_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran_ghalam@yahoo.de

www.iran-ghalam.de

خط خودکشی توسط فرقه رجوی

20.11.2013
مهدی سجودی


اعتصاب غذا در لیبرتی و بعضی از شهرهای اروپایی وارد
80 روز خود شد !
البته اینکه تا کی طول میکشد بستگی به اشتهای آقای رجوی دارد که تا کی از راه رفتن روی اجساد اعضایش سیر میشود و یا به هدفش میرسد ! البته اینکه بگوییم اعتصاب برای اعتراض به کشته شدن ۵۳ تن از بالاترین کادرها و مفقود شدن ۷ تن دیگر است گزینه اشتباهی است ! پس علت اعتصاب را سیاسی
تر جستجو کنیم !
رجوی از این اعتصاب ولو به بهای کشته شدن ۳ برابر کادرهایش در ۱۰ شهریور ۲ هدف را دنبال میکند و همیشه هم همینگونه بوده است !
۱. بحث را ایدئولوژیک و تشکیلاتی میکند و باینصورت از انتقادات و ایرادگیری از باقی گذاشتن ۱۰۰ نفر در اشرف و کشته شدن ۵۳ نفر آنان در تهاجم به اشرف در ۱۰ شهریور ، و درب دهان هر معترضی را میبندد ! یعنی بحث را برای هواداران و کادرها عاطفی و احساسی میکند و به همه آنها انگیزه کاذب میدهد !
۲. از سلاح مظلوم نمایی در مقابل رسانه ها و مجامع بین المللی برای ماندن در لیبرتی و عراق بعنوان تنها راه تنفسش استفاده میکند ! زیرا که اهمیت ماندن در عراق کمتر از بودن در اشرف استراتژیک برایش نیست ! زیرا خروج از عراق بمثابه خوردن جام زهریست که تمامیتش را نابود میکند !
از چند روز دیگر بیمارستان فرستادنها و خبرنگاریها در رابطه با اعتصاب غذا شروع میشود و آنگاه رجوی به خواسته اش میرسد ! در اردوگاه اشرف خون میخواست و الان در لیبرتی جسم و جان کادرها را هدف قرار داده ! اما نهایت او بسا روشن و واضح است ! تنها قربانی این سیاست دجالگرانه کادرهای پایین و متوسط هستند !
آیا تا کنون دیده اید که مریم رجوی و آنهاییکه بال او هستند پلاکارد اعتصاب به گردن داشته باشند ۱؟؟ هیچگاه نخواهید دید ! موضوع جالب توجه ومورد بحث هم همین است که چرا در هربرحه وهر شرایطی که رجوی وتاکید شود فرد رجوی وسیاست کثیفش در تنگنا قرار میگیرد فقط وفقط اعضا وکادرها بایستی قیمت گزاف هوسرانی های رجوی ها را بدهند.این که شد همان داستان ارباب ورعیت شما از سوراخ موش خوف خود هرچه دلت خواست بنالی وانهایی را که با دجالیت خاص خودت فریب داده وقسمشان داده ومغزشان را از همان حال وهوس بازیهای کثیف خودت پر کرده ایی برایت حاظر و اماده کنند.آدم وانسان که نمیشود گفت ولی یک حیوان هم باندازه تو وحشی وخون خوار نیست.خود هم که میدانی سزای این خونهای بیگناه ریخته ات را خواهی دید.ولی این را خوب بدان وای به روزی که نه بدست دشمنت بلکه تنها بدست خانواده های این اسیران بیفتی.
 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کمپ لیبرتی نهایت تشکیلات و مناسبات رجوی !


06.11.2013
مهدی سجودی

زندان لیبرتی؛ اصطلاحی است که رهبری گروه تروریستی مجاهدین با اصرار و برخلاف ادبیات سازمان ملل متحد و کمیساریای عالی پناهندگان و دولت آمریکا، به جای « کمپ الحریه» که محل فعلی استقرار اعضای این گروه در عراق است، به کار می برد.

این توصیف اگرچه از نظر رهبری مجاهدین یک تبلیغ روانی و برای تحت فشار قرار دادن دست اندرکاران پرونده جابجایی اعضای این گروه است، لیکن وصف حال واقعی آنان نیز به شمار می رود. پیش از این هم آنان برای ۲۵ سال در زندان بودند، در زندانی بزرگتر به نام اردوگاه اشرف که چون زندانبانش خودشان بودند، به آن قرارگاه می گفتند.


با دیده عبرت بین که به سرنوشت و روزگار هر کس که خود را به هر شکل به فرقه رجوی متصل کرد، نگریسته ۱شود در این سی سال جز بدبختی، آوارگی، فلاکت و نفرت ماحصلی نداشته است. بی شک این به سبب خونهای ناحقی است که به فتوای رجوی بر زمین ریخته شد و ظلم های ناروایی است که مریدانش بر آن سکوت کردند.


هرچند رهبری گروه تروریستی مجاهدین با فریبکاری‌، از رنج و سختی در راه مبارزه سخن می گوید، تا مذلت و بدبختی اش را موجه جلوه دهد، اما کیست که نداند سختی و صعوبت مبارزه در راه آرمانی پاک وانسانی، جز شرافت و سربلندی به ارمغان نمی آورد؛ دلهای مبارزان را به هم نزدیک و مودت و مهربانی را در میان آنان افزایش می دهد؛ آنان مورد لطف مردم قرار می گیرند و در پیشگاه خدا و وجدانشان سبکبار و آسوده خاطر می شوند و حسرت و دریغی ندارند؛ اما این حال کجا و بدبختی و ذلت دار و دسته رجوی کجا که در ترس مدام، از مردمان متواری اند، مورد تنفر مردم ایرانند، در افسوس و خسرانی دائمی به سر می برند و درورای سختی و زندانهای ظاهری در زندانی خود ساخته که هر لحظه گنداب تنفر و انزجار بر سر روی آنان می ریزد و انزجار و تنفر بینشان هر دم افزایش می یابد، محبوسند؟!

کسانی که زندان های رجوی را تجربه کرده باشند، نوشته آقای «امیرصیاحی» در وصف فوران خشم و تنفر اعضای مجاهدین بر روی یکدیگر را با پوست و گوشت و استخوان لمس کرده اند و می دانند که وی از چه بلوای نفس گیر دهشت باری سخن می‌گوید، حملات وحشیانه و نفرت انگیزی که بی شک هیچ انسان طبیعی و متمدنی، یارای تحمل چنین توحشی را ندارد، اما اعضای مجاهدین هر روز و هر شب باید شاهد آن باشند، یا آن را انجام دهند و یا مفعول انجام آن قرار گیرند.

بهرحال نشستهای غسل هفتهگی و عملیات جاری و سیاسی اجباریست ! ریل مغز شویی روزانه و هفتگی اجباریست !

بس است این تراوشات ذهنی کثیف والوده را در ذهن وروحهای پاک اسیران خود کردن.این را بدان که زمان بشدت در سمتو سوی نفرت وانزجار هر چه بیشتر اذهان علیه تو در حرکت است.
 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بخشیدن از کیسه خلیفه برای بقا

مهدی سجودی

25.10.2013

بعد از کشتار فجیح اشرف در تاریخ ۱۰ شهریور ماه گذشته رجوی ها به بهانه آزاد سازی هفت تن از نیروهای خود که معلوم نیست مفقود شده اند و یا اینکه گروگان گرفته
شده اند فرمان
اعتصاب غذا را در کشورهای اروپایی و کمپ لیبرتی صادر کردند و بدینوسیله نشان دهند که هنوز وجود دارند و به اصطلاح خودشان دارند به مبارزه می پردازند اما سوال اینجاست که چرا رجوی ها در این شرایط بحرانی و فروپاشی چنین خطی را پیش گرفته اند
به نظر من دلایل این کار رجوی ها به قرار زیر میباشد
یکم:به دنبال سلسله عقب نشینی های فرقه رجوی در ماه های گذشته از خلع سلاح گرفته تا ترک اشرف و بلاخره تخلیه کامل اشرف می خواهد بدینوسیله اولاً عقب نشینی های خود را پیروزی جلوه دهد و ثانیاً مسئولیت به کشتن دادن نیروهای سازمان را به خصوص کشتار اخیر آنها در اشرف را نپذیرد
دوم: می خواهد بدینوسیله نشان دهد که فرقه رجوی نه تنها در آستانه فرو پاشی و نابودی نیست بلکه هم در حال مبارزه هست و به حیات خود نیز ادامه می دهد و وانمود مینماید که تخلیه اشرف هیچ تاثیری در روند تشکیلات مخوف و استالینی آنها نداشته است
سوم: بدینوسیله می خواهد در روند انتقال نیروها به کشورهای ثالث کار شکنی و سنگ اندازی نماید و جلوی حل و فصل امور پناهندگی نیروهای مستقر در کمپ لیبرتی توسط کمیساریای عالی پناهندگان را بگیرد
چهارم: از آنجاییکه رجوی ها از خروج نیروهای خود از عراق وحشت دارند می خواهند بدینوسیله آنها را با اعتصاب غذا در لیبرتی از بین ببرند و از شر آنها خلاص شوند و این گونه حتی بتوانند نیروهای عراقی را تحریک و وادار به درگیری و خشونت آفرینی نمایند و با به کشتن دادن نیروهای بیشتری در خارج از کشور به مظلوم نمایی بپردازند
اما باید به این زوج رجوی خاطر نشان سازم که دیگر دوران این کارها به سر آمده و شما نمی توانید با این ترفندهای خود جهان را فریب دهید و به مطامع شیطانی خود برسید
سوالم از شما اینست که چرا باعث کشته شدن آن همه انسانهای بی گناه شدید و حالا می خواهید برای پوشاندن اشتباهات خود جان دیگر انسان ها را با این اعتصاب غذای بیهوده به خطر بیاندازید؟
لذا توصیه من به شما این است همان طوریکه تا بحال با کارهای دیگر خود نظیر حفظ اشرف و غیره نتوانستید به جایی برسید و مجبور به عقب نشینی شدید این بار هم راه به جایی نخواهید برد بنابراین دست از سر این نیروهای بی گناه بردارید و بگذارید به کشورهای ثالث منتقل شوند و برای باقیمانده عمرشان خودشان تصمیم بگیرند امیدوارم که گوش شنوایی داشته باشید

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آیا براستی فرقه رجوی محور و كانون توجه عالم است!!

مهدی سجودی

01.10.2013

زندگی درپادگان اشرف و فرقه رجوی ، همانند زندگی در یک مرداب است، که نفرات آنجا فکر می کنند تمام دنیا به مردابشان ختم میشود. خورشید در مرزهای شرقی مرداب طلوع ، و درمرزهای غربی آن غروب میکند .
بیچاره ساکنین مردابها کی خبر دارند ازعظمت دریاها و اقیانوسها ؟
افرادی که در پادگان اشرف و لیبرتی اسیرند همانند ساکنین آن مرداب هستند. زیرا که با هیچ کسی جزهمان اسرایی که بظاهرهمانند هم فکر میکنند و همانند هم ارتزاق میکنند و همانند هم حرف می زنند و همانند همدیگر لباس می پوشند، وکوچکترین تماسی با دنیای آزاد ندارند.
افراد درآنجا ،حق هیچ اعتراضی به هیچ موضوعی ندارند و مجبور بودند علاوه بر اینکه شبانه روزهمانند برده به بیگاری کشیده شوند، ودم برنیاورند، بلکه هرشب درنشستهای کذایی عملیات جاری از خود و دیگران انتقاد میکردند که چه می توانستند بکنند و نکردند!!
یا کجا کم گذاشتند !! این افراد مفلوک، بایست از خود تهی می شدند. یعنی تمامی خاطرات و هویت گذشته خود را به دور ریخته و به فراموشی بسپارند ، و به اصطلاح هویت منحوس رجوی پیدا کنند!!
سران سازمان هم با بکارگیری مکانیزمهای مغزشویی خاص خود که روی افراد به کارمی برند به این مهم دست می یابند. اعضای اسیر و گرفتار را در بی خبری محض از دنیای بیرون نگه می دارند و وادار میکنند به تنها رسانه شان که فقط اخبار سراسر پیروزی !! فرقه را آنهم فقط زمان صرف ناهار و شام به مدت نیم ساعت پخش میکرد گوش دهند و از کسب آنهمه پیروزی در عرصه های مختلف سیاسی کف و سوت بزنند!!
سانسور خبری و شرکت اجباری در نشستهای مغزشویی و تحلیلهای سیاسی هفتگی سراپا کذب و فریبکارانه سران فرقه ، از دیگر اهرمهایی است تا برعمق گرداب توهم نیروها بیفزایند. تمام دنیا و سرنوشتش را سراب آلود و تنها راه و آینده شان را روشن و پرامید القاء می کردند!!
همیشه دراین توهم به سرمی برند که در ایران از یک پایگاه وسیع اجتماعی برخوردارند و مهمترین مخالف و اپوزیسیون نظام ایران هستند!! و پادگان اشرف تنها محل و مریم و مسعود منجی عالم بشریتند! نیروهای اسیر در آن فضای بسته و ایزوله طوری بار آمده اند که گمان میکنند مقاصد سیاسی فرقه و آرمانهایی که تمام هست و نیست خود را به خاطرش قربانی کرده اند و رهبران خود انتصابیشان کانون توجهات عالم وآدم است!!
سران فرقه بوسیله ترفندهای خاص خود اخبار و حوادث را بصورت گزارش های خبری وتحلیلی مرتباً از سیمای باصطلاح آزادی و به شکلی کاملاً مهندسی شده پخش می کنند. اخبار گوشه و کنار جهان را که اصلا ربطی به فرقه نداشت راچنان بزرگ جلوه می دهند که نیروها تصور کنند که خود و عملکردهایشان در پادگان اشرف مسبب این پیروزیهای سیاسی برای فرقه میباشد!! وهمین امرباعث شده است که خواسته یا ناخواسته آب در هاون رجویهای قدرت طلب سوء استفاده گر از قربانیان اسیر بریزند.
برای ارضای شهوت قدرت و کرسی طلبی مریم و مسعود رجوی، پیله ای به دور خود و نیروهای بی خبر نگه داشته شده تنیده اند و به آنها القا کرده اند که سازمان ، در وجود آنها خلاصه می شود و هر کس هرکاری بخواهد بکند باید به آنها متوسل شود .اینان به قدری از حقایق پیرامون خود دور گشته ودرعالم انتزاعی سیر می کنند که خود را کانون و محور تحولات عالم می پندارند، طوری که حرف هیچ کس را جز خود قبول ندارند.
در واقع خود را از هرکسی بالاترمی دانند. حتی در اوج دجالگری به اعضای اسیر میگویند از انبیای الهی هستند .!!! اما غافل ازاینکه سران فرقه، سودای دیگری از اصرار ماندن درعراق دارند .
این موضوعی، اساسی است که ازنیروها به خوبی وبا شیادی مخفی نگه داشته شده است.
پروسه ای که با تلاش همراه با شیادی، برای تغییرهویت افراد به یک هویت فرقه ای شروع می شود و در اوج روند تکاملی خود، فرد را به موجودی بی روح و سرسپرده به رهبرفرقه تبدیل خواهد کرد. دور ذهن آنان خط قرمزی می کشند تا فکر پرواز را فراموش کنند.
اما به این یاوه گویان باید گفت، به یاری و همت تمامی جدا شدگان و تلاشهای بی وقفه و خستگی ناپذیر خانواده ها، مشت رجویها را بازمی کنیم وطرحهای شوم آنان را رسوا خواهیم کرد و برای دیوار بلند توهمی که، به دور اعضای اسیر و نگونبخت کشیده اند پنجره ای به بزرگی یک آسمان باز خواهیم کرد تا بزودی شاهد آزادی و پرواز آنها باشیم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چرا رجوی از سوراخ موش بیرون نمی آید؟

