میلاد آریایی

بررسی مصاحبه دوستمان محمد حسین سبحانی با آقای  دکتر بنی صدر بازگو کننده نکات تاریخی است که سازمان مجاهدین و شخص رجوی تاکنون تلاش داشته اند آنرا از دیدگان مردم ایران پنهان وتا جایی که به رهبری مادالعمر این سازمان برمیگردد حتی از تاریخ معاصر ایران حذف کنند.از این زاویه که این حقایق از زبان دکتربنی صدر نخستین رییس جمهور و مهمترین متحد مجاهدین در شورا و در عین حال معروفترین شان بازگو شده است بسا حائزاهمیت است .

من که فرصت حضور در این مصاحبه را داشتم راستش تا روزها تحت تاثیر گفته هایی بودم که در آنجا مطرح شده وبرخی از آنها واقعا برای اولین بار میشنیدم. این مطالب مرا به گذشته های دور برد و یک بار دیگر سعی کردم گذشته بیست ساله خودم با سازمان مجاهدین را مرور کنم . سازمانی که به اعتماد نسل ما خیانت کرد و هنوز هم که هنوز است آنطور که شایسته است پاسخ این خیانت را نداده است . سعی میکنم نکاتی که برایم جالب بوده و مرا واقعا به فکر فرو برده است را خیلی خلاصه از نظرتان بگذرانم . 

 تا به پاریس و خیابانهای شلوغ اش برسیم خیلی زود گذشت وسایل مان هم خیلی مختصرو مفید بود وقتی به درب بزرگ خانه قدیمی رسیدیم مدتی منتظر شدیم که روال همه دیدار ها وسایل بازرسی شود تا داخل خانه شویم . آنچه که خیلی  جلب توجه میکرد سادگی وسایل و مبلمان قدیمی بود که  هیچ رنگی از تجمل نداشت ما با چای معمولی ولی صمیمانه پذیرایی شدیم  پانزده دقیقه ای طول کشید که من وسایل فیلمبرداری و مصاحبه را آماده کردم واندکی بعد مردی لاغر اندام با چهره ای همیشه خندان با موهای سفید و جوگندمی و کت و شلواری مرتب و اتو کشیده واگر چه کمی گشاد وارد اتاق شد من اولین باری بود که دکتر بنی صدر را میدیدم. خیلی صمیمی به رسم ایرانیان روبوسی کردیم و نشستیم.

نداشتن شهامت بر عهده گرفتن انفجار ها و ترورهای جمعی

بسیاری از جمله سازمان مجاهدین روز سی خرداد را سرفصل شروع مبارزه مسلحانه اعلام می کنند و تلاش دارند که همین را هم جا بیندازند ولی من فکر میکنم تاریخ واقعی شروع فصلی خونین و تاریک در تاریخ میهن ما که منجر به انسداد سیاسی گسترده و مدت دار شد سرآغازش هفتم تیر ماه بود روزی که مقر اصلی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد وبیش از یک صد تن کشته شدند .

ابعاد گسترده اجتماعی ، سیاسی ، و حتی تاریخی این رخداد و ترورجمعی بالاترین مسئولین حکومتی تاثیرات  بسیار ادامه داری داشته است و همچنین نحوه به اجرا درآوردن آن نیز تاهم اکنون  در سایه ای از ابهام و پنهان کاری باقی مانده است آنچه خیلی تامل برانگیز است و در لابلای برخی مصاحبه ها به چشم می خورد نقش و ردپای مستقیم یک دولت خارجی در این میان رد نمی شود .

