موقتا دختر من جواب من را در فیس بوک ندهد دختر من 300 دوست داره در فیس بوک ولی من را اد نمی کند در فیس بوک می ترسه از سازمان زیر نگاه سازمان است که آقا مادر تو خائن است فلان است و بعد از فرار من از تشکیلات چی شد اینها خواهر و برادری بودند که هفده ساله در کشور اروپائی زندگی می کنند این خواهر و بردار از همدیگر در اروپا بی اطلاع بودند چطور می شه که بعد از فرار سازمان بسیج می شه روی این موضوع اینها را با هم ملاقات می دهد دخترم را می بره در قرارگاه اشرف شوهر من و پدرش را ونجا ملاقات می کند پس چی شد اصلا پسر من شاهد دارم در همین جمع که می گفت من نفهمیدم چی شد که حالا خواهر در اروپا پیدا کردم پسری که در یتیم خانه های اروپا بزرگ شده .