_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

کتاب کالبدشکافی یک جریان ایدئولوژیک

قسمت بیست و سوم  

 

26.02.2008

مولف: آنتونی گسلر

مترجم : آر. فورشتنزر

منبع :Mojahedin.ws

 

فصل 23 - استفاده از رسانه ها

همانطور كه دیده ایم، مجاهدین خلق ایران، خدای هنرهای دوز و كلك هستند. مانند بسیاری از سازمان های بسیار چپ، آن ها ابزاری كه رسانه ها را پیش می برند می شناسند. آن ها در گمراه كردن خبرنگاران استعداد زیادی دارند: "برای سالها، آن ها دائما از روز بزرگ دم زده اند، ایجاد یك شرایط نافرمانی در ایران، تحت فرمان آنان، كه به سرنگونی رژیم ایران منتهی شود. آن ها فعالیت رسانه ای و سیاسی فراوانی داشتند، و در اتاق های كنفرانس از پیروزی های مبارزان و محكوم كردن مقامات ایرانی سخن گفته اند. آن ها به نحو چشمگیری سازمان یافته هستند و توانایی شان برای بسیج كردن هوادارانشان به آن ها اجازه می دهد راهپیمایی های اعتراضی در اروپا، كه در آن وضعیت پناهنده دارد، به راه بیاندازند. این امر هنگامی رخ می دهد كه یك رهبر ایرانی به خاك یكی از كشورهای اروپایی پا می گذارد." (224) اكثر هیئت های تحریریه روزنامه ها و دیگر نشریات در واقع محاصره شده بودند. مجاهدین، تحت پوشش منابع اختصاصی و دست اول، برای ایجاد ارتباط های شخصی با خبرنگاران، به منظور مسیر دادن به تبلیغات خودشان، ‌تلاش می كردند. متاسفانه، این سیستم اساساً به خاطر نقاط ضعف ژورنالیست ها موثر است. بخاطر مواجهه با كمبود زمان، بسیاری از سردبیران به خود زحمت نمی دهند كه عمق مطالب را با بررسی اطلاعات و كنار زدن پرده ها دریابند.


در این بافتار، در دام می افتادند.

 

به علاوه، مجاهدین دلالان سیاسی تراز اولی هستند، كه مسئولان سیاسی ، معاونان، سناتورها، ... را ردگیری می كنند تا امضایی به دست آوردند كه به اصطلاح نشان دهنده حمایت از مبارزه مجاهدین خلق است و به گروه به عنوان اپوزیسیون مشروع اعتبار می دهد: "مجاهدین در میان مطبوعات غربی و شخصیت های سیاسی فعالیت های روابط عمومی انجام دادند، و به دنبال حمایت سیاسی و تقویت مالی بودند. مجاهدین، كه از بیزاری غرب از رفتار رژیم ایران سوء استفاده می كرد، خودش را به عنوان یك آلترناتیو معرفی نمود. برای رسیدن به اهدافشان، آن ها ادعا می كردند كه از حمایت اكثریت ایرانیان برخوردار هستند." (225) رجوی و دوستانش در منطق درونی شان خود را سرمایه هایی در نظر می گرفتند كه خوب بودن با آن ها ضروری بود: فردا آن ها رهبران ایران خواهند شد. "او خودش را افشین معرفی می كرد. دائما به قسمت تحریریه زنگ می زد تا درباره روز بزرگ سخن بگوید: ایجاد یك شرایط نافرمانی كه به سرنگونی رژیم ملاها منتهی خواهد شد. او می گفت انقلاب مجاهدین در حال پیشروی است. بعد سیلی از بیانیه های مطبوعاتی به دنبال آن می آمدند، كه از ایثارگری شهدای مجاهدین و مبارزین آن ها ستایش می كردند. برای اورسوراواز، زمان به سرعت در حال نزدیك شدن بود..." (226)

 