 راستی برای مردم و سرزمینی چون ایران که نخستین روزهای بهار آزادی اش را سپری میکرد و در مسیرتجربه اندوزی پس از سالیان دیکتاتوری و سلطنت شاهان در وادی دمکراسی  قدم برمیداشت چه کسانی مسیری را طراحی نمودند که محصول اش تا به امروز ریخته شدن خون های بسیار و بی سرانجام بوده است؟ چه کشورها و چه جریانات جهانی پشت سر حوادث نا بهنگام ایران مخفی شده بودند و بیچاره جوانان ما که در ابتدای جاده زندگی طعمه و هیزم آتش افروزان سیه کار شدند. چه کسی پاسخگوی تغییر مسیر ایران است؟ آیا واقعا هیچ راهی وجود نداشت، این شتاب و عجله و شهوت قدرت سیاسی از کجا ناشی میشد؟ آیاعقده سالیان زندان زمان شاه را  باید جوانان و نسل پس از انقلاب پس میداد ؟  

سازمان مجاهدین آنزمان بطور رسمی در نشریات مختلف اش مسئولیت این انفجار را بر عهده گرفت و از آن با عنوان " خشم خلق " نام میبرد برای من خیلی عجیب بود که چگونه در مقابل سوال دکتر بنی صدر نمایندگان سازمان مجاهدین آنرا نفی کرده واز خودشان سلب مسئولیت میکردند درحالیکه سازمان آنرا بزرگترین عملیات تاریخ حیات خود میدانست. آقای بنی صدر طی همین مصاحبه گفتند:

"... در روزی بعد از انفجار در حزب جمهوری اسلامی آقای عباس داوری و آقای عضدانلو از سوی آن گروه مجاهدین خلق نزد من آمدند در منزل شهید لقایی . از آنها پرسیدم این انفجار حزب جمهوری کار شما بوده ؟ گفتند نه کار ما نبوده و البته همان روز من یک بیانیه ای در محکوم کردن آن انفجار صادر کرده بودم . خوب حالا من چرا از آنها پرسیدم چون اصرار بر من میشد که باصطلاح اتحاد با این سازمان یعنی  شورای ملی مقاومتی که با شرکت این سازمان را بپذیرم و من هم دنبال بهانه بودم که نپذیرم به لحاظ اینکه در واقع خود را قربانی آن سازمانهای سیاسی میدیدم که قدرت مداری افراطی شان از عوامل استقرار استبداد ملا تاریا شده بود..."

به نقل از مصاحبه محمد حسین سبحانی با دکتر ابوالحسن بنی صدر ، کنکاشی در باره شورای ملی مقاومت

دکتر بنی صدر در همین مصاحبه اش اشاره داشت که در فردای همان روز اطلاعیه ای مبنی بر محکوم کردن این عمل انتشار داده است و راستی اگر دکتر بنی صدر چنین کاری نکرده بود باز هم نمایندگان سازمان مجاهدین  اعلام میکردند که این انفجار کار آنها نبوده است ؟ این رخداد و نحوه برخورد سازمان مجاهدین نشان میدهد که از همان ابتدا سازمان مجاهدین با بنی صدر رو راست نبوده است و تنها تلاش داشته به هر قیمت شده از شناخته شدگی و محبوبیت ایشان به عنوان رییس جمهور ایران سواستفاده کرده و اهداف خودش را بر کرسی بنشاند  حوادثی که برسرراه آینده این اتحاد بوجود آمد بخوبی نشانگر همین حقیقت است .

عدم پایبندی به اصل اساسی عدم هژمونی و داعیه رهبری انقلاب نوین

دکتر بنی صدر در میثاقی که نوشته بود و همان مبنای بوجود آمدن تشکل " شورای ملی مقاومت " گردید بر روی سه اصل استقلال ، آزادی و عدم هژمونی هر یک از اعضا از جمله سازمان مجاهدین تاکید جدی شده و مبنای اتحاد تشکل ها شناخته شده بود ، ولی مسیر گذشته سازمان مجاهدین کما اینکه تا همین امروز موید این موضوع است که سازمان مجاهدین خودش را تنها آلترناتیو جمهوری اسلامی دانسته وبه مبارزه دیگر جریانات را نه تنها احترام نگذاشته بلکه با انواع اتهامات رد میکند که این خود دقیقا خبر از تحمل ناپذیری و پذیرش دیگر جریانات سیاسی در عمل اجتماعی میدهد و خود شیفته تنها خودش را مبارز واقعی دانسته و مبارزه دیگران را به هیچ میشمارد. آقای دکتر بنی صدر طی مصاحبه خود تاکید کرد که :

 " رجوی گفت به اینکه ما در آینده هیچ چیز نمیخواهیم الا اینکه بتوانیم فعالیت سیاسی داشته باشیم ، نه دولت میخواهیم ، نه توقع شرکت در دولت میخواهیم و از این تعارفات فراوان فرمودند و( گفتند) قبول داریم هدف باید استقلال باشد هدف آزادی باشد ، قدرت نباشد و این صحبت ها را هم کردند..."