مهدی سجودی

03.08.2013

همانطور که همگان در جریان هستند رجوی بیش از ده سال هست که بعد از سرنگونی صدام دیکتاتور و پدر خوانده رجوی ایشان در سوراخ موش قائم شده است ؛ و سران فرقه هم در این سالیان حاضر نشده اند که به این سئوال که رجوی کجاست و چرا مخفی شده و چرا از مخفیگاه خود بیرون نمی آید مانند صدها سئوال دیگر پاسخ بدهند .صرفنظر از این سئوال که رجوی کجاست چون مهم نیست که او کجاست ولی سئوال مهمتر از این سئوال اینه که رجوی چرا مخفی شده و چرا از این مخفیگاه حاضر نیست بیاد> بیرون ؟

 برای پاسخ به این سئوال اساسی که سئوال خیلی از ایرانیان آزاده هست> باید کمی به عقب برگردیم> و نگاهی به کار نامه سراسر خیانت و جنایت رجوی بیندازیم . بله یکی از مشخصه> های بارز رجوی ترسو و بزدل بودن ایشان هست .لذا به همین دلیل هر جا احساس خطر> جانی کند همه چیز و همه کس را فدای زنده ماندن خودش می کند ؛ و به همین دلیل ما> شاهد هستیم که وقتی در زندان شاه احساس خطر جانی می کند همه رهبران سازمان را لو می دهد و با خیانت خودش به آنها باعث اعدام آنان می گردد تا خودش زنده بماند و بعد از انقلاب ضد سلطنتی هم همگان در سال شصت شاهد بودند که وقتی احساس خطر جانی کرد همه نیروهای بی دفاع را در ایران تنها گذاشت و خودش فرار را بر قرار ترجیح داد و در این> رابطه چنان با عجله و شتابزده عمل کرد که حتی زن و بچه خردسال خودش را جا گذاشت و به پاریس گریخت و در کنار رود اور سور واز به خوشگذرانی مشغول گردید ؛ این در حالی بود که نیروهای بی دفاع حتی زنش در ایران کشته شدند و عده ای به زندان افتادند . و بعدش  هم که برای نوکری صدام به عراق رفت و مشغول پادشاهی برای خودش بود که بر خلاف میل ایشان صدام دیکتاتور این پدر خوانده اش بر اثر جنگ عراق و آمریکا سرنگون گردید . رجوی بزدل طبق معمول احساس خطر جانی کرد ولی چون نتوانست فرار کند ؛ در نتیجه با الهام از صدام که بعد از سرنگونی دولتش> برای حفظ جانش  به لانه روباه پناه برده  بود  به سوراخ موش پناه برد تا این خطر جانی بر طرف گردد اما از بخت بد رجوی نه تنها این خطر رفع نشد بلکه با دستگیر شدن صدام با آن وضع اسف بار در لانه روباه و اعدام شدن رجوی بیش از پیش احساس خطر جانی کرده و لذا به هیچ وجه علی رغم اینکه بیش از ده سال از پناه بردنش به سوراخ موش می گذرد حاضر نیست از این سوراخ موش بیرون بیاد . و دلیل مهم دیگری که باعث شده رجوی همچنان در این سوراخ موش باقی بماند و حاضر نباشد بیرون بیاید اینست که رجوی هیجگاه حاضر نبوده و نیست که خود را پاسخگوی اعمالی که در این سالیان  مرتکب شده بداند لذا برای فرار از این پاسخگویی به نیروها و مردم ایران و قرار گرفتن و در مقابل رسانه های خبری و عدم پاسخگویی به سئوالات رسانه ها ترجیح می دهد که همچنان در سوراخ موش بماند .

 بله رجوی در این سالیان جنایات بیشماری مرتکب شده است ؛ جنایاتی نظیر: پول شویی در خارج کشور و مغزشویی نیروها در قلعه اشرف با راه اندازی نشستهای عملیات جاری و غسل هفتگی    با ایجاد فشارهای روحی و جسمی روی نیروها با راه اندازی زندان و شکنجه و اعدام نیروهای ناراضی و بیگاری گرفتن از نیروها به سبک اردوگاههای کار اجباری هیتلر و طلاقهای اجباری و جدا کردن فرزندان از والدین شان و خیانت به مردم ایران با اقدامات تروریستی و سرباز کشی در جنگ ایران عراق و خیانت به مردم عراق با شرکت در کرد کشی در زمان صدام برا مزدوری برای صدام و هزاران جنایات دیگرکه از حوصله این بحث خارج هست .بنابراین رجوی نمی خواهد خودش را در معرض پاسخگویی قرار دهد چون می داند که جوابی برای این همه جنایاتی که تا کنون مرتکب شده ندارد .لذا در سوراخ موش برا خودش جا خوش کرده و مریم عضدانلو را که برگزیده خودش هست جلو انداخته تا با خرج پولهای هنگفت برای لابی های سازمان خط ماندن در عراق و به کشتن دادن نیروها در عراق نا امن پیش ببرد . ولی خوشبختانه سران فرقه  و بطور خاص مریم عضدانلو تا کنون علی رغم خرج پولهای هنگفت باد اورده موفق نشده اند که این خط خشونت طلبی و ضد حقوق بشری و ضد انسانی علیه نیروهای گرفتار در عراق را پیش ببرند ولذا ما شاهد هستیم که سران فرقه رجوی علی رغم شعارهای پر طمطراق و تو خالی  بر اثر فشارهای مجامع بین المللی  و ارگانهای حقوق بشری و افشاگریها و روشنگری های جدا شدگان و منتقدین این سازمان فررقه گرا مجبور شده اند پشت سر هم دست به عقب نشینی بزنند و در این رابطه ما شاهد بودیم که مجبور شد سلاح را تر ک کند و بعد ترک خاک کرد وبعد هم علی رغم اصرار و پافشاری روی خط ماندن در عراق مجبور شده به انتقال نیروها به کشور ثالث تن بدهد ؛ هر چند این روند انتقال نیروها بر اثر کار شکنی و سنگ اندازی و عدم همکاری سران فرقه با کمیساریای عالی پناهندگان به کندی پیش می رود و تا کنون تقربیا صد و نه نفر به کشور آلبانی منتقل شده اند و تعدادی هم به کشور آلمان منتقل شده اند . ولذا در اینده نزدیک ما شاهد خواهیم بود که علی رغم میل باطنی رجوی ها نیروها از کشور عراق به کشور ثالث منتقل خواهند شد ؛ این سازمان فرقه گرا همانطوریکه  نه تنها گذشته درخشانی نداشته  بلکه کارنامه سیاه و سراسر خیانت باری داشته است ؛ آینده درخشانی نخواهد داشت و در سرا شیبی سقوط و نابودی قرار د و رجوی هم مجبور خواهد شد که بر خلاف میل باطنی خودش از این سوراخ موشی که در ان بسر می برد و به حیات خار و خفیف و خائنانه اش ادامه می دهد بیرون بیاید و در معرض پاسخگویی قرار گیرد واین امر دیر یا زود بلاخره یک روز اتفاق می افتد همانطور که صدام دیکتاتور پدر خوانده رجوی مجبور شد که از لانه روباه بیرون کشیده شود و به سزای اعمال خودش برسد رجوی هم همانند همه دیکتاتورهای عالم از این امر مستثنی نیست.

 

------------------------------------------------------------------------------------

استعفای دکتر قصیم و دکتر روحانی ، اثبات اظهارات جدا شدگان

غفور فتاحیان پاریس

03.08.2013

ما همیشه در اشرف برایمان سؤال بود که شوراییها چرا به چنین رهبری یکه تاز سازمان مجاهدین بعد از اینهمه شکستها و دروغهایش و تباه کردن بهترین نیروهای مردم ایران اعتراض نمی کنند و استعفا نمی دهند؟ اکنون این اعلام جدایی دو شخصیت مهم و کلیدی شورا که هر دو رییس کمیسیون در آن بودند حجتی است برای بقیه که استعفا داده و همچون ما جداشدگان از سازمان حقایق موجود و ضربات رجوی به کل جنبش آزادیخواهانه ایران را که در خدمت به بقای سی ساله این رژیم بوده افشا کنند

 

به اطلاعیۀ سازمان مجاهدین که مثل همیشه با امضای شورا در مورد این تحول مهم یعنی اعلام جدایی دو مقام و شخصیت برجستۀ شورا از آن منتشر کرده نگاه کنید تا ببینید در کجای جهان امروز به جز احزاب منحل شده دیکتاتوری قرن گذسته مانند حزب کمونیست شوروی در زمان استالین خروج از حزب خیانت و از پشت خنجر زدن و جزء دشمن شدن به شمار می رود؟!... چرا به جای جواب گفتن حتی به یکی از انتقادات آنها در اطلاعیه مشترکشان به حرفهایی که مطرح نکرده اند پرداخته اید؟ بعد هم مثل برخورد با همه ما جدا شدگان از سازمان منتها فعلا به صورت پوشیده و مقدماتی! با مشکوک تلقی کردن این اقدام شجاعانه اقایان روحانی و قصیم آندو را هم عامل اطلاعات رژیم خوانده اند! با این اطلاعیه کاملا رهبری مجاهدین خودش را بیش از پیش نزد جامعه ایرانیان خارج رسوا و بی آبرو و منزوی می سازد. از لیست امضا کنندگان بیانیه نیز جالب است که بیش از نود درصدشان از اعضا و مسؤلین سازمان مجاهدین در عراق می باشند که به تصریح خود اطلاعیه نویسان پاریس نشین در نشست غایب بودند یعنی در جریان بحثهای نشست نبوده اند تا نظر بدهند و فقط برای امضای بیانیه های آماده مورد مصرف دارند! که یادآور بیانیه های میلیونی جعلی به اسم عراقیان می باشد. بفرمایید در کجای جهان امروز نشست یک حزب یا تشکلی بیانیه ای می دهد که نود درصد امضا کنندگانش که عضو آن تشکل باشند در نشست حضور نداشته باشند؟!!...

آقای قصیم اخیرا در یکی از مصاحبه هایش بسیار بجا و درست  که اثبات اظهارات و حرف دل همۀ جدا شدگان از سازمان مجاهدین خلق در طی این سالیان می باشد، گفته است:

سرنگونی رژیم ضد بشری بهانه نیست ، هدف و محتوای همبستگی ملی ایرانیان است. انتقادات برای بهبودی درون و نما و تآثیربخشی و جایگاه و منزلت مجاهدین و همه ماست. زمان سکوت و صبر فرساینده پایان یافته . همان طور که زمان خودسری این و آن مسئول مقاومت پایان یافته. رهبران باید پاسخگو باشند، در مقابل خلق و افکارعمومی ایرانی نه در برابر خدا – که هرکس در خلوت خود با او راز و نیاز یا منکر و مخالف است – در روی زمین و این دنیا پاسخگویی دائم و جاری و ساری لازمست، همان طور که مایه گذاری و تلاش و کوشش مبارزان موکول به فردا نمی شود پاسخگویی و مسئولیت نیز محول به فردا و بعد از سرنگونی نمی شود. مسئولان باید بپذیرند که قله قاف قدرت آنها برای خدمت به همه است نه برای سیادت بر همه . فهم و قبول و اقرار به اشتباهات از بصیرت و کیاست یک رهبر و مسئول حکایت می کند. ترس از قبول اشتباه بی پایه است. مردم و افکار عمومی بزرگوار و بخشنده است و پذیرش اشتباه به نفع دستگاه مبارزاتی و مقاومت مردم اثر می بخشد. استبداد رآی موجب اشتباه مرکب می شود و تراکم اشتباهات موجب شکست اندر شکست. رهبری مجاهدین اگر به موقع – اواخر ۲۰۰۸ – ارزیابی درستی از توازن قوا در عراق می داشت و تصمیمات بعدی را به اقتضای یک بررسی واقع بینانه از وضعیت توازن قوای دوست و دشمن در عراق/ بعد از خروج آمرکا/ می کرد به احتمال زیاد اکنون از وضعیت مناسبتری برخوردار بود و مجبور نبود – با چشم بستن بر کل و کمال وضعیت عراق – از سلسله «پیروری» سخن گوید در حالیکه کل قوای مقاومت در عراق در پی تحویل سلاح اساساً وارد مرحله دیگری شده بود که در بهترین حالت نامش عقب نشینی سنجیده و برنامه ریزی شده است که در استراتژیهای نظامی انقلاب – ضد انقلاب به هیچ وجه به معنای شکست نیم باشد. ولی زمانی که منکر واقعیات مادی صحنه شویم و کل و کمال شرایط مادی را آوانتوریستی تفسیر به مطلوب کنیم …. بعد ا هم بر اشتباهات چشم بندیم و مرتب دیگران را مقصر و خود را معصوم و بی خطا جلوه دهیم آن گاه روزی می رسد که دیگر انکار شرایط امکان ناپذیر می شود و آفتاب درخشان هم شب تاریک نامیده می شود…. اشتباهات به انکارها و کور بینی تبدیل می شود. برای تصحیح چنین دیدگاه شکست آمیزی است که باید سخن گفت و از افترا و تهمت و برچسب نترسید. منافع انقلاب آزادیخواهانه مردم و جنبش عمومی مردم علیه فاشیسم مذهبی و احیاء بیش از پیش نیرو و ابتکار و توان و استقامت مجاهدین ایجاب می کند دست از انتقاد و مبارزه نشوییم و معایب آشکار را به صدای بلند فریاد کنیم. چه فایده دارد که سالها تغییر توازن قوا را ندیده بگیریم کوه اگر بجنبد اشرف نمی جنبد فریاد کنیم و بعد خودمان پای جابه جایی اجباری را امضاء گذاریم. از تجارب تلخ باید آموخت . شکست و اشتباه و باز هم شکست پیش می آید ولی نیروهای انقلابی درس می گیرند و اشتباهات را تصحیح می کنند و دور باطل اشتباه و شکست را می گسلند و با ادامه مبارزه تصحیح شده به پیروزیهای تازه و تعیین کننده نائل می شوند».