و بگذارید هر كسی كه جرات می كند و از خطوط مجاهدین پا فراتر می گذارد هشیار باشد! آن ها اعتراضات همزمانی را انجام می دهند، با نامه به سردبیر، با ملاقات در دفاتر تحریریه برای درخواست مجازات ژورنالیست های گناهكار سازماندهی می شدند. در صورتی كه این نوع فشار وجود نداشت، تهدیدهای مستقیم تلفنی پوششی انجام می شدند. رسانه ها آنقدر برای مجاهدین مهم بودند كه آن ها از افزایش فعالیت هایشان، اغلب فقط به شكل تبلیغاتی، خودداری نمی كردند. این یك راه پیشروی با استفاده از خطوط كلی اساسی فریب رسانه ای است كه پروفسور رابرت موچیه لی توصیف می كند: "مواد خامی كه رسانه ها از آنان استفاده می كنند از منابع مختلفی به دست می آیند: اعمال خشونت‌‌ آمیز توسط گروه های كوچك عمل مستقیم كه با متحدان طبیعی یا غیرمنتظره شان درگیری ها، حملات، راهپیمایی ها، یا اعلامیه ها، یا رقابت های چریكی شهری یا روستایی مختلف راه می اندازند و در داخل قلمرو ملی عمل می نمایند. اخبار درباره اعمال مستقیم از گروه های مبارز دوست در خارج از قلمرو ملی. خطاها و اشتباهات توسط مقامات، نمایندگان آن ها و متحدان آن ها." بسیاری از خبرنگاران این امر را عملا دیده اند؛ از جمله رویدادهایی كه منحصرا برای دوربین ها تنظیم شده اند. این سیستم احتمالات بی پایانی دارد.


خبرسازی


پروفسور رابرت موچیه لی تحلیل خود را كامل می كند: "در عین حال اعتقاد به این كه چریك های امریكای جنوبی آغاز شورش های عام هستند عبث است. هیچ شورش عامی وجود نخواهد داشت و سازمان دهندگان انقلاب به یك شورش عام نیاز ندارند. چریك ها وجود دارند تا شرایطی ایجاد كنند كه رسانه ها بتوانند از آن بهره برداری نمایند." (227) برای موثر بودن در خبرسازی، داشتن یك تیم مجرب از ارتباط گیرنده ها كه به "هدف" معتقدند و همه انرژی شان را صرف بردن نبرد مطبوعات می كنند ضروری است. روابط عمومی جنبش به شورای ملی مقاومت داده شده، شاخه سیاسی مجاهدین، كه تا این هفته در مجتمعی مشتكل از 4 ویلا در اورسوراواز استقرار داشته. گروهی كوچك از رهبران، كه به چند زبان اروپایی سخن می گویند، و از نمابر، پست الكترونیكی، و تماس تلفنی بسیار استفاده می نمایند، دائما آیةالله های ایرانی رژیم را محكوم كرده و مسئولیت حملات تروریستی را می پذیرند.  همه این متخصصان روابط عمومی بر یك نكته اتفاق نظر دارند: مجاهدین و شورای ملی مقاومت در ایران بسیار محبوب هستند، اگر چه دیپلمات ها از تهران برعكس این امر را گزارش می كنند. در خارج از قلمرو ایران، شورای ملی مقاومت در بسیج كردن هزاران پناهنده طی ملاقات های رسمی رهبران ایران از اروپا یا برای تقاضای آزادی رهبرشان در پاریس موفق عمل كرده است. این ماشین تنظیم شده رسانه ها باعث همدردی بسیاری از نمایندگان پارلمان در بریتانیا، پارلمان اروپا و كنگره امریكا شده، كه شورای ملی مقاومت را یك آلترناتیو میانه رو برای رژیم اسلامی در تهران در نظر می گیرند. " (228)