به نقل از مصاحبه محمد حسین سبحانی با دکتر ابوالحسن بنی صدر ، کنکاشی در باره شورای ملی مقاومت

اکنون به یقین میتوان دید و اثبات نمود که سازمان مجاهدین این حرف ها را برای فریب بنی صدر در آن  روزها زده است و عملکرد سی ساله این سازمان نشان میدهد که هرگز جز به پریدن بروی سکوی قدرت سیاسی در ایران و حکومت به هیچ چیز دیگری نمی اندیشده است  وگر نه مسعود رجوی خودش را مسئول مادالعمر شورای کذایی و همسرش هم رییس جمهور مادالعمر آن  نمی کرد نیرویی که به دمکراسی و عدالت اجتماعی معتقد است هرگز به شکلی چنین عریان افکار درونی و ارتجاعی اش را جامعه سازمانی نمی پوشاند.

آقای دکتر بنی صدر در مصاحبه اش اشاره میکند که :

 "... مصاحبه ها که میکرد و می گفت ما سه ماه دیگر ایران هستیم و رژیم در حال متلاشی شدن است و جوری که خلاصه مثل اینکه ما تنها آلترناتیو هستیم و اینها که قرار بود هر کس که عضویت در شورا را پذیرفت عضو شوراست و نپذیرفت هم ما حق نداریم به او بگوییم تو چرا نپذیرفتی و مبارزه تو بیخود است چون عضو شورا نیستی همه حق دارند به هر طریقی که میخواهند و میتوانند برای آزادی و استقلال مبارزه کنند. گفت نه،  شروع کرد به پای و پی این و اون پیچیدن و اینها با اخلاق سازگاری نداشت..."

به نقل از مصاحبه محمد حسین سبحانی با دکتر ابوالحسن بنی صدر ، کنکاشی در باره شورای ملی مقاومت

برقراری دستگاه سرکوب و تفتیش عقاید آن روی سکه هژمونی طلبی

برقراری دستگاه سرکوب و تفتیش عقاید از همان بدو ورود به خاک عراق در سال 1365 با زندان های موسوم به" رفع ابهام " شروع شد و سپس طی سالیان به زندانهای سال 1373 تا محاکمات سال 1380 و نشست های رنگارنگ " دیگ" - " عملیات جاری " و " غسل هفتگی " ارتقا یافت . آنچه من تجربه کرده ام این است که تمامی آنچه این سازمان درتشکیلات خود به اجرا گذاشته است حلقه های متصل از زنجیره  دستگاه سرکوب گری که کسی نتواند در درون تشکیلات فرصت یا جرات انتقاد به مسئول اول همه این جرم وجنایات یعنی مسعود رجوی را داشته باشد، جریانی که به نواندیشی معتقد است هرگز احتیاج به راه اندازی چنین شبکه ای آن هم در درون اعضا و مناسبات اش نداشته و ندارد

جریانی که به آزادی انسان و منزلت شایسته او معتقد است محال ممکن است دست به محاکماتی از نوع محاکمات سال 1380 و محاکمه ناراضیان و تصمیم به حکم اعدام برای آنان بگیرد .

جریانی که به آزادی معتقد است محال ممکن است اعضای منتقد وبیست ساله خود را به زندان های صدام حسین  از جمله ابوغریب بفرستد تا زیر دست زندانبانان عرب هر توهینی به آنان روا شود.