 

------------------------------------------------------------

نامه اقای  حسین نژاد به دکتر ولید صالح و پاسخ وی

دکتر ولید صالح: آقای علی حسین نژاد، با احترام از اطلاعاتی که به من دادید تشکر می کنم و می خواهم به اطلاعتان برسانم که من هیچگونه ارتباطی با این سازمان ندارم و من در جلسه ای که قرار است در پاریس برگزار شود شرکت نخواهم کرد. واقعیت این است که برخی افراد نزدیک به این سازمان تلاش کرده بودند با من تماس گرفته و مرا به برخی جلسات این سازمان دعوت کنند ولی من نپذیرفتم و دعوت را رد کردم. دروهای خالصانۀ مرا بپذیرید

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای دکتر ولید صالح ـ اسپانیا

با سلام و درود، حلول ماه مبارک رمضان را به شما تبریک می گویم و برایتان از خداوند متعال قبول روزه و نمازتان در این ماه پربرکت را خواستارم. اینجانب از جداشدگان سازمان مجاهدین خلق هستم که اخیرا بعد از سی سال از این سازمان بیرون آمدم زیرا دیدم دیگر یک سازمان سیاسی اسلامی انقلابی نیست بلکه به یک فرقۀ مدهبی خاصی تبدیل شده که ربطی به اسلام ندارد و در خدمت امپریالیستها به رهبری آمریکا و صهیونیستها قرار گرفته بطوریکه این سازمان آنها را به حمله به ایران و راه انداختن یک جنگ ویرانگر دیگری در منطقه تشویق می کند جنگی بسا بدتر و ویرانگرتر از جنگ پیشین در عراق. این تحول و تغییر سازمان مذکور سالهاست که به دست رهبری آن مسعود و مریم رجوی مقیم پاریس صورت گرفته است رهبریی که ملیونها دلار از سرمایه های نفتی عراق را که دولت صدام حسین به آنها می داد بین دولتمردان و ارتش و اطلاعات آمریکا و اروپا و برخی شخصیتهای دیگر برای حمایت و دفاع از اهداف جنگ طلبانۀ آنها توزیع می کند اهدافی که به هیچوجه مورد حمایت مردم ایران نبوده ونیست. آنها یک فرقۀ خاصی با عقاید و افکار بدعت گذارانه و التقاطی و آمیخته ای از افکار مذهبی شیعی و افکار غربی و کمونیستی بویژه استالنیسم می باشند که بکلی پایگاهشان را در میان مردم ایران از دست داده اند. از این رو به عنوان یک مسلمان به شما برادرانه توصیه می کنم که دعوت آنها را رد کرده و در مهمانی افطار رمضانی آنها در پاریس حضور نیابید تا جایگاه و اعتبار خودتان و چهرۀ نیک و شرافتمندانه تان را پاس بدارید چرا که هدف آنها فقط بهره برداری از اعتبار و جهره و موقعیت شما برای پیشبرد اهداف ضد اسلامی شان و ضد آرمانها و آرزوهای مسلمانان می باشد. رهبری سازمان مجاهدین خلق از سال 1989 به همۀ ما دستور داد که همسران خودمان را طلاق دهیم و رهبر عقیدتی سازمان مسعود رجوی فتوای حرام بودن خانواده و ازدواج را بر خلاف نص صریح قرآن و سنت پیامبر صادر کرد بطوریکه اکنون بیست سال است که تمام اعضا و کادرهای سازمان چه در عراق و چه در خارج اعم از زن و مرد همسران خودشان را طلاق داده اند و یا ازدواج نکرده اند. مهدی ابریشمچی مرد شماره دو سازمان بعد از مسعود رجوی که اکنون مقیم فرانسه و دستیار همسر سابق خود مریم رجوی است که از شوهرش مهدی در سال 1985 جدا شد و همان روز با مسعود رجوی بدون مراعات عدۀ شرعی ازدواج کرد در سال 1989 وقتی در عراق بودیم به ما گفت همسران شما پا جای پای مریم گذاشته و شما را طلاق داده و با برادر مسعود ازدواج کرده اند!!. همۀ افراد این سازمان از هر گونه تماس و ارتباط با افراد خانواده هایشان محروم و ممنوع هستند بطوریکه رهبران سازمان به من اجازه نمی دادند با دختر بزرگم که اکنون در کمپ لیبرتی متعلق به این سازمان در بغداد می باشد دیدار کنم در حالیکه هر دوی ما داخل سازمان و در کمپ اشرف در عراق بودیم و به آن دخترم اجازه ندادند حتی با خواهر کوچکترش که از ایران برای دیدار اولین بار بعد از سی سال با من یعنی پدرش و با خواهرش در داخل سازمان به عراق آمده بود دیدار کند. دختر کوچکم توانست با من دیدار کند زیرا من از سازمان یک سال پیش از طریق سازمان ملل متحد بیرون آمدم ولی او نتوانست علیرغم تلاشهای کمیساریای عالی پناهندگان و وزارت حقوق بشر عراق با خواهرش که در مقر سازمان یعنی کمپ لیبرتی در بغداد می باشد دیدار کند زیرا رهبر این سازمان دیدارهای خانوادگی را تحریم کرده است. این دو خواهر 31 و 36 ساله هر گز در عمرشان همدیگر را ندیده اند. خداوند یار و پشتیبانتان باشد و به شما در خدمت به اسلام و مسلمانان توفیق عنایت کند.

 برادر مسلمان شما: علی حسین نژاد

6 رمضان مبارک 1434 

15 ژوئیه 2013

 

 

جواب دکتر ولید صالح:

آقای علی حسین نژاد، با احترام از اطلاعاتی که به من دادید تشکر می کنم و می خواهم به اطلاعتان برسانم که من هیچگونه ارتباطی با این سازمان ندارم و من در جلسه ای که قرار است در پاریس برگزار شود شرکت نخواهم کرد. واقعیت این است که برخی افراد نزدیک به این سازمان تلاش کرده بودند با من تماس گرفته و مرا به برخی جلسات این سازمان دعوت کنند ولی من نپذیرفتم و دعوت را رد کردم. دروهای خالصانۀ مرا بپذیرید. ولید صالح.

نامه اقای علی حسین نژاد به دکتر ولید صالح به زبان عربی

ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﻴﻢ

ﺍﻟﺴﻴﺪ ﺍﻟﺪﻛﺘﻮﺭ ﻭﻟﻴﺪ ﺻﺎﻟﺢ - ﺇﺳﺒﺎﻧﻴﺎ

ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﻴﻜﻢ ﻭﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪﻭﺑﺮﻛﺎﺗﻪ، ﺃﻫﻨﺌﻜﻢ ﺑﺤﻠﻮﻝ ﺷﻬﺮ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺍﻟﻤﺒﺎﺭﻙ ﻭﺃﺗﻤﻨﻰ ﻟﻜﻢ ﻣﻦ ﺍﻟﻤﻮﻟﻰ ﺍﻟﻜﺮﻳﻢ ﻗﺒﻮﻝ ﺻﻴﺎﻣﻜﻢﻭﻗﻴﺎﻣﻜﻢ ﻓﻲ ﻫﺬﺍ ﺍﻟﺸﻬﺮ ﺍﻟﻔﻀﻴﻞ. ﺇﻧﻲ ﻣﻦ ﺍﻟﻤﻨﺸﻘﻴﻦ ﻋﻦ ﻣﻨﻈﻤﺔ ﻣﺠﺎﻫﺪﻱ ﺧﻠﻖ ﺍﻧﻔﺼﻠﺖ ﻣﺆﺧﺮﺍﻋﻨﻬﺎ ﺑﻌﺪ ﺛﻼﺛﻴﻦ ﻋﺎﻣﺎ ﻷﻧﻬﺎ ﺗﺤﻮﻟﺖ ﻣﻦ ﻣﻨﻈﻤﺔ ﺳﻴﺎﺳﻴﺔ ﺍﺳﻼﻣﻴﺔ ﺛﻮﺭﻳﺔ ﺇﻟﻰ ﻃﺎﺋﻔﺔ ﺩﻳﻨﻴﺔﺧﺎﺻﺔ ﻻ ﺻﻠﺔ ﻟﻬﺎ ﺑﺎﻹﺳﻼﻡ ﺗﺨﺪﻡ ﺍﻹﻣﺒﺮﻳﺎﻟﻴﻴﻦ ﺑﺰﻋﺎﻣﺔ ﺃﻣﻴﺮﻛﺎ ﻭﺍﻟﺼﻬﺎﻳﻨﺔ ﺑﺘﺸﺠﻴﻌﻬﻢ ﻋﻠﻰﺍﻟﻬﺠﻮﻡ ﻋﻠﻰ ﺇﻳﺮﺍﻥ ﻭﺇﺛﺎﺭﺓ ﺣﺮﺏ ﻣﺪﻣﺮﺓ ﺃﺧﺮﻯ ﻓﻲ ﺍﻟﻤﻨﻄﻘﺔ ﺃﺳﻮﺃ ﻭﺃﺷﺪ ﻓﺘﻜﺎ ﻣﻦ ﺳﺎﺑﻘﺘﻬﺎ ﻓﻲﺍﻟﻌﺮﺍﻕ ﻭﺗﻢ ﻫﺬﺍ ﺍﻟﺘﺤﻮﻝ ﻣﻨﺬ ﺳﻨﻮﺍﺕ ﻋﺪﻳﺪﺓ ﻋﻠﻰ ﺃﻳﺪﻱ ﻗﻴﺎﺩﺗﻬﺎ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﻭﻣﺮﻳﻢ ﺭﺟﻮﻱ ﺍﻟﻤﻘﻴﻤﺔﻓﻲ ﺑﺎﺭﻳﺲ ﺍﻟﺘﻲ ﺗﻨﻔﻖ ﻣﻼﻳﻴﻦ ﺍﻟﺪﻭﻻﺭﺍﺕ ﻣﻦ ﺛﺮﻭﺓ ﺍﻟﻌﺮﺍﻕ ﺍﻟﻨﻔﻄﻴﺔ ﺍﻟﺘﻲ ﺯﻭﺩﺗﻬﺎ ﺑﻬﺎ ﺣﻜﻮﻣﺔﺻﺪﺍﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻭﺗﻮﺯﻋﻬﺎ ﻋﻠﻰ ﺭﺟﺎﻝ ﺩﻭﻟﺔ ﻭﺟﻴﺶ ﻭﺍﺳﺘﺨﺒﺎﺭﺍﺕ ﺃﻣﺮﻳﻜﻴﻴﻦ ﻭﺃﻭﺭﺑﻴﻴﻦ ﻭﺑﻌﺾ ﺍﻟﺸﺨﺼﻴﺎﺕﻟﺪﻋﺎﻳﺔ ﻭﺩﻋﻢ ﺍﻫﺪﺍﻓﻬﺎ ﺍﻟﺤﺮﺑﻴﺔ ﺍﻟﺘﻲ ﻻ ﻳﺪﻋﻤﻬﺎ ﺍﻟﺸﻌﺐ ﺍﻹﻳﺮﺍﻧﻲ . ﺍﻧﻬﻢ ﻃﺎﺋﻔﺔ ﺧﺎﺻﺔ ﻣﻦﺍﻟﺸﻴﻌﺔ ﻟﻬﺎ ﻋﻘﺎﺋﺪ ﻭﺃﻓﻜﺎﺭ ﻣﺒﺘﺪﻋﺔ ﻣﻠﺘﻘﻄﺔ ﻣﻦ ﺍﻟﻐﺮﺏ ﻭﻣﻦ ﺍﻟﺸﻴﻮﻋﻴﺔ ﺧﺎﺻﺔ ﺍﻹﺳﺘﺎﻟﻴﻨﻴﺔﻭﻓﻘﺪﺕ ﻗﺎﻋﺪﺗﻬﺎ ﺍﻟﺸﻌﺒﻴﺔ ﺗﻤﺎﻣﺎ ﻓﻲ ﺍﻳﺮﺍﻥ. ﻓﻠﺬﻟﻚ ﺃﻧﺼﺢ ﺳﻤﺎﺣﺘﻚ ﻧﺼﻴﺤﺔ ﺍﻷﺧﻮﺓ ﻭﺍﻹﺳﻼﻡ ﺑﺮﻓﺾﺩﻋﻮﺗﻬﻢ ﻟﺴﻴﺎﺩﺗﻚ ﻟﺤﻀﻮﺭ ﺣﻔﻠﺔ ﺇﻓﻄﺎﺭ ﺭﻣﻀﺎﻧﻴﺔ ﻟﻬﻢ ﻓﻲ ﺑﺎﺭﻳﺲ ﻭﺫﻟﻚ ﺣﻔﺎﻇﺎ ﻋﻠﻰ ﻭﺯﻧﻚ ﻭﺳﻤﻌﺘﻚﺍﻟﺸﺮﻳﻔﺔ ﻭﺍﻟﺤﺴﻨﺔ ﻻﻧﻪ ﻻ ﻫﺪﻑ ﻟﻬﻢ ﺇﻻ ﺍﺳﺘﻐﻼﻝ ﻭﺯﻧﻜﻢ ﻭﺳﻤﻌﺘﻜﻢ ﻟﺘﻤﺮﻳﺮ ﺃﻫﺪﺍﻓﻬﻢ ﺍﻟﻤﻨﺎﻗﻀﺔﻟﻺﺳﻼﻡ ﻭﺃﻣﺎﻧﻲ ﺍﻟﻤﺴﻠﻤﻴﻦ. قيادة منظمة محاهدي خلق أمرتنا جميعا في المنظمة منذ عام 1989 بتطليق أزواجنا حيث أفتى زعيم ومرشد المنظمة مسعود رجوي بحرمة تشكيل العائلة والزواج وذلك خلافا للنصوص الصريحة للقرآن والسنة فمنذ أكثر من عشرين سنة جميع كوادر وأعضاء المنظمة سواء في العراق أو الخارج مطلقون ومطلقات أو غير متزوجات إلا شخص الزعيم المرشد مسعود رجوي زوج مريم في باربس الذي أفتى بأن جميع نساء المنظمة زوجاتها وقال لنا مهدي أبريشمجي الرجل الثاني بعد مسعود في المنظمة والمقيم حاليا في فرنسا كمساعد لزوجتها السابقة مريم رجوي التي طلقت زوجها مهدي عام 1985 وتزوجت في اليوم نفسه من مسعود رجوي دون الالتزام بالعدة الشرعية فيما كان لهما آنذاك بنت في الثامنة من عمرها قال لنا عام 1989 عندما كان في العراق إن زوجاتكم طلقتكم وتروجوا من الأخ مسعود احتذاء بمريم التي طلقتني وتزوجت من الأخ مسعود!! جميع أفراد المنظمة محرومون وممنوعون من أي اتصال بأفراد عوائلهم وحتى لم يكن يسمحون لي بأن ألتقي ببنتي الكبرى التي تتواجد حاليا في مخيم ليبرتي للمنظمة ببغداد عندما كنا الاثنان في معسكر أشرف للمنظمة في العراق ولم يسمحوا لها حتى بلقاء شقيقتها الصغرى التي كانت قد جاءت من إبران إلى العراق للقاء لأول مرة بعد ثلاثين عاما معي أي مع والده ومع شقيقتها داخل المنطمة فتمكنت من لقائي لأني خرحت من صفوف المنظمة قبل عام عبر الأمم المتحدة ولكنها لم تتمكن من لقاء أختها المتواجد في مقر المنظمة مخيم ليبرتي في بغداد بسبب كون الزعيم المرشد قد حرم اللقاءات العائلية وذلك رغم جهود مفوضية اللاجئين ووزارة حقوق الإنسان العراقية لترتيب لقاء بين الشقيقتين في 31 و36 من عمرهما واللتين لم تر بعضهما البعض قط!...  ﻭﺍﻟﻠﻪ ﻣﻦ ﻭﺭﺍﺀ ﺍﻟﻘﺼﺪﻭﻫﻮ ﺍﻟﻤﻌﻴﻦ ﻭﺍﻟﻤﻮﻓﻖ ﻟﻜﻢ ﻓﻲ ﺧﺪﻣﺔ ﺍﻹﺳﻼﻡ ﻭﺍﻟﻤﺴﻠﻤﻴﻦ. ﺃﺧﻮﻛﻢ ﻓﻲ ﺍﻹﺳﻼﻡ: ﻋﻠﻲ ﺣﺴﻴﻦ ﻧﺠﺎﺩ 6 ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺍﻟﻤﺒﺎﺭﻙ 1434 15 ﺗﻤﻮﺯ 2013