به گفته پروفسور رابرت موچیه لی، این امر دربرگیرنده ایجاد رویدادها به منظور منزوی كردن دشمن در چشم انداز رسانه های غربی و به وجود آوردن احساس منزوی بودن و
محكوم شدن آن در افكار عمومی است. (229) "در آن زمان مجاهدین خلق در خارج از ایران نیز عملیات اجرا می كرد و مریم رجوی كاملا از این امر خبر داشت. در آوریل 1992، او دبیركل بود، زمانی كه پس از حمله یك هواپیمای جنگنده ایرانی که به عراق حمله كرد، سفارتخانه ها و كنسولگری های ایران در 9 كشور‌ (استرالیا، كانادا، فرانسه، آلمان و هلند، نروژ، بریتانیا، سوئد و سوئیس) توسط مجاهدین مورد حمله قرار گرفتند. این رویداد حمله به افراد و ویرانگری را نیز شامل میشد." (230) "چندین راهپیمایی همزمان در حمایت از این رویداد بر افكار عمومی اثر گذاشت و مطبوعات جهان آن را گزارش كردند." (231) مجاهدین خلق، با تحریف واقعیت ها به منظور براوردن نیازهای خودشان و نیز پیچیده كردن شرایط ساده، خواسته های خود را بیان می كنند- كه در بیانیه های مطبوعاتی كه برای ایجاد همدردی در میان مردم خوبی كه مشتریان رسانه ها هستند انتشار می یابند. آن ها مقامات محلی را با تهدیدهای ظریفی علیه شان می ترسانند. خلاصه این كه، آن ها طوری در اروپا عمل می كنند كه گویی در یك كشور فتح شده هستند. اما، به عنوان پناهندگان سیاسی و خارجی ها، باید حداقل به مسئولیت "خودداری" سیاسی شان پایبند باشند و از اعلان ها و فعالیت های عمومی پرهیز كنند. یك نمونه از رویدادهای اخیر تكبر مجاهدین خلق را نشان می دهد كه اگر خودش بر ایران حاكم بود هرگز تحملش را نداشت: افشین علوی، عضو كمیسیون امور خارجه شورای ملی مقاومت روز یكشنبه اعلام كرد كه "شورای ملی مقاومت ایران خواستار آن است كه مریم رجوی به سرعت آزاد شود. این امر دلیل اعتصاب غذایی است كه اكنون در 20 شهر اروپایی و ایالات متحده در جریان است"


علوی به آسوشیتد پرس گفت: "همسر مسعود رجوی، رهبر مجاهدین خلق ایران در شرایط سلامتی خوبی نیست و اخیرا عمل جراحی داشته است. ما دولت فرانسه را مسئول سلامت او می دانیم." مریم رجوی و 10 نفر دیگر طی شنبه و یكشنبه به جرم عضویت در یك گروه مرتبط با اعمال تروریستی و حمایت مالی از تروریسم به طور موقتی بازداشت شدند. تعداد اعتصاب كنندگان در روز یكشنبه در اورسوراواز،
مقر مجاهدین خلق، بیش از 100 نفر بود. به گفته افشین علوی، او خود نیز دیگر چیزی نمی خورد. در منطقه والدواز 47 مرد و 30 زن حضور دارند كه در اعتصاب غذا بسر می برند،‌این تعداد دیروز 40 نفر بود. در میان اعتصاب كنندگان، ده نفر از آشامیدن آب امتناع كرده اند. 40 معترض در مقابل درهای خانه صالح رجوی جمع شده اند. یك دكتر در روز چند مرتبه آن ها را از نظر سلامتی كنترل می كند و آتش نشانان یك ایستگاه دائمی نجات در آنجا برقرار كرده اند. روز یكشنبه، تا پایان عصر، شش نفر از آن ها از حال رفتند. پنج زن در میان اعتصاب كنندگان از دریافت هر گونه مداوا خودداری كردند، و این درحالی است كه یك مرد كه در اعتصاب شركت نداشت بر اثر گرما بیمار شد. به گفته منابع وی به بیمارستان منتقل شده است." (232)


اعمال بسیار حساب شده

 