 آری این  نشانه های بارز این دیکتاتوری به سرانجام نرسیده و مغلوب است  که به دروغ دم از حقوق بشر و دمکراسی و کرامت انسان میزند نیرویی که به آزادی و آزادیخواهی معتقد است محال ممکن است با اعضای خودش چنین کند که سازمان مجاهدین کرده است این سازمان از هم آلان سازمان اطلاعات و امنیت خودش را بنیانگذاری کرده است وبا داشتن دهها عامل کنترل فکری و تفتیش عقاید بخشی از کارنامه سراسر جنایت این سازمان در درون تشکیلات به تصویر کشیده شده است. دکتر بنی صدر به درستی تاکید میکرد که محصول چنین دستگاهی ترور اخلاقی وسپس فیزیکی افراد ناراضی است.

"... آدمی کارش این باشد که دائم در ترور اخلاقی این و آن حالا یک عده ای از این سازمان جدا شدند تمام اینها بدون استثنا از دید این آقا عضو "واواک" این رژیم اند بدون استثنا آخه شرم هم یک چیزی است در زندگی . مارکس گفت شرم یک احساس  انقلابی است خوب یک مقدار شرم اینها بیست سال و سی سال در آن سازمان بودند همچی که به تو گفتند نه درجا شدند " واواکی" ؟ خوب این ترور اخلاقی است و آدمی که به دشمن یک ملت می پیوندد و جیره خوار او میشود این نمیتواند بگوید من ایرانی ها را دوست دارم ایران دوستی رفتار مناسب خودش ام میخواهد..."

به نقل از مصاحبه محمد حسین سبحانی با دکتر ابوالحسن بنی صدر ، کنکاشی در باره شورای ملی مقاومت

هر چه جلوتر میرویم روند جدایی این دو نیرو یعنی سازمان مجاهدین و بنی صدر واضح تر و عیان تر میشود نقطه اوج این شکاف و جدایی وابستگی رجوی به دولت عراق و استقرار در خاک عراق است موضوعی که هرگز سازمان به آن نمی پردازد .و تلاش میکند با رمانتیسم  پوشالی نام آنرا " سفر تاریخساز صلح و آزادی " نامگذاری کرده  و برایش کتاب  چهارصد صفحه ای  زرین کوب!  ارائه دهد ولی افتضاح بوجود آمده بالاتر از آن است که کسی را بتوان فریب داد جالب اینکه  بالعکس تمام سیاسیون ایران و مردم عادی کوچه و بازار بر سر همین موضوع با سازمان مجاهدین جنگ دارند که چرا به دشمن و قاتل مردم ایران ملحق شده است و صد البته که سازمان سعی میکند ازاین سوال روشن  فرار کند  و پاسخ آنرا حواله به بعد از پیروزی در خاک ایران بنماید.

به نکات جالب این مصاحبه در قسمت های دیگر خواهم پرداخت و زوایایی که سازمان مجاهدین قصد داشته ودارد آنها را همچنان در تاریکی نگاه دارد اشاره و مورد کنکاش و موشکافی  قرار خواهم داد بخصوص زمان و نحوه تصمیم گیری ازدواج رجوی با دختر دکتر بنی صدر، در حالیکه هنوز خون اشرف ربیعی در تهران خشک نشده بود بخشی از این پنهان کاری تاریخی است  وبالاتر ومهمتراز آن اینکه  مسعود رجوی به دلایل جدایی خانم دکتر فیروزه بنی صدر از ایشان  هرگز نمی پردازد و در این مصاحبه به روشنترین شکل پرده ها فرو می افتند.  راستی چرا سازمان مجاهدین و شخص رجوی به این بخش از تاریخ سازمان شان هرگز نمی پردازند ؟ حلقه های پر ابهامی که پس از بیست سال  روشن و روشنتر می شوند .

ادامه دارد

میلاد آریایی

آبان ماه - هزار و سیصد و هشتاد و نه 

مطالب در ارتباط

ــ ذهن بیمار رجوی وانقلاب ایدئولوژی مجاهدین( علیرضا میرعسگری )

ــ کانون ایران قلم نسبت به تهدیدات تروریستی فرقه مجاهدین علیه خانم بتول سلطانی هشدار می دهد ( ایران قلم )

ــ مجاهدین خلق از کجا تا به کجا؟ ( حامد صرافپور )