---------------------------

پاسخ دکتر ولید صصالح به اقای غلام حسین نزاد

السيد علي حسن نجاد المحترم أشكرك على المعلومات وأود أن أخبرك بأنه ليس لدي أية صلة بهذه المنظمة وانني لن أحضر اللقاء المرتقب في باريس، وفعلا فقد حاول بعض المقربين منها الاتصال بي ودعوتي لبعض اللقاءات ولكنني رفضتها. تقبل خالص التحية والسلام . وليد صالح

 

 

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سازمان ملل هم از نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین خبر می دهد

20.07.2013

علی جهانی

به گزارش خبر گزاری ها و رسانه های بین المللی جناب اقای مارتین کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل در امور عراق در پایان ماموریت خویش در عراق طی گزارشی که به شورای امنیت سازمان ملل ارائه کرده است به موارد نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین اشاره کرده است ؛ این گزارش که تحت عنوان رهبران سازمان مجاهدین حقوق افراد را نادیده می گیرند منتشر شده است ؛ به مواردی نظیر:

ازاد نبودن افراد در کمپ لیبرتی و اشرف و جلوگیری سازمان از ملاقات انها با خانواده های شان و جلو گیری از در دسترس قرار گرفتن امکانات پزشکی و ممانعت از پیشرفت روند انتقال و پناهندگی افراد به کشوری دیگر .

اینجانب که سالها قربانی این فرقه بودم ضمن تشکر از اقای مارتین کوبلر بخاطر این گزارش که به گوشه ای از موارد بی شمار نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین اشاره کرده است ؛ باید عرض کنم که اولا موارد نقض اشکار اولیه ترین حقوق بشر و حقوق انسانی افراد در سازمان به امری عادی تبدیل شده است ؛ و ثانیا موارد نقض حقوق پایه ای افراد در سازمان بیشمار هست که به دستور شخص رجوی انجام می گیرد ؛ موارد نقض حقوق اولیه نفرات مانند : طلاقهای اجباری و جدا کردن بچه های خردسال از والدین و اواره کردن انها در کشورهای اروپایی و کشتن عواطف خانوادگی در این بچه ها ؛ کشاندن نیروهای زیر هیجده سال با فریب و نیرنگ به عراق و استفاده انها در عملیات نظامی و تروریستی که از اشکار ترین موارد نقض قوانین جنگ در دنیا محسوب می شود ؛ مغز شویی افراد تو سط را ه اندازی نشستهای عملیات جاری و غسل هفتگی ؛ سرباز کشی در زمان جنگ ایران و عراق در زمان صدام دیکتاتور ؛ شرکت در کردکشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق در زمان صدام ؛ ایجاد سانسور و ممنوعیت استفاده از رادیو و تلفن و غیره برای نیروها در داخل سازمان؛ دایر کردن زندان و شکنجه و اعدام برای نیروهای ناراضی در سازمان و هزاران موارد دیگر که تو سط شخص رجوی ها بر افراد ناراضی اعمال می شد ؛ که از حوصله این بحث خارج هست و بقول معروف مثنوی هفتاد من کا غذ می شود.

بله اقای کوبلر تنها به گوشه ای از این همه جنایاتی که رجوی ها علیه نیروها مرتکب شده و می شوند اشاره کرده است و در این رابطه نیرو های جدا شده از سازمان در این سالیان مرتبا به روشنگری و افشاگری پرداخته اند تا بتوانند بدینوسیله برای نجات جان افراد گرفتار در عراق تلاش کنند و بخاطر همین هم پیوسته و بطور مداوم مورد انواع وازار و اذیت و دشنام سران سازمان قرار دارند ؛ همانطور که اقای کوبلر بخاطر تلاشهای بی وفقه شان برای جابجایی و انتقال نیروها به کشور ثالث مورد تهمت و افترا این سازمان فرقه گرا قرار گرفته اند . ولی جای بسی تشکر وقد ردانی دارد که جناب اقای کوبلر علی رغم همه کار شکنی ها و لجن پراکنی های سران فرقه رجوی توانست برای اجازه انتقال به کشورهای البانی و المان بگیرد و افرادی را به این کشورها منتقل کند و این افراد منتقل شده هر چند ناچیز هستند ولی این کار بزرگی هست که اقای کوبلر انجام داده است و هیچوقت فراموش نمی شود چرا که علی رغم سنگ اندازی و کار شکنی و تبلیغ خط برگشت به کمپ اشرف توسط مریم رجوی ایشان بدون توجه به این تبلیغات سوء سازمان هیچگاه عقب ننشست و به کارش مصمم و استوار ادامه داد من بار دیگر ضمن تشکر و قدردانی از زحمات شبانه روزی و دلسوزانه ایشان برای افراد کمپ لیبرتی برای ماموریت جدید شان که در کشور کنگو بزودی شورع می کنند اروزی موفقیت دارم . و همچنین از مقامات سازمان ملل و بطور خاص جناب اقای بان کی مون خواستار ان هستم که جلوی ادامه نقض حقوق افراد را در این سازمان فرقه گرا گرفته و نگذارند رجوی با افکار فرقه گرایانه خود بیش از این افراد را در اسارت خود نگه دارند و باعث کشته شدن انها در عراق گردند و همچنین امیدوارم روند انتقال و پناهندگی افراد به کشور ثالث سرعت بیشتری بخود بگیرد تا هر چه زود تر این نیروهای گرفتار در کشور نا امن عراق به یک کشور ثالث امن منتقل گردند .

به امید ان روز

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

وکلای ساکنین اشرف و لیبرتی یا وکلای رجوی ها؟

 

16.07.2013

علی جهانی

چند روز پیش تنها رسانه شدیدا سانسور شده فرقه رجوی خبری را تحت عنوان اخبار روز درج کرده بود که خیلی جالب بود . عنوان خبر این بود که ٌشکایت ساکنان اشرف و لیبرتی به سازمان مللٌ

ولی در متن خبر آمده بود که وکلای ساکنان اشرف و لیبرتی بنام های جرد گنسر و کریس فلچر این شکایت را نوشته اند . گذشته از اینکه این نامه را خود سران فرقه بدون اطلاع ساکنان اشرف و لیبرتی نوشته اند و آنها هیچ اطلاعی از این ندارند این نامه کذایی حاوی نکات تکراری و خنده دار و مضحکی بود که در زیر به مواردی از ان اشاره می کنم

یکم: این افراد که تحت عنوان وکلای ساکنان لیبرتی شکایت کرده اند وکلای رجوی هستند نه وکلای ساکنان و این نیروها روحشان هم از این جریان با خبر نیست و این وکلا با این کار شان مرتکب جرم شده اند که بدون اطلاع و امضاء نیروها وکالت انها را برعهده گرفته و از قول انها چنین نامه ای که صد و هشتاد درجه خلاف خواسته اکثریت این ساکنان هست را تنظیم کرده اند . البته همانطور که در بالا اشاره کردم این وکلای رجوی هستند که در اذای مبلغ هنگفتی که دریافت کرده اند این نامه دیکته شده رجوی ها را نوشته اند و هیچ امر مهمی اتفاق نیفتاده است

دوم: در این شکایت نامه کذایی فرقه رجوی خواسته که شورای امنیت سازمان ملل اقدام به باز گشت فوری ساکنان لیبرتی به اشرف نماید و اشرف را به عنوان کمپ سازمان ملل با پرچم سازمان ملل اعلام کند

این درخواست ابلهانه و غیر عملی و غیر واقعی در حالی تکرار می شود که سازمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگی در حال تلاش هست که این نیروها را به کشور ثالث امن منتقل کند و در این راستا تا کنون تعدادی را به کشورهای آلبانی و آلمان منتقل کرده است . و همچنین فرقه رجوی در حالی برای هزارمین بار این اراجیف را مطرح می کند که کمپ اشرف صد برابر نا امن تر از لیبرتی هست و از طرف دیگر این امر غیر واقعی هست و برای دولت عراق مرز سرخ هست و به هیچ وجه حاضر نیست که اینها دوباره به اشرف برگردند و همچنین اصلا کشور عراق یک کشور پناهنده پذیر نیست ؛ که اینها می گویند کمپ اشرف با پرچم سازمان ملل اداره شود ؛ انگار شورای امنیت با وجود این همه مسایل مهم در جهان بیکار هست که باید به خواسته رجوی رسیدگی کند ؛ واقعا خنده دار و مسخره هست

سوم: در خواست ابلهانه بعدی اینها در این نامه کذایی این بود که به افراد بر خلاف قوانین سازمان ملل پناهندگی گروهی بدهند ؛ در باره من سئوالم از رجوی ها اینست که ایا واقعا شما از قوانین پناهندگی اطلاع ندارید یا خودتان را به نفهمی زده اید؟ آخر در کجای دنیا به افراد به صفت گروهی پناهندگی می دهند ؟ تازه انهم در یک کشور نا امنی مثل عراق که روزانه صدها نفر از شهروندانش بر اثر بمب گذاری ها کشته می شوند و اصلا جزو کشورهای پناهنده پذیر نیست

چهارم : همچنین در این نامه کذایی از جناب اقای بان کی مون خواسته اند در مورد عملکرد نماینده ویژه اش در عراق یعنی اقای مارتین کوبلر شخصا تحقیق کند . که واقعا این درخواست خنده دار و مسخره هست ؛ اخر کسی نیست به این ابلهان بگوید و قتی کسی مانند اقای بان کی مون دبیر کل سازمان ملل فردی را به عنوان نماینده ویژه خود در یک کشوری تعیین می کند حتما قبلش در مورد ان شخص تحقیق کرده و با شناخت و اگاهی کامل از ان فرد او را بر می گزیند و فرد مورد نظر هم حتما با نظارت و تحت اوامر دبیر کل کارهایش را پیش می برد ؛ پس بنابراین اقای دبیر کل منتظر نمی ماند تا رجوی به او بگوید در مورد نماینده ویژه ات شخصا تحقیق کن

پنجم: همچنین در این اراجیف نامه تحت عنوان شکایت نامه ساکنان اشرف آورده شده است که تاکنون دو هزار نفر از ساکنان مورد مصاحبه قرار گرفته اند و لی تنها تعداد کمی به کشور ثالث منتقل شده اند

اما سران فرقه رجوی در این نامه اشاره نکرده اند که مسبب اصلی این روند کند انتقال نیروها به کشورهای ثالث چه کسی هست . مگر کشور البانی بیش از دویست نفر را نپذیرفته است؟ و چه کسی جز رجوی ها در امر این انتقال و کند شدن ان مقصر هستند ؟ بله این تنها رجوی ها هستند که نه تنها کوچکترین همکاری را با کمیساریای عالی پناهندگی در زمینه ندارند بلکه از هیچگونه کارشکنی و سنگ اندازی در این مسیر کوتاهی نکرده اند . و بهترین دلیل این ادعا هم همین اصرار و تکرار خواسته های غیر واقعی و غیر عملی مانند : برگشت به اشرف و دادن پناهندگی گروهی و از این قبیل درخواست هایی که بر خلاف قوانین پناهندگی هست

اما در پایان سئوال اساسی اینست که چرا در این شرایط باز رجوی ها این خط غیر واقعی بازگشت به اشرف را این بار البته از زبان به اصطلاح وکلای ساکنان اشرف که شما بخوانید وکلای اجیر شده رجوی ؛ در پیش گرفته است ؟ به نظر من در یک کلام رجوی بر اساس تینت و ذات جدایی ناپذیری اش یعنی خشونت طلبی می خواهد همه نفرات در عراق نا امن کشته شوند و کسی پایش به خارج از عراق نرسد ؛ تا بعد هم بتواند با مظلوم نمایی در خارجه کشور به مطامع شیطانی خودش برسد . و غیر از این هیچ دلیل دیگری وجود ندارد ؛ و رجوی هم خیلی بهتر هر کس دیگری می داند که این درخواستها که هر بار به یک شکلی مطرح می شود غیر واقعی و غیر عملی است . بنابر این فقط و فقط رجوی دنبال کشته شدن نیرها در عراق هست و بس و اصلا خوشحال نیست که تعدادی از نیرو ها به کشور ثالث منتقل شده اند

ولی باید به این زوج رجوی بگویم که این ترفند ها دیگر کارایی ندارد و نمی توانیداز زبان وکلای خود که انان را با پول هنگفتی به خدمت گرفته اید ؛ برای ساکنان لیبرتی تصمیم بگیرید و خواستار باقی ماندن انها در عراق نا امن بشوید . بنابر این به شما توصیه می کنم که ؛ بجای دنبال کردن این اهداف شیطانی دست از سر این نیروهای گرفتار در عراق بردارید و بگذارید کمیساریای عالی پناهندگی روند این جابجایی به کشور امن ثالث را بخوبی پیش ببرد. و خطاب به رجوی باید بگویم که ؛ شما هم کم کم بفکر بیرون امدن از سوراخ موش و اماده شدن برای پاسخگویی اعمالی را که تاکنون به سبب افکار فرقه گرایانه تان مرتکب شده اید باشید

البته ان روز دور نیست

به امید انروز

وبه امید رهایی همه قربانیانی که در عراق گرفتار فرقه رجوی هستند


 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت

لوموند فرانسه هم خیمه شب بازی فرقه رجوی در ویلپن پاریس را یک " شو آمریکایی " نام نهاد

 

 

علی جهانی، ایران قلم، بیست و نهم ژوئن 2013

 

روزنامه پرتیراژ لوموند چاپ فرانسه در تاریخ 26 ژوئن مقاله ای به قلم ٌکریستف ایادٌ با عنوان ٌشو مجاهدین خلق به سبک آمریکایی ٌبه خیمه شب بازی اخیر فرقه رجوی در ٌویلپنتٌ در حومه پاریس پرداخته است . نویسنده با اشاره به اینکه همانند سالهای قبل سازمان افرادی را از کشورهای دیگر نظیر: سوئیس و رومانی و آلمان در قالب یک سفر توریستی رایگان با اضافه خورد و خوراک به فرانسه آورده شده بودند تا در این تجمع شرکت کنند . ولی این نمایش با توجه به تغییرات اخیر در ایران چیزی را تغییر نمی دهد.