مجاهدین خلق ایران، به عنوان فتنه انگیزان واقعی سیاسی، از بهانه های زیادی برای راهپیمایی در خیابان های شهرهای غربی استفاده كرده اند، و هر گاه كه یك مسئول ایرانی برای ملاقات به كشوری آمده یا حتی وقتی یك تیم فوتبال ایران برای بازی به اروپا آمده به فریاد كشیدن و ایجاد ناآرامی پرداخته اند. منابع وزارت كشور گفتند كه "هنگامی كه قرار بود یك بازی ایران - ایالات متحده در لیون برگزار شود، از عبور چندین مخالف ایران از مرز فرانسه - بلژیك و ورود آن ها به قلمرو فرانسه ممانعت بعمل آمد. به گفته همین منابع، این ایرانی ها، كه از آلمان و هلند می آمدند، و تعدادشان اعلام نشده است، به گروه اپوزیسیون مجاهدین خلق ایران مربوط می شوند. منابع ادامه دادند كه اكثر این افراد بلیط برای حضور در مسابقه را نداشتند و "شرایط دیدار از فرانسه را نیز دارا نبودند." از ورود آن ها جلوگیری شد، چون "تهدیدی برای نظم عمومی" محسوب می شدند. بسیاری از آن ها، در دو اتوبوس، در بزرگراه A31 در مرز بین فرانسه و لوكزامبورگ به مدت یك ساعت متوقف شدند. در لیون، یكی از سخنگویان مجاهدین به نام محمد محدثین مقامات فرانسه را به همكاری با مقامات ایرانی، برای ممانعت از حضور مخالفان در بازی فوتبال، متهم كرد. طی یك كنفرانس مطبوعاتی، آن ها به مورد مسلم اسكندر فیلابی، قهرمان كشتی كه بعد از سال 1979 ایران را ترك كرده، استناد كردند كه به دلایل سیاسی از ورود او به فرانسه جلوگیری شده بود." (233) شیوه های آن ها حساب شده و بسیار گسترده هستند: "دوازده كانادایی با اصلیت ایرانی در فرودگاه شارل دوگل پاریس توسط پلیس مرزی متوقف شدند. فرانسه از آن بیم دارد كه این افراد طی سفر محمد خاتمی رئیس جمهور ایران به پاریس بی نظمی ایجاد كنند. وزارت كشور می گوید: آن ها سه شنبه صبح به كشور خود برگردانده شدند. سفارت كانادا در پاریس این امر را تایید كرده اما جزئیاتی ارائه نكرده است. عصمت رمضانی، یكی از دوازده نفری كه برگردانده شده، از طریق تلفن به آسوشیتد پرس گفت: «ما كار اشتباهی نكردیم. ما فقط برای راهپیمایی دمكراتیك علیه رژیم آخوندی سفر می كردیم.»او از آزار داده شدن توسط مقامات فرانسه گله داشت." (234)


همه چیز با دقت هماهنگ شده است.

 

"چندین هزار ایرانی (به گفته پلیس 2000 نفر، به گفته سازمان دهندگان 10000 نفر) روز چهارشنبه راهپیمایی كردند.... تا علیه سفر محمد خاتمی به فرانسه اعتراض كنند. راهپیمایان به درخواست شورای ملی مقاومت ایران - كه مجاهدین جزئی از آن است- پاسخ می دادند. آن ها پوسترهایی را حمل می كردند كه حاوی این شعارها بود: "مرگ بر خاتمی" "خاتمی از فرانسه خارج شو" و "ملاها نماینده مردم ایران نیستند، باید از سازمان ملل اخراج شوند". برخی از آن ها پرچم هایی نیز حمل می كردند كه روی آن ها تصویر داس و چكش وجود داشت، و در وسط آن یك مسلسل. آن ها شعار می دادند "خاتمی قاتل" "خاتمی تروریست". این ها شعارهایی بودند كه توسط شورای ملی مقاومت از روی یك سكو در ورودی سالن حقوق بشر اعلام می شدند. آن ها همچنین به عملیات پلیس علیه پایگاه های اپوزیسیون در پاریس و حومه آن اعتراض می كردند. این رویداد به دستگیری 30 نفر و بازجویی و تفتیش از آن ها منجر شد." (235)


مسئولیت متانت سیاسی

 

چه اتفاقی می افتد اگر جدایی طلبان باسك یا احزاب ایرلند شمالی در خیابان های واشنگتن، مسكو یا رم راهپیمایی كنند؟ دولت های خاصی صبرشان تمام شده، و در حفظ نظم عمومی دقت می كنند. این امر بخصوص در فرانسه در سال 1999 صدق می كند، وقتی كه شایعه های حملات تروریستی دهان به دهان می چرخید و یكبار دیگر به مقامات هشدار داده شد: "یك عملیات پلیسی بزرگ روز چهارشنبه در پاریس علیه اپوزیسیون ایرانی تبعیدی، درست چند ساعت قبل از ورود محمد خاتمی رئیس جمهور ایران به پاریس، انجام شد. منابع پلیس تاكید كردند كه عملیات به صورت مشترك توسط بخش ضدتروریسم ملی و بخش ضدتروریسم بریگاد جنایی انجام شد. 16 نفر دستگیر و 15 مخالف دیگر برای بازجویی های جنایی در منطقه پاریس دستگیر شدند. مقامات قضایی تایید كردند كه بخش ضدتروریسم ملی از دادستانی خواستار اجازه تفتیش پیشگیرانه شده. با توجه به تهدید حملات تروریستی دررابطه با سفر خاتمی. این تفتیش ها در "رو دو واگیرار، در كنفلانسین آنورین، و در اورسوراواز" (والدواز) انجام شد. در حال حاضر، در این تفتیش ها تهدیدهای تروریستی تایید نشده است. این تفتیش ها تحت بند 24/706 از قانون جنایی انجام شده، كه به دادستانی اجازه می دهد تحت معیارهای جاری ضدتروریستی، از قاضی كل دادگاه جنایی پاریس بخواهد به آن ها اجازه این كار را بدهد.

 

چندین پلیس، پلیس ضدشورش و ضدترور، و بریگاد سیار ژاندارم در اطراف مقر اروپایی شورای ملی مقاومت ایران در اورسوراواز، در 50 كیلومتری پاریس، موضع گرفتند. شورای ملی مقاومت ایران، سازمان اپوزیسیون رژیم ایران، چهره سیاسی مجاهدین خلق است. این گروه مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی را از خاك عراق انجام می دهد. مقر شورای ملی مقاومت، مانند یك دژ، شامل چندین خانه در كنار رود اواز است، و دیوارها و سیم خاردار آن ها را محصور نموده است. مخالفان از ورود پلیس، كه برای تفتیش مكان و بررسی هویت افراد ساكن در آن ها آمده بود، جلوگیری كردند. پلیس با یك جواز تفتیش مشغول به فعالیت بود. هاشمی فرزین، یك نماینده شورای ملی مقاومت، "قصاوت پلیس" و همچنین ممانعت از ورود چندین ایرانی مخالف به فرانسه طی چند روز اخیر را محكوم كرد. مسعود رجوی، رهبر مجاهدین خلق، در رد عمل پلیس، كه به گفته او هیچ توجیه قانونی نداشته، نامه ای به ژاك شیراك رئیس جمهور فرانسه نوشت." (236) در این زمان، وزیر كشور، ژان پیر شوانمنت، برخی از قواعد اساسی را برشمرد. او دستگیری ایرانی های مخالف را با توجه به نیاز به اجتناب از راهپیمایی های خشونت آمیز در آستانه سفر خاتمی توجیه نمود. وزیركشور هنگام خروج از ملاقاتی در وزارت كشور گفت:‌ "خارجی هایی كه از مهمان نوازی فرانسه بهره می برند باید به قوانین ما احترام بگذارند. منافع فرانسه باید در نظر گرفته شود، از جمله توسط خارجی هایی كه خواستار پناهندگی در خاك ما شده اند."