در این مقاله لوموند به نکاتی اشاره شده است که سالهاست که جدا شدگان از این فرقه می گویند و حول ان علیه این سازمان روشنگری می کنند . نکاتی مانند:
آوردن نیروهای خارجی با خرجهای کلان به این مراسم و بی محتوا بودن و پوشالی و تکراری بودن این گونه مراسم از طرف سازمان که چیزی را عوض نمی کند؛ و بارها جدا شدگان و منتقدین سازمان در آکسیونهای اعتراضی و افشاگرانه اعلام کرده و روشنگری نموده اند که این سازمان یک سازمان سیاسی نیست و بصورت فرقه ای توسط مسعود و مریم اداره می شود و به سبب عملکرد فرقه گرایانه و اقدامات تروریستی نه تنها از حمایت مردم ایران برخوردار نیست بلکه به شدت مورد انزجار و تنفر مردم ایران قرار دارد و همچنین به خاطر سکت بودن و قدرت طلبی مفرط رهبری این سازمان در بین گروهای سیاسی داخل و خارج ایران هم از هیچ جایگاهی برخوردار نیست و همچنین بدلیل اینکه این سازمان فرقه گرا از کمترین اطلاعات راجع به اوضاع و تحولات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران برخوردار نیست و از طرف دیگر همواره وابسته بوده و بجای تکیه به مردم به قدرتهای خارجی نظیر دولت سابق عراق در زمان صدام و دولت امریکا تکیه دارد. لذا در ساختار ایران نمی تواند تاثیری داشته باشد و یا تغییری ایجاد کند . و همچنین جدا شدگان بارها تاکید کرده اند که این سازمان فرقه گرا از هیچگونه حمایتی از طرف ایرانیان آزاده خارج کشور برخوردار نیست و درست به همین دلیل برای ایجاد سیاهی لشکر در این مراسم فرمایشی با خرجهای کلان نیروهای خارجی مثل : افغانی ها و دانشجویان لهستانی و عربها و افریقایی ها را با دادن بلیت رفت و برگشت و هتل و به بهانه تور رایگان به این خیمه شب بازی می کشاند ؛ ویا یک سری از ورشکستان سیاسی در امریکا نظیر جان بولتن و جولیانی و ژنرال بازنشسته فیلیپس را با خرجهای هنگفت و دادن پول زیاد برای سخنرانی در این مراسم می اورد . و اما نکته جالبی که این مقاله نظرم را جلب کرد و بر ان شدم که مطلبی در این باره بنویسم فعالیت و اعتراض گسترده شهروندان فرانسوی و بطور خاص جوانان فرانسوی هست که علیه حضور این سازمان فرقه گرا در فرانسه هست که درج چنین مقاله ای در یک روزنامه پر تیراژ بیش از پیش این ادعا را ثابت می کند ؛ و به نظرم این عمل شجاعانه جوانان فرانسوی علیه این فرقه دلایل زیادی دارد که مهمترین این دلایل می تواند به قرار زیر باشد


یکم: حضور گسترده و فعال سازمان در فرانسه که موجب مشکلات و درد و سرهای فراوانی برای شهروندان فرانسوی هماندد حضورش در عراق و مشکلاتی که برای مردم عراق ایجاد می کند باعث این اعتراض شده است که بیش از دیگر کشورهای اروپایی به چشم می زند


دوم: اعمال خلاف قانون و بطور خاص پول شویی های این سازمان و سرکرده ان مریم رجوی در فرانسه هست که منجر به دستگیری و محاکمه مریم رجوی شد و این پرونده هنوز در حال برسی و رسیدگی می باشد
سوم : اقدامات فرقه گرایانه و سکت بودن این سازمان و بطور خاص آن خود سوزی هایی که در زمان دستگیری مریم رجوی به دستور خود مریم رجوی در میادین بزرگ پاریس انجام گرفت و موجبات نارضایتی و خشم شدید شهروندان فرانسوی را فراهم کرد


چهارم : مهمترین دلیل هم به نظرم افشاگری جدا شدگان از این سازمان و منتقدین این فرقه هست که با اکسیونهای اعتراضی و روشنگری علیه اقدامات تروریستی این فرقه نقش مهمی داشته اند که اخیرا هم ما شاهد این اکسیون ها ی اعتراضی علیه این فرقه تروریستی در کشورهای المان و فرانسه بودیم که بطور خاص در روز بیست یکم ژوئن یک روز قبل از بر پایی مراسم سازمان در پاریس نیر و های جدا شده در میدان تروکاردو ی پاریس که به میدان حقوق بشر معروف هست اقدام به یک اکسوین اعتراضی بر پا کردند که با استقبال شدید ایرانیان ازاده و شهروندان فرانسوی روبرو شد و در همین رابطه ما شاهد بودیم که در این اکسیون هم عکاسان و فیلمبرداران جوان فرانسوی باری تهیه عکس و فیلم و خبر حضور داشتند . بله این اکسیون های افشاگرانه که بعضا با تهاجم چماقداران اعزامی از اور سور واز و به دستور مریم رجوی روبرو می شد و باعث ضرب و شتم نیروهای برگزار کننده اینگونه اکسیونهای اعتراضی ارام که با اجازه پلیس و قانونی برگزار می شد بیش از پیش باعث بی آبروئی این سازمان فرقه گرا و خشونت طلب می شد و از طرف دیگر حقانیت و درستی افاشگری ها و روشنگری های مخالفین این سازمان را به اثبات می رساند و موجب آگاهی بیشتر جوانان فرانسوی شده و نقش بسزایی در فعال شدن جوانان فرانسوی علیه حضور این سازمان فرقه گرا و تروریستی در خاک شان داشته است . همانطوری که به سبب همین افشاگری ها و اقدامات حقوق بشری مخالفان این فرقه باعث شده که در عراق با شروع انتقال نیروها به خارج از عراق و موج روز افزون فرار نیروهای به جان امده از سرکوب و خفقان شدید مناسبات مخوف رجوی در لیبرتی ؛ در استانه فورپاشی کامل قرار بگیرد و همچنین نیروهایی زیادی از سازمان اعلام جدایی کرده اند و در این رابطه اخیرا ما شاهد جدایی اقای ایرج مصداقی و اسماعیل یغمایی و همچنین اقایان کریم قصیم و محمد رضا روحانی که از شورای دست ساز رجوی بودیم . لذا در چنین شرایطی که این فرقه تروریستی بیش از سالهای گذشته به این خیمه شب بازی نیاز داشت با افشاگری های به موقع جدا شدگان از این سازمان بساط بی رونقش بیش از پیش بی رونق گردید و اکنون جوانان فرانسوی هم هوشیار و آگاه بر علیه این سازمان فرقه گرا به فعالیت و اعتراض برخاسته اند . باشد که در اینده ای نزدیک همانطور که مردم عراق موفق به اخراج این فرقه تروریستی از خاک خود شدند مردم فرانسه هم بتوانند به کمک فعالیتها و اعتراضات جوانان خود باعث توقف فعالیتهای فرقه گرایانه این سازمان در کشور فرانسه گردند.
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سی خرداد و ترفندهای فرقه رجوی قسمت دوم

گرامیداشت ترور و خشونت توسط فرقه رجوی در ویلپن پاریس

 

 

علی جهانی، ایران قلم، هفدهم ژوئن 2013

 

در قسمت قبلی در مورد چگونگی شکل دادن سی خرداد و ترفندهای رجوی و اهدافش پرداختیم ؛ و در این قسمت به چگونگی گرامیداشت این روز که سر آغاز ترور و خشونت این سازمان علیه مردم ایران بود و ترفندهای این فرقه تروریستی می پردازیم . همانطور که می دانید همه ساله فرقه رجوی در سالروز ترور و خشونت اقدام به برگزاری گردهمایی می کند و برای اجرای این نمایش مسخره و رسوا هم از ماهها قبل با خرجهای گزاف و هنگفت اقدام به جمع اوری نیرو می کند . و اما ترفند ها و شگردهایی که این فرقه برای جمع آوری سیاهی لشکر برای این روز می کند به شرح زیر می باشد

یکم : رجوی در این سالیان با مصادف کردن دیگر اتفاقهای این گروه سعی کرده که این روز را خیلی بزرگ و مهم جلوه نماید ؛ مثلا : ازدواجش را با مریم که در سی خرداد سال شصت وچهار انجام شد که انرا به اصطلاح انقلاب کذایی ایدئولوژیک نامید ؛ یا تاسیس به اصطلاح ارتش آزادیبخش که در اصل ارتش کوچکی از صدام بود را بعد از رفتن به عراق در سی خرداد سال شصت و شش بود ؛ و یا اعلام این روز به عنوان روز مقاومت و زندانیان سیاسی و اعلام جشن ملی که واقعا خنده دار هست که سالروز ترور و خشونت که منجر به کشته شدن نیروهای زیادی از سازمان و مردم شد را جشن بگیری و همچنین این اواخر بعد از آزادی مریم عضدانلو از بازداشت در فرانسه سعی کرد این روز را همزمان برگزار کند تا بتواند این روز را بقول خودش مهم و تاریخی قلمداد کند و نیروی بیشتری را به این خیمه شب بازی بکشاند

دوم: کشاندن یکسری از گروهای خارجی را تحت عنوان خواننده به نمایش مسخره مثل گروهایی از افریقا و کشورهای عربی و فلستین که این کار هم با خرج کلان صورت می گیرد

سوم:جمع آوری نیروهای خارجی مثل: افغانی ها و دانشجویان لهستانی با دادن پول و امکانات هتل و غیره

چهارم: شکار پناهجویان در سراسر کشورهای اروپایی با وعده گردش و تور و سیرو سیاحت به آنها و کشاندن آنها به این خیمه شب بازی برای ایجاد سیاهی لشکر که این کار هم از ماهها قبل شروع می شود و برای نیروها و به اصطلاح کادر های سازمان تعهد مشخص می کنند که مثلا روزانه باید اینقدر نیرو شکار کنند . من خودم یادم هست در یکی از این خیمه شب بازی ها در سال نود و شش میلادی در آلمان به من گفته بودند که باید به جنوب المان در شهر اشتوت گارت بروم و در کمپ های پناهندگی به شکار پناهجویان تازه وارد بپردازم و آنها را با وعده دادن کیس پناهندگی و گردش و مسافرت به این خیمه شب بازی بکشانم و همچنین تعهد داشتم که دو اتوبوس نیرو از این کمپ ها جمع آوری کنم

پنجم : کشاندن لابی های این گروه از آمریکا و کشورهای اروپایی با خرج های کلان مثل : بلیت رفت و برگشت و بهترین هتل در پاریس و بهترین غذا ها و دادن پول به آنها و استفاده از آنها تحت عنوان سنخران در این نمایش مسخره و رسوا

بله اینها گوشه ای از ترفند های این فرقه برای جمع آوری نیرو و بازار گرمی برای این مراسم کذایی هست که بدلیل کمبود نیرو وهوادار در خارج کشور و بدلیل عدم استقبال ایرانیان آزاده و شریف خارج کشوری از این فرقه و مراسم های آن مجبور هست همه ساله با خرجهای گزاف از اینطرف و آنطرف نیروجمع کند

و اما امسال بر پایی این مراسم برای سران فرقه و بطور خاص رجوی ها یک امر حیاتی و حیثیتی شده است ؛ چرا که در شرایطی می خواهد این مراسم مسخره و بی رونق را اجرا کند که در عراق در آستانه فروپاشی و نابودی قرار گرفته است و علی رغم مقاومت و سر دادن شعار و خط بر گشت به اشرف مجبور شد به انتقال نیروها از عراق به کشور ثالث تن در بدهد و تا کنون نزدیک به پنجاه تن از نیروها به کشور آلبانی منتقل گشته اند و از طرف دیگر ما شاهد موج روز افزون فرار نیروها از کمپ لیبرتی هستیم . لذا این امردیگر هیچ رمقی و هیچ انگیزه ای برای همان هواداران و نیروهای انگشت شما ر در خارج کشور باقی نگذاشته است تا در این گردهمایی شرکت نمایند . و از طرف دیگر جدایی نیروهایی مثل ایرج مصداقی و اسماعیل یغمایی هم در خارج کشور حکایت از ریزش روز افزون همان نیروهای انگشت شمار این فرقه در خارج کشور هست که در آستانه این گردهمایی ضربه مهلکی هست بر این سازمان فرقه گرا . و مهمتر از همه و بقول معروف ضربه آخر را هم در آستانه این همایش مسخره و رسوا با جدایی آقایان کریم قصیم و محمد رضا روحانی از شورای دست ساز و فرمایشی رجوی زدند و لذا ما شاهد بودیم که این فرقه در واکنش به این جدایی اعلام کرد که از این اقدام شوکه شده و حسابی ترس و وحشتش را بروز داد و سعی کرد با لجن پراکنی یک طوری صورتش را با سیلی سرخ کند

ولی باید گفت که دیگر زمان آن گذشته است که بتواند با لجن پراکنی آبروی نداشته خودش را بخرد و همچنین زمان و دوره خشونت گرایی و بزرگداشت سالروز خشونت هم به سر رسیده است و این فرقه روبه زوال که در آستانه فروپاشی و نابودی کامل قرار گرفته دیگر نمی تواند با انواع فریب و ریا کاری به جمع آوری نیرو و برگزاری این خیمه شب بازی بزند و حتما ما امسال هم همانند سالهای قبل وشااید بیشتر از آن شاهد بی رونقی و کسادی بازار این نمایش رسوا خوهیم بود.
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سی خرداد و اهداف و تر فندهای فرقه رجوی قسمت اول‏

 

 

علی جهانی، ایران قلم، بیست و هفتم می 2013

 

بعد از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران در سال پنجاه وهفت و آزادی نفرات سازمان مجاهدین از جمله مسعود رجوی از زندان توسط مردم ؛ مسعود رجوی که با خیانت به رهبران این سازمان باعث اعدام آنان و زنده ماندن خودش در زندان شاه شده بود خود را رهبر این سازمان نامید و با سوء استفاده از فضای سیاسی بوجود آمده بعد از انقلاب شروع کرد با تبلیغات دروغین خود و سازمان را نماینده اسلام انقلابی و پرچمدار مبارزه ضد امپریالیستی به سرکردگی آمریکا معرفی کرد و با یک سری شعارهای دروغین و پر طمطراق نظیر: پیش بسوی جامعه بی طبقه توحیدی و اسلام انقلابی و بردبار و آزادی و عدالت اجتماعی توانست عده ای از جوانان را گول زده و به دام خود بکشاند.


این جوانان بدون کمترین شعور انقلابی ؛ تنها با یک شور انقلابی جذب این گروه شدند و بدین ترتیب سازمان یک رشد بادکنکی کرده بود . و در این موقع بود که رجوی دچار توهم ابلهانه شده و همانطور که رهبری سازمان را با خیانت به بنیانگذاران این سازمان ربوده بود ؛ میخواست رهبری انقلاب مردم را هم برباید و در این راستا تلاش زیادی کرد که ابتداء از طریق تحریک نیروهای حکومت وکشاندن آنها به درگیری با سازمان وکشته شدن نیروهای سازمان که تا بدین طریق بتواند مظلوم نمایی کند و مردم را به سوی خودش و به حمایت از خودش وادار کند و بگوید که آزادی نیست و ما تنها گروهی هستیم که خواهان آزادی هستیم . ولی اکثریت مردم ایران فریب این دروغپردازی های رجوی را نخوردند .


لذا رجوی دید از این طریق نمی تواند به مطامع شیطانی خودش برسد؛ رفت پشت آقای بنی صدرکه آنموقع رئیس جمهور بود قائم شد و من یادم هست که آنموقع سازمان یک جزوه شانزده صفحه ای انتشار داده بود و بر اساس آن به ما هواداران آموزش می دادند که سازمان دارد از طرح عدم کفایت بنی صدر استفاده می کند تا وارد فاز نظامی شود و مبارزه مسلحانه را شروع کند و همچنین در آنجا من خوب یادم هست که از آقای بنی صدر تحت عنوان حسن کچل یاد می کردند و می گفتند ما می خواهیم از ایشان برای رسیدن به اهداف سازمان استفاده می کنیم . و لذا بدین گونه بود که رجوی در سی خرداد سال شصت یک روز قبل از طرح عدم کفایت بنی صدر در مجلس دستور آن تظاهرات خشونت آمیز را داد که تعدادی کشته و مجروح شدند و عده زیادی به زندان افتادند و عده ای هم در زندان اعدام شدند و رجوی هم اعلام مبارزه مسلحانه کرد و سازمان وارد فاز نظامی شد و این روز را سر آغاز خشونت گرایی بعد از انقلاب نامید و همه ساله هم آنرا تحت عنوان سالروز ترور و خشونت گرامی می دارد . بله رجوی در حالی اعلام مبارزه مسلحانه کرد که خودش و سران فرقه در مخفی گاه بودند و سرگرم طراحی برای فرار به پاریس بودند و بدنه بی دفاع سازمان که هیچ خبری و هیچ نقشی در این تصمیم گیری ابلهانه نداشت و با فعالیتهای سیاسی سازمان علنی شده و شناخته شده بودند ؛ بدون هیچگونه آمادگی نظامی و جسمی و روحی بی دفاع بدستور رجوی وارد این فاز شدند که نتیجه اش کشته و مجروح شدن و زندان و شکنجه و اعدام بود . تا رجوی سوار این خونهای به ناحق ریخته شده گردد و فرار کند . در این رابطه من یادم هست که بعدها وقتی از رجوی سئوال میشد که چرا بدون هیچگونه آمادگی نیروها را وارد این فاز نظامی کردی ؛ میگفت این یک تصمیم بجایی بوده و سی خرداد نباید یک روز دیر تر و یا یک روز زودتر اتفاق می افتاد ؛ ولی هیچگاه جواب درستی نداد که چرا باید اینجوری می شد و در چنین روزی بدون هیچگونه آما دگی نیروها را وارد یک قتلگاه کردی .


البته برای ما و همگان واضح و آشکار هست که چرا رجوی چنین دستور نسنجیده و ابلهانه ای را داد ؛ چون براساس ذات و طینت و سرشت رجوی و اندیشه فرقه گرایانه اش که با خشونت عجین شده و خشونت گرایی جزء ذات جدایی ناپذیرش گردیده و همواره باید زالو صفتانه و ضحاک وار برای ادامه حیات خار و خفیف و خائنانه اش خون بمکد . بنابر این در آن شرایط که دید نه تنها ترفندها و مطامع شیطانی اش برای ربودن رهبری انقلاب مردم ایران به شکست انجامیده بلکه احساس خطر جانی کرد و زندگی خائنانه اش را در خطر دید و می خواست فرار کند ؛ لذا برای توجیه این فرارش؛ تا نگویند که این سازمانی که مدعی مبارزه با امپریالیست هست و خواهان آزادی و عدالت اجتماعی هست رهبرش که ادعای انقلابی گری دارد فرار کرده است آمد این سی خرداد را راه انداخت تا با کشته شدن نیروهای بی دفاع مظلوم نمایی کرده و فرارش را توجیه کند . البته این سیاست خیانت بار رجوی از روز اول تا کنون ادامه داشته و دارد و خواهد داشت ؛ کما اینکه ما در مقاطع مختلفی نظیر: فروغ جاویدان یا به عبارت درست دروغ جاویدان و بعد از سقوط صدام به بهانه حفظ اشرف و اکنون هم به بهانه امنیت جانی نیروها تبلیغ ماندن در عراق و تبلیغ خط برگشت به اشرف از کمپ لیبرتی را براه انداخته ما شاهد هستیم که چگونه همان سیاست صد بار شکست خورده را دنبال می کند . بله فرقه رجوی اکنون بیش از سی سال که از آن تصمیم ابلهانه و نابخردانه اش می گذرد در یک تناقض بزرگ و آشکاری قرار گرفته است ؛ از یک طرف می خواهد برای خودشیرینی نزد ارباب جدیدش یعنی همان امریکای جهانخوار و سرکرده آمپریالیستی که روزی از نظر سازمان ببر کاغذی بود و نیروها را با شعار مبارزه با امپریالیست فریب داده و جذب سازمان کرده بود ؛ خودش را مدره و دمکراتیک نشان دهد و با طرح شعارهای دروغین نظیر: راه حل سوم و رفراندوم می خواهد بگوید دیگر از گذشته خود با ان کارنامه سیاه تروریستی و خیانت بار و جنایت کارانه اش فاصله گرفته است . ولی از طرف دیگر ما همه ساله شاهد بزرگداشت و گرامیداشت سالروز خشونت و ترور سی خرداد توسط سران این فرقه و بطور خاص مریم عضدانلو هستیم و در این راستا همه ساله خیمه شب بازی راه اندازی می کند . و همچنین سران فرقه و بطور خاص رجوی ها نه تنها تا بحال هیچوقت بطور رسمی اعلام نکرده اند که از گذشته خشونت بار و اقدامات تروریستی پشیمان هستند و از آن فاصله گرفته اند بلکه مسعود رجوی در یکی از نوارهای صحبتهایش اخیرا گفته است که دنبال این هست که یک روز سلاحها را به پس بدهند تا به اقدامات تروریستی اش مثل گذشته ادامه دهد و همواره از خلع سلاح شدن سازمان ناراحت هست و منتظر هست که روزی این سلاحها را به او بر گردانند . و در این راستا ما شاهد هستیم که سران فرقه دنبال الگوی سوریه و سوریه ریزه کردن ایران هستند تا غرب و دولت آمریکا آنها را همانند مخالفان دولت سوریه برسمیت بشناسد و آنها را مسلح کند و علیه حکومت ایران بکار گیرد . که البته خیالی باطل و واهی هست و اینگونه افکار پوشالی تنها از ذهن بیمارگونه رجوی تراوش می کند و کسی را نمی فریبد و هیچگاه به واقعیت نمی انجامد و جامه عمل نمی پوشد و این هم تحلیل آبکی هست مانند تحلیل های آبکی دیگر رجوی که همیشه صد و هشتاد درجه عکس ان اتفاق می افتد.
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه افشاگرانه علی جهانی به دبیرکل سازمان ملل در مورد فریده اراکی

 

 

علی جهانی، ایران قلم، بیست و سوم می 2013

 

حضور محترم جناب آقای بان کی مون دبیر کل محترم سازمان ملل
در خبر ها آمده هست که فرقه رجوی از فردی معلوم الحال بنام فریده اراکی استفاده کرده و او را به دیدار نمایندگی های کشورها در سازمان ملل می فرستد تا خط این فرقه را در رابطه با نگه داشتن نیروها در کشور نا امن عراق و جلب حمایت از این نمایندگی ها در راستای خط غیر عملی برگشت به کمپ اشرف که بسیار نا امن تر ازکمپ لیبرتی هست پیش ببرد . و علت اینکه سازمان از اینگونه افراد برای پیشبرد خط و خطوط و مطامع و اهداف شیطانی خود استفاده این می کند اینست که این سازمان دیگر یک سازمان سیاسی نیست و بدلیل عملکرد فرقه گرایانه اش از هیچگونه وجهه ای در دنیا برخوردار نیست لذا می خواهد از این طریق به فریب ارگانهای سازمان ملل که هیچگونه اطلاعی از این فرقه و عملکردش ندارند بپردازد .
جناب دبیر کل
این سازمان فرقه گرا بخاطر کیش شخصیت مفرط ؛ سرکوب و خفقان شدید در داخل مناسبات؛ سانسور شدید ؛ نادیده گرفتن اولیه ترین حقوق انسانی نیروها نظیر: دیدار و تماس با خانواده ؛ طلاق اجباری و جدا کردن فرزندان خردسال از والدین شان و آواره کردن آنها در خارج کشور و کشاندن افراد زیر هیجده سال برای عملیات نظامی و هزاران جنایت دیگری که مرتکب شده است به شدت مورد تنفر و انزجار مردم ایران هست . بنابر این ما جدا شدگان این سازمان که هر کدام بیش از بیست سال از بهترین دوران عمر جوانی خود را در تشکیلات مخوف این سازمان هدر داده ایم از شما می خواهیم که از فعالیت اینگونه مزدوران فرقه رجوی در بین نمایندگی های کشورها در سازمان ملل جلوگیری کنید.
جناب دبیر کل
ما جدا شدگان ضمن محکوم کردن اقدامات این سازمان فرقه گرا در جهت برگرداندن نیرو ها به اشرف و کار شکنی های این فرقه در راستای اقدامات سازمان ملل و نماینده ویزه شما در عراق برای انتقال نیروها به کشورهای ثالث امن ؛ از خبر انتقال اولین گروه به کشور آلبانی بسیار خوشحال شدیم و از شما و دست اندر کاران این امر بسیار سپاسگزار هستیم ؛ لذا ما مجددا ضمن درخواست از شما برای جلوگیری ترفند جدید این فرقه توسط این افراد معلوم الحال ؛ خواهشمندیم که روند انتقال نیروها به کشورهای ثالث را سرعت بیشتری ببخشید.


با تشکر و احترامات

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رجوی در باتلاق لیبرتی گیر کرده است

 

 

علی جهانی، ایران قلم، ششم می 2013

 

داشتم به خبرهای رسانه های فرقه رجوی نگاه می کردم دیدم همه اش راجع به لیبرتی و فرا خوانهای پوشالی و پوچ و بی محتوا هست که از قول این یا آن و یا تشکلهای ساختگی در عراق هست که مثلا گفته اند باید نیروها به اشرف برگردند ؛ و خلاصه همان حرفهای تکراری و بی محتوا که هیچ خریداری ندارد و بقول معروف سران فرقه از صبح تا شب کار شان شده فراخوان نویسی از قول گروههای خود ساخته برای انتقال و برگشت به اشرف ؛ و رجوی مانند فردی که در باتلاق گیر کرده و در حال نابودی هست دست و پا می زند تا از این بن بستی که درش گیر کرده خودش را نجات دهد و هر شب بقول معروف کابوس های وحشتناکی بنام لیبرتی می بیند که خواب راحت را از چشمان او مریم گرفته است


و داشتم به این فکر می کردم که آیا رجوی می تواند با این دست و پا زدن های بی فایده کاری را از پیش ببرد ؟ و آیا این اصرار رجوی ها برای ماندن در عراق و برگشت به قلعه اشرف برای ادامه مبارزه هست ؟ و آیا رجوی ها نمی دانند و نمی فهمند که این در خواست شان غیر واقعی و غیر عملی هست ؟ و اگر می فهمند پس چرا اصرار می ورزند ؟ البته پاسخ همه این سئوالات برای همگان واضح و آشکار هست و خود زوج رجوی ها بهتر از هرکس دیگری می دانند که : اولا اصرار در ماندن در عراق و دنبال کردن خط برگشت به اشرف اصلا برای ادامه مبارزه نیست چونکه دیگر چیزی در عراق برای مبارزه ندارند سلاح و پایگاه استراتژیکی را که از دست دادند و افراد هم که اکثرا بالای پنجاه سال هستند و همه پیر و از کار افتاده شدند و اگر به اخبار شان نگاه کنی حتی دیگر بطور فرمالیستی چیزی برای گفتن و دم زدن صوری از مبارزه ندارند و همه اخبار این به اصطلاح مقاومت و اپوزیسیون شده اخبار سوریه و تحلیلهای آب دوغ خیاری همیشگی رجوی در باره انتخابات و فراخوانهای من درآوردی در مورد برگشت به اشرف ؛ آخر اینکه نشد مبارزه و اپوزیسیون و بهتر است بگوییم قو مپوزیسیون . بنابر این رجوی دنبال این هست که با وقت کشی چند صباحی به عمر سراسر خیانت خودش بیافزاید و با تحریک دولت عراق خشونت آفرینی کند و نیروها را به کشتن دهد تا در خارجه به مظلوم نمایی بپردازد و مریم عضدانلو سوار این خونهای به ناحق ریخته شده و به اروپا گردی بپردازد . و هم چنین رجوی ها بخوبی می دانند که این تلاشها فایده ندارد ولی دیگر چاره ای ندارند و هر شب و هر روز این کابوس باتلاق لیبرتی آزارشان می دهد و می خواهند یک طوری از این باتلاق خودشان را برهانند . بنابر این می خواهند با این جر زنی سیاسی و لج بازی کردن های خودشان مانند کودکی لجباز برای آمریکا این ارباب جدید شان خودشان را بفروشند . ولی این کارها و این تلاشهای مذبوحانه هم دیگر خریداری ندارد و مفید هیچ فایده ای در راستای برون رفت فرقه رجوی از باتلاق لیبرتی نیست و نخواهد بود . بنابراین رجوی ها چه بخواهند و چه نخواهند همانطوری که بر اثر فشارهای بین المللی و فعالیتهای حقوق بشری و روشگرانه جدا شدگان و منتقدین سازمان و فعالین خقوق بشری مجبور به ترک خاک و ترک سلاح شدند ؛ بزودی هم مجبور به تن دادن به ترک و انتقال نیروها به کشور های ثالث خواهند شد و رجوی هم مجبور خواهد شد که سوراخ موش را که در آن جا خوش کرده است و اکنون بیش از ده سال هست که از ترس در آن گیر کرده است را ترک کند و سر میز محاکمه در یک دادگاه عادلانه قرار گیرد و پاسخگوی این همه جنایاتی را که در این سالیان مرتکب شده است گردد


و آنروز هم دیر نسیت
به امید آنروز و با آرزوی رهایی همه قربانیان گرفتار در لیبرتی

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سخنی با خانم رجوی

 

 

علی جهانی
30.04.2013

 

در خبر ها ی رسانه های فرقه رجوی آمده بود که مریم رجوی به بهانه حمله موشکی مجدد به کمپ لیبرتی یک فرا خوان داده و از سازمان ملل و وزیر خارجه آمریکا خواسته که نیروها فورا به اشرف برگردانند


اگر کمی به عقب برگردیم دیدیم که سران قرقه و بطور خاص مسعود و مریم در قبال درخواست برحق سازمان ملل و دولت عراق و جامعه جهانی برای انتقال نیروها از کمپ اشرف به کمپ موقت لیبرتی مقاومت کردند و بهانه جویی های مختلف کردند و در این رابطه از هیچ خشونت آفرینی دریغ نکردند ؛ ولی سر انجام بر اثر فشارهای بین المللی حاضر شدند که نیروها از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی بروند . وحالا خانم رجوی با کارشکنی های مختلف و بهانه جویی ها خواستار برگشت نیروها به کمپ اشرف هست


در اینجا روی سخنم با خانم مریم رجوی هست و از ایشان می پرسم که چرا دست از سر این قربانیان بی پناه بر نمی دارید و چرا مانع خروج آنها از عراق هستید و می خواهید آنها را به اشرف برگردانید تا در اثر یک مرگ تدریجی از بین بروند ؟ و خودتان هم خوب می دانید که این خواسته شما غیر واقعی هست و دولت عراق هیچگاه تن به این خواسته غیر واقعی شما نخواهد داد پس چرا اصرار می ورزید ؟
ومگر شما بقول خودتان به توصیه خانم کلینتن وزیرخارجه وقت امریکا در ازای خارج شدن از لیست گروههای تروریستی وزارت خارجه آمریکا قبول نکردید که نیروها به کمپ لیبرتی منتقل شوند؟ و اکنون چه شده که به جرزنی سیاسی روی آورده اید ؟ و اگر فکر می کنید کمپ اشرف جای امنی هست پس چرا خودتان به همراه چهارصد تن از سوگلی هایتان فرار کرده و در خارجه به خوشگذرانی و سفرهای آنچنانی مشغول هستید و تشریف نمی برید به این کمپ ویا بقول خودتان این خانه بیست شش ساله خودتان ؟ مرگ خوب هست برای همسایه نه برای شما و آن شوهر فراری تان که از ترس بیش یک دهه هست که در سوراخ موش قائم شده است ؟ راستی نظر شما در مورد موافقت دولت آلبانی با پذیرش دویست تن و همچنین دولت آلمان با صد تن چیست ؟ و اگر واقعا شما بفکر امنیت جانی این نیروهای نگون بخت هستید چرا به این موافقت ها جواب نداده و از آن استقبال نکردید؟


البته برای همه جواب این سئوالات واضح و روشن هست که نه تنها درد شما و آن شوهر دردبدر تان سلامت و امنیت جانی این افراد نیست بلکه می خواهید این افراد همگی در عراق کشته شوند تا شما با مظلوم نمایی در خارجه کشور روی خون این اسیران سوار شوید و به اروپا گردی خودتان بپردازید؛ و لذا به همین دلیل هست که نه تنها خواهان خروج این نیروها به کشورهای ثالث نیستید بلکه با درخواستهای غیر واقعی نظیر برگشت به اشرف و انتقال همه با هم به آمریکا و متهم کردن جناب آقای کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل به همکاری با دولت ایران ؛ به کارشکنی و سنگ اندازی مشغول هستید و در این رابطه از هیچ تلاشی فروگذار نمی کنید


ولی باید به عرضتان برسانم که تجربه ثابت کرده است که شما نمی توانید با این تلاشهای مذبوحانه جلوی فروپاشی این سازمان فرقه گرای تان را بگیرید و زمان برعلیه شما شتابان روبه جلو در حرکت هست و بزودی شما و آن شوهر فراری تان از اوج قله بلاهت به ته دره بلاهت نقل مکان خواهید نمود و آنروز دیر نیست


به امید رهایی همه اسیران در بند و گرفتار در باتلاق لیبرتی

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده علی جهانی به جان کری وزیر خارجه آمریکا

 

 

علی جهانی
20.04.2013

 

حضور محترم جناب آقای جان کری وزیر خارجه محترم آمریکا
با سلام و عرض احترام
اینجانب علی جهانی فرد که یکی از قربانیان سازمان مجاهدین هستم که بیش بیست سال از بهترین دوران عمرم را یعنی دوران جوانی ام را در این سازمان هدر دادم و اکنون از این سازمان جدا شده و دنیای آزاد مشغول زندگی هستم ؛مطلع شدم که رسانه های سازمان مجاهدین اعلام کردند که دفتر خود را بعد از ده سال در کنار کاخ سفید بازگشایی کرده است .در این رابطه لازم دیدم نکاتی را بعرض برسانم.
یکم:
جناب وزیر این اقدام شما مایه شگفتی ما جدا شدگان و منتقدان این سازمان شده است چرا که کشور شما درحالیکه خود را پرچمدار مبارزه با تروریست می داند ابتداء مرتکب یک اشتباه بزرگ می شود و این گروه تروریستی را از لیست گروههای تروریستی بعد از ده سال خارج می کند و اکنون به آنها اجازه می دهد که در کنار کاخ سفید دفتر باز کنند و ما قربانیان این سازمان بشدت از این رفتار و برخورد دوگانه آمریکا با مقوله تروریست دچار شگفتی شده ایم.

دوم:
جناب وزیر شما در حالی به این گروه تروریستی که توسط مسعود و مریم رجوی بصورت فرقه ای اداره می شود اجازه بازگشایی دفتر داده اید؛ که این گروه نه تنها تا کنون هیچوقت بطور رسمی اعلام نکرده است که از گذشته خود پشیمان هست و از مبارزه مسلحانه دست کشیده و از اقدامات تروریستی خود از جمله کشتن اتباع کشور شما عذر خواهی کند ؛ بلکه همواره امیدوار هست که یک روز سلاح خود که به اجبار آنرا از دست داده بدست بیاورد و به اقدامات تروریستی گذشته خودش ادامه دهد وسئوال من از شما اینست که شما و دولت متبوع شما با چه تضمینی به این گروه خطرناک تروریستی اجازه فعالیت در کشورتان می دهید؟

سوم :
جناب وزیر شما در حالی به این فرقه تروریستی اجازه فعالیت می دهید که سرکرده این فرقه مریم رجوی نه تنها از همکاری با کمیساریای عالی پناهندگان برای انتقال نیروها به کشور ثالث همکاری نمی کند بلکه مقامات سازمان ملل و جناب آقای کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل را متهم به همکاری با حکومت ایران می کند و در تلاش هست نیروها را از لیبرتی به اشرف برگرداند و این درحالی هست که خود مریم رجوی با توافقی که با خانم هیلاری کلینتن وزیر خارجه وقت آمریکا کرده بود نیروها را به لیبرتی منتقل کرده اند وحالا جر زنی سیاسی می کند و از هیچ کارشکنی در راستای تلاشهای سازمان ملل برای انتقال نیروها به کشورهای ثالث دریغ نمی کند بنابراین ما جدا شدگان این سازمان که تجربیات فراوانی از این سازمان داریم به شما توصیه می کنیم که به این ژستهای دمکراتیک این فرقه در خارج و قول های فریب دهنده انها توجه نکنید این گروه هیچگاه از اندیشه خشونت طلبانه و مبارزه مسلحانه فاصله نخواهد گرفت.

پنجم:
نکته آخر اینکه جناب وزیر به نظر بنده شما روی یک اسب بازنده و مرده سرمایه گذاری کرده اید ؛ چرا که این گروه تروریستی که با عملکردهای فرقه گرایانه اش نه تنها از هیچ حمایتی از مردم برخوردار نیست بلکه مردم ایران به سبب حنایات و اقدامات تروریستی بشدت از این فرقه متنفر هستند و همچنین این گروه سکت و خود خواه که خود را تنها آلترناتیو می داند و مریم رجوی هم که از طرف شوهرش بعنوان رئیس جمهور مادام العمر برگزیده شده و برای آدم دیکتاتورهایی مثل صدام و قذافی را که مادام العمر بودند تداعی می کند ؛ از هیچ جایگاهی در بین گروههای سیاسی داخل و خارج کشور برخوردار نیست
بنابر این نمی تواند این گروه فرقه گرا بعنوان نماینده مقاومت و مردم ایران باشد . لذا ما از شما می خواهیم که در این تصمیم شما تجدید نظر کنید و بیش از این روی قولهای توخالی و شعارهای بی محتوای این فرقه حساب نکنید و در این راستا ما جدا شدگان حاضر هستیم تجربیات خودمان را در اختیار شما قرار دهیم .


با احترام
علی جهانی فرد
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده آقای علی جهانی به سفیر کردواسی در سوئیس

 

 

علی جهانی
08.04.2013

 

جناب سفیرمحترم کشور کراواسی در سوئیس ؛ من از طریق رسانه های سازمان مجاهدین مطلع شدم که مریم رجوی با شما در سوئیس دیدار حضوری داشته است تا با سوء استفاده سیاسی از شخصیت حقوقی تان شما را تشویق به حمایت از سیاست های تروریستی و فرقه گرایانه این سازمان نماید . اینجانب علی جهانی فرد که یکی از قربانیان این سازمان هستم و به مدت بیست سال از بهترین دوران عمرم یعنی جوانی ام را در این سازمان هدر دادم ؛ لازم می بینم نکاتی را در رابطه با این گروه تروریستی بعرض جنابعالی برسانم .
یکم: این سازمان از حالت یک گروه سیاسی خارج شده وبصورت فرقه ای اداره می شود ؛ مسعود رجوی که بیش از چهل سال هست که خودش را رهبر این گروه می داند و مریم رجوی هم که بیش از بیست سال هست که توسط شوهرش بعنوان رئیس جمهور مادام العمر برگزیده شده است که دیکتاتور هایی نظیر صدام و قذافی را توی ذهن تداعی می کند .لذا ایشان که با شما ملاقات کرده اند به هیچ وجه نماینده مردم و مقاومت ایران نیستند
دوم: این گروه تروریستی بدلیل اینکه در زمان صدام در جنگ بین ایران و عراق بعنوان ستون پنجم عمل می کرد نه تنها از هیچگونه حمایت مردم ایران برخوردار نیست بلکه بشدت مورد انزجار و تنفر مردم ایران هست و همچنین این گروه بدلیل سکت بودن و تمامیت خواه بودن و کیش شخصیت داشتن در بین گروههای سیاسی داخل و خارج ایران از هیچ جایگاهی برخوردار نیست بنابر این ایشان و سازمان مجاهدین نمی تواند نماینده واقعی مردم ایران باشد .
سوم: این سازمان فرقه گرا تمام مخالفین خود را در درون تشکیلات سرکوب می کند و با دایر کردن زندان و شکنجه و اعدام نیروها را مجبور به اطاعت از فرامین رهبری می کند
چهارم: رهبری این سازمان با راه اندازی طلاق اجباری زنان را از مردان جدا کرده و فرزندان خردسال را آواره خارج کشور کرده و مسعود رجوی با زنانی که از شوهرانشان به زور جدا شدند برای خودش یک حرمسرا راه انداخته است .
پنجم: مریم رجوی که خودش با توافقی که با وزیر خارجه وقت آمریکا داشت با انتقال نیروها به کمپ موقت لیبرتی موافقت کرده و اکنون به دروغ مدعی شده که نیروها با زور به لیبرتی منتقل شده اند و باز به دروغ مدعی می شود که اشرف جای امنی هست و خواستار برگشت نیروها به اشرف می گردد . در صورتی که این سازمان و رهبری آن با سیاست های فرقه گرایانه و خشونت طلبانه خودش مسبب اصلی کشته شدن نیروها در عراق می باشد .
ششم: رهبری این فرقه در حالی که نه تنها با کمیساریای عالی پناهندگان در جهت انتقال نیروها به کشورهای امن ثالث همکاری نمی کند بلکه از هیچ کارشکنی دریغ نمی کند و با راه اندازی نشستهای مغز شویی نیرو ها را از همکاری با سازمان ملل جهت انتقال به کشور ثالث باز می دارد .
جناب سفیر ؛ سئوال بنده از شما اینست که آیا درست هست شما بعنوان یک شخصیت سیاسی کراواسی تحت عنوان سفیر در کشور سوئیس با رهبر یک فرقه تروریستی و تمامیت خواه و سکت دیدار داشته باشید تا از شما در جهت مطامع خودش سوء استفاده نمایند ؟
در ضمن اینجانب و دیگر دوستان جدا شده از این سازمان فرقه گرا خواستار ملاقات با شما هستیم تا جنایات ضد حقوق بشری که به دستور خانم رجوی و شوهرش در این سازمان اتفاق افتاده و ما قربانیان آن هستیم را به اطلاع جنابعالی برسانیم .


با احترام
علی جهانی فرد

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نمایش مسخره مریم قجر در روز زن‏
 

 

علی جهانی
13.03.2013


مریم عضدانلو در ادامه جست و خیز های میمون وار و دست وپا زدن های خودش برای نجات سازمان فرقه گرای خودش متوسل به روز زن در هشت مارس شده و با آویزان شدن به این روز جهانی سعی کرده که انقلاب پوشالی خودش را که همراه شوهر در بدرش تحت عنوان به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک راه انداخت و به خورد نیروها داد را توجیه کند و در این راستا یک خیمه شب بازی را در پاریس براه انداخت و در این رابطه اراجیفی را سرهم بندی کرده است که در اینجا به چند نکته از این افاضات پر طمطراق می پردازیم .
یکم: اولا ایشان که با خرج های گزاف توانسته بودند تعدادی زن را از این طرف و آنطرف جمع آوری کنند و برای گوش دادن به این مزخرفات خودش به پاریس بکشانند و جالب تراز همه این که مثل روال همیشگی اینگونه منایشات مسخره را کنفرانس بین المللی نامگذاری کرده که بسیار مضحک و خنده دار هست .

دوم :ایشان در ابتداء خودشان را با یک دجالگری خاص که ا ز شوهرش فرا گرفته یک رزمنده آرمان برابری معرفی کرد که دروغی بیش نیست برای فریب زنانی که آنجا جمع کرده بود ؛ چون اولا ایشان خودشان را رئیس جمهور برگزیده و مادام العمر می دانند ؛ و اگر رزمنده بودند که در زمان جنگ فرار نمی کردند و به پاریس تشریف نمی بردند و الان باید در لیبرتی تشریف داشتند و منتظر حل و فصل امور پناهندگی خود می بودند ؛ و در ثانی ایشان وبقیه سران فرقه بویی از آرمان برابری نبرده اند و ذره ای هم به این آرمان والا اعتقاد نداشته و ندارند و اینها و نظایر اینها شعارهای پر طمطراقی بیش نبوده ونیست و نخواهد بود ؛ شعارهایی مانند: فدا وصداقت ؛ جامعه بی طبقه توحیدی ؛ رهایی زنان ؛ آزادی و برابری و عدالت اجتماعی همه اینها برای فریب نیروها و کشاندن آنها به عراق و کمپ جهنمی و مخوف اشرف با آن مناسبات استالینی و تار عنکبوتی بوده وبس . ولی در عمل صد و هشتاد درجه عکس این شعارها را ایشان با آن شوهر زن ستیز شان با عملکرد فرقه گرایانه خودشان در مناسبات مخوف شان پیاده می کردند و لذا بجای فدا و صداقت همه اش در بالای سازمان بطور خاص رجوی ها دروغ وریا بود و بجای جامعه بی طبقه جامعه چند طبقه در مناسبات وجود داشت و وبجای رهایی زن تجاوز به زنان توسط شخص رجوی بر پا بود و بجای آزادی و عدالت اجتماعی هم خفقان و سرکوب شدید نیروها و سانسور شدید همانند کره شمالی بلکه هم بیشتر از آنجا وجود داشت و رجوی با بر پا کردن یک مناسبات سرکوبگرانه شدید اجازه هیچگونه احضار نظر مخالف نظرات خودش را در این مناسابت مخوف نمی دادو به شدت سرکوب می کرد.

سوم : ایشان در ادامه اراجیفش گفته که قلبش مملو از خشم و اندوه هست بخاط اینکه یک قرن از اعلام روز جهانی زن می گذرد ولی هنوز زنان تحت خشونت و تجاوز و تبعیض و بهره کشی قرار دارند ؛ من در اینجا از این خانم شیاد می پرسم آیا واقعا قلبت مملو از خشم و اندوه شده است ؟
آیا شما افشاگری های زنان جدا شده از آن مناسبات استالینی خودتان را خوانده اید ؟ و نظر شما در رابطه با افشاگری ها و روشنگری های این زنان شجاع و قهرمانی که توانسته اند آن مناسبات قرون وسطایی شما را ترک کنند بطور خاص افشاگری های تکان دهنده خانم زهرا سادات میر باقری که راجع به تجاوز جنسی به زنان توسط شخص مسعود رجوی و شکنجه و زندانی کردن و سر به نیست کردن زنانی که مخالف این تجاوزات بودند چیست؟

این افشاگری ها که قلب هر انسان شریف و آزاده ای را بدرد می آورد قلب شما را بدرد نمی آورد؟
البته که معلوم هست بدرد نمی آورد چون خودتان شریک جرم شوهر هرزه تان هستید و این اراجیفی را هم که بافته اید دروغ بزرگی بیش نیست برای فریب افکار عمومی و منحرف کردن بحث تجاوزات و آزارو اذیت جنسی مسعود رجوی به این زنان نگون بختی که از روز اول فریب این شعارهای پر طمطراق شما را که در بالا به چند تای از آنها اشاره تیتر وار کردیم را خوردند و در دام تار عنکبوتی تو و مسعود افتادند و این بلا ها را تحت عنوان انقلاب کذایی و رهایی زن بر سرشان آوردید که با شنیدن این داستانهای غم انگیز مرغان هوا هم به ناله و فغان پرداختند . داستانهای درد آور ی مثل : در آوردن رحم زنان ؛ شکستن قرص سیانور در دهان زنان مخالف و این تجاوزات جنسی و آن رقص رهایی و یا آن حرم سرایی که مسعود خان برای خودش تحت عنوان شورای رهبری راه اندازی کرده بود و هزاران جنایات دیگری که اتفاق افتاده و هنوز ازش خبر نداریم .

چهارم : ایشان در ادامه وراجی های خود این انقلاب خانمان سوز خودش را با انقلاب ضد برده داری اسپار تاکوس و انقلاب توده های فرانسه علیه فئودالیسم مقایسه کرده است که برای رساندن زنان به سطح رهبری دایر شده است و ادعا کرده که توسط این به اصطلاح انقلاب کذایی می تواند جهان را تغییر دهد . البته ایشان فقط برای فریب آن زنانی که در آنجا جمع کرده بود به کلی گویی پرداخت و هیچ اشاره ای به این نکرد چطور از صدقه سری این انقلاب کذایی اش زنان و مردان را مجبور به طلاق اجباری کردند و اشرف تنها نقطه ای در جهان است که در آن ازدواج و تشکیل خانواده برای اعضاء ممنوع هست و برای رهبری آزاد می باشد ونگفت که چطور فرزندان خردسال شان را از آنها جدا کرده و آواره کشورهای اروپایی کردند و این بچه های خرد سال بدور از مهر و عاطفه پدر و مادر بزرگ شدند ؛ همچنین ایشان اشاره نکرد که شوهرش تحت عنوان شورای رهبری و بقول ایشان رهایی زنان و ارتقاء آنها به سطح رهبری برای خودش حرم سرایی را ه اندازی کرده که دست شاهان قاجار را از پشت بسته است و همچنین ایشان هیچ اشاره ای به سرنوشت مردان و زنانی که مخالف این انقلاب بودند نکرد که چه بلایی سازمان بدستور شخص رجوی بر سر آنها آورده است ؛ چون ایشان می دانند که اگر به هر کدام از اینها اشاره کنند همان زنانی را که با خرج گزاف آنجا جمع کرده می روند و آنجا را ترک می کنند ولذا با رنگ و لعاب رهایی زن و آرمان برابری و از این قبیل کشکیات سعی کرده این انقلاب خانمان سوز خودش را توجیه کند.
پنجم: ایشان در حالی خود را مخالف حجاب اجباری می دانند که در مناسبات قرون وسطایی شان یک ذره اگر روسری یک زن عقب می رفت و یک تار مویی از سرش دیده می شد شب باید در نشست های مغز شویی تحت عنوان نشست های عملیات جاری و غسل حساب پس می داد و دمار از روزگارش در می آوردند .

ششم : ایشان در ادامه دروغپردازی ها و دجالگری های شان گفته اند که ما هیچ سلاحی جز حمایت مردمان نداشتیم ؛ ولی هیچ اشاره ای به آن مردمی که از ایشان و سازمان فرقه گرای شان حمایت کرده اند نکرده اند چون مردم ایران که نه تنها از این سازمان حمایت نمی کنند بلکه به سبب جنایاتی که تا کنون مرتکب شده به شدت ازش متنفر هستند و مورد انزجار شدید آنها قرار دارد . پس بنابر این شاید منظور شان از مردم همان صدام و نیروهای بحثی در زمان حاکیت شان بوده اند و الان هم لابی های آمریکایی و سرویس های اطلاعاتی و امنیتی غربی و اسرائیلی هستند که ایشان نتوانسته اند در این به اصطلاح کنفرانس بین المللی آنرا بیان کنند ؛ چون خیلی ضایع می شد که اگر ایشان این واقعیت ها را بیان می کردند و می گفتند که چطور با سلاحهای اهدایی صدام در جنگ ایران عراق سربازان بی گناه را می کشتند و یا به اسارت می گرفتند و یا چطور با همین سلاحها به مناطق مسکونی حمله می کردند و مردم غیر نظامی را هدف قرار می داند و یا با همین سلاحها برای یاری رساندن به صدام دیکتاتور به کرد کشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق می پرداختند . بله اینها واقعیت های تلخی بود که ایشان جرات بیان آنرا در این نمایش مسخره ای که راه انداخته بودند را نداشتند و لذا به کلی گویی و دروغپردازی و وارونه جلوه دادن حقایق جهت تطهیر کردن چهره شوهرش و موجه نشان دادن این انقلاب کذایی اش روی آورده است.

هشتم : و نکته جالب و خنده دار و بسیار مضحکی در این نمایش رسوا و مسخره بیان کرده این که نقطه آغاز این انقلاب برای سرنگونی بوده ولی برای بنا کردن ایران آزاد فردا هم باید با همین دیدگاه عمل کنیم ؛ در اینجا باید به خانم شیاد و آن شوهر دجالش بگویم که اولا مردم ایران قیم نمی خواهند و خودشان بلد هستند که چطوری کارهای خودشان را پیش ببرند و ثانیا شما با این انقلاب کذایی خود چه گلی بر سر نیروها زده اید که حالا می خواهید این الگو را برای فردای ایران بکار ببرید و مردم ایران را وادار به طلاق اجباری کنید واقعا مسخره و مضحک هست که یک نیروی فرقه گرا که از هیچ چایگاه مردمی برخوردار نیست و در بین گروههای سیاسی داخل و خارج کشور هم هیچ جایگاهی ندارد و به عنوان یک گروه خود کامه و فرقه گرا شناخته شده است اینطوری بیاید ادعا کند که با این انقلاب می خواهد مردم ایران و حتی مردم جهان را تغییر بدهد ؛ که واقعا باید گفت آنکس که نمی داند و نمی داند که نادان هست در جهل مرکب تا ابد و دهر بماند و این حکایت این خانم و آن شوهر متوهم و ابله اش هست که در بلاهت کامل بسر می برند و بقول معروف مجسمه بلاهت هستند .

در پایان باید به این خانم و آن شوهر ابله اش بگویم که با این سر هم کردن اراجیف و متوسل شدن به روز زن و از این قبیل جست و خیز های میمون وار راه به جایی نمی برید و نمی توانید این انقلاب کذایی تان را که تو و شوهرت مبتکر آن بودید و با آن جنایات زیادی را در حق نیروهای مخالف و معترض روا داشتید را توجیه کرده و مشروع جلوه دهید . و همچنین نمی توانید با این کارها صورت پژمرده خود را سرخ نگه دارید و جلوی فروپاشی سازمان فرقه گرای تان را بگیرید . زیرا زمان بر علیه شما با شتاب پیش می رود و این بساط فرقه گری تان را بزودی همانند یک سونامی در هم خواهد پیچید و به ته دره نابودی نقل مکان خواهید نمود


به امید آنروز
و به امید رهایی همه زنان اسیر در چنگال شما
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده علی جهانی به بان کی مون دبیرکل سازمان ملل

 

 

علی جهانی
09.03.2013
 

حضور محترم عالیجناب بان کی مون دبیر کل سازمان ملل
با سلام و عرض ادب اینجانب علی جهانی فرد که یکی از قر بانیان سازمان مجاهدین هستم که حدود بیست سال از بهترین دوران زندگی ام ؛ یعنی جوانی ام را در این سازمان که توسط مسعود و مریم رجوی بصورت فرقه ای اداره می شود هدر دادم و اکنون خوشبختانه از این فرقه جدا شده و در دنیای آزاد هستم و جهت آزادی کسانی که هنوز در این سازمان فرقه گرا گرفتار هستند تلاش می کنم .
جناب رئیس
سران فرقه وبطورخاص مریم رجوی اینروزها که به ژنو رفته خواستار این هستند که افراد را از کمپ لیبرتی به اشرف بر گردانند ایشان با بهانه قرار دادن حمله موشکی اخیر به این کمپ می خواهد نیروها را به اشرف برگرداند تا بتوانند بدین طریق کنترل بیشتر ی روی نیروها اعمال کنند و به مغز شویی آنها کما فی سابق ادامه بدهند . لذا از شما در خواست دارم که جلوی این امر را بگیرید تا سران فرقه نتوانند با اجرای این پروژه جلوی رهایی نیروها و انتقال شان به کشورهای ثالث را بگیرند.
جهت اطلاع جنابعالی مریم رجوی در حالی خود را مداقع امنیت و حقوق بشر نیروها می داند و به دروغ سنگ دفاع از نیروها را به سینه می زند که در سازمان مجاهدین افراد به سبک اردوگاههای کار اجباری روزانه بیش از پانزده ساعت بدون هیچ دستمزدی به بیگاری گرفته می شوند تا فرصت فکر کردن نداشته باشند و بعد هم هر شب توسط نشستهایی بنام عملیات جاری و غسل هفتگی مغز شویی می شوند و افراد به دستور مسعود و مریم رجوی مجبور به طلاق اجباری شده و بچه های خردسال از والدین خود جدا شدند و بدین وسیله افراد تحت بیشترین فشار های روحی و جسمی قرار دارند و ما شاهد فرار روز افزون وحتی مرگ افراد هستیم که بر اثر این فشارهای طاقت فرسا صورت می گیرد.
جناب رئیس
مریم رجوی در حالی از حقوق بشر افراد دم می زند که در این سازمان افراد ناراضی زندانی می شوند و کلا با افراد بصورت زندانی برخورد می شود و زندانیان در این سازمان بدون هیچ بشتیبانی حقوقی و مدنی از کمترین حقوق اولیه انسانی مثل حق مالکیت و حق ازدواج و حق ملاقات و تماس تلفنی با خانواده و فرزندان محروم هستند .
جناب رئیس
مریم رجوی درحالی در ژنو به دروغ مدعی می گردد که نیروها به اجبار به لیبرتی رفته اند که خودش با توافقی که با دولت امریکا داشت قرار شد همزمان با انتقال نیروها از اشرف به لیبرتی سازمان از لیست گروههای تروریستی وزارت خارجه آمریکا حذف شود و چنین هم شد ولی حالا ایشان به جر زنی سیاسی پرداخته و می گوید این انتقال اجباری بوده و به بهانه امنیت نیروها خواهان برگشت به اشرف می گردد امری که غیر واقعی و محال هست چونکه برای دولت عراق این امر مرز سرخ هست و مقامات دولت عراق به هیچ وجهی حاضر نیستند که نیروها مجددا با اشرف برگردند و این راه بی برگشت هست . و از طرف دیگر هم ایشان خواهان انتقال دستجمعی نیروها به آمریکا گردیده و گفته که سازمان ملل باید به نیروها استاتوی جمعی بدهد که باز این امری غیر واقعی و محال هست و با قوانین سازمان ملل که پناهندگی را برای افراد تک به تک به رسمیت می شناسد همخوانی ندارد.
جناب رئیس
مریم رجوی در یک وارونه گویی و فرافکنی آشکار در حالی سازمان ملل را در سخنرانی اخیرش در ژنو به عدم انجام وظایف خود جهت حل و فصل ریل پناهندگی نیروها متهم می کند که به آقای مارتین کوبلر نماینده ویژه شما تهمت همکاری با حکومت ایران می زند و در یک تناقض آشکار در همین سخنرانی خواستار برکناری ایشان می گردد در صورتی که همگان در این مدت شاهد تلاشهای شبانه روزی ایشان برای حل و فصل امور پناهندگی نیروها بوده اند و از نظر ما جدا شدگان بسیار قابل تقدیر هست . و لذا اتفاقا این تنها سازمان و خود مریم رجوی هست که با کارشکنی ها و عدم همکاری با نیروهای کمیساریای عالی پناهندگان و دولت عراق جلوی پیشرفت این روند را سد کرده است.
جناب رئیس