وزیر كشور با اشاره به حوادثی كه در مسابقه فوتبال در جام جهانی بین ایران و ایالات متحده در لیون اتفاق افتاده بود گفت كه در این حوادث هزاران عضو اپوزیسیون حضور داشتند. این امر نباید دوباره هنگام سفر خاتمی اتفاق بیفتد." (237) آلمان نیز در برابر راهپیمایی های خیابانی مجاهدین خلق ایمن نبود: "خاتمی سفر خود به آلمان را روز دوشنبه تحت تدابیر شدید امنیتی آغاز كرد. برلین می خواهد از هرگونه عمل افراطی طی راهپیمایی مخالفان دولت اسلامی جلوگیری كند. در خارج، آقای خاتمی باید با یك اپوزیسیون دیگر، شورای ملی مقاومت ایران، نیز مواجه شود. این جنبش در تبعید یك راهپیمایی را علیه ورود رئیس جمهور ایران به برلین سازماندهی كرده است. راهپیمایان شعارهای زیادی علیه او سرداده بودند. پلیس تعداد شركت كنندگان را 7000 نفر اعلام كرده. سازمان دهندگان ادعا می كنند 20000 نفر شركت داشته و 10000 نفر هم نتوانسته اند بخاطر اقدامات پلیس آلمان شركت كنند. پلیس اعلام كرد كه 50 نفر را به خاطر تحقیقات جنایی دستگیر كرده و چندین خانه متعلق به اعضای اپوزیسیون را تفتیش كرده است. مرزبانان از ورود ایرانیان ساكن در دیگر كشورها به آلمان جلوگیری كردند. طبق یك بیانیه شورای ملی مقاومت، 30 عضو سازمان،‌
ساكن در سوئیس، تلاش كرده بودند به آلمان وارد شوند." (238) وقتی متانت سیاسی توسط افرادی كه از اسناد اقامت در كشور میزبان - كه به آن ها پناه داده تا جانشان را حفظ كند- این قدر به صورت سیستماتیك زیرپاگذاشته می شود، جای تعجب ندارد كه پلیس این گونه تخطی گری های مكرر را مجازات كند.

 

منابع

 

224.- Mouna Naira, op. cit.

225.- U.S. State Department, op. cit.

226.- “Iran, les Moudjahidin du peuple fous de Dieti... Ct de Marx”. by Christian Hoche and Safa Haeri, Marianne, 30 June-6 July 2003

227.- Roger Mucchielli, op. cit.

228.- “Iran: les Moudjahidin, une organisation sectaire a Ia derive?”, by Tom Heneghan, Reuters, 20 June 2003

229.- Roger Mucchielli, op. cit.

230.- Jean Chichizola, op. cit.

231.- Roger Mucchielli, op. cit.

232.- “Le mouvement de grève de Ia faim s’étend pour Ia liberation de Maryam Radjavi”, Associated Press, 22 June 2003

233.- “Des opposants iraniens empéchés de pénétrer en France”, Associated Press, 21 June 1998

234.- “Douze Canadiens d’origine iranienne refoulés de France”, Associated Press, 25 october 1999

235.- “Manifestation a Paris contre Ia venue du président iranien”, Associated Press, 27 october 1999

236.- “Vaste operation de police contre i’opposition iranienne en France a Ia suite de menaces d’attentat”, Associated Press, 27 october 1999

237.- “Jean-Pierre Chevènement justifie les arrestations d’opposants iraniens”, Associated Press, 27 october 1999

238.- “Debut en Allemagne de Ia visite de Khatarni sous haute surveillance”, Reuters and Agence France-Presse, 10 July 2000 239.- Delphine Minoui, op. cit.

 

 ــ گفتگوی دو فعال حقوق بشر در سوئیس

 ــ لینک به  معرفی و اهمیت کتاب " کالبدشکافی یک جریان ایدئولوژیک "

ــ لینک به قسمت اول

ــ لینک به قسمت دوم

ــ لینک به قسمت سوم

ــ لینک به قسمت چهارم

ــ لینک به قسمت پنجم

ــ لینک به قسمت ششم

ــ لینک به قسمت هفتم

ــ لینک به قسمت هشتم و نهم

ــ لینک به قسمت دهم

ــ لینک به قسمت یازدهم

ــ لینک به قسمت سیزدهم

ــ لینک به قسمت چهاردهم

ــ لینک به قسمت پانزدهم و شانزدهم

ــ لینک به قسمت هفدهم و هیجدهم

ــ لینک به قسمت نوزدهم و بیستم

ــ لینک به قسمت بیست و یکم ( ارتش مورچه ها )

ــ لینک به قسمت بیست ودوم ( فرقه مریم )

ــ لینک به قسمت بیست و سوم ( جداسازی زوجها )

ــ لینک به قسمت بیست و چهارم ( استفاده از رسانه ها )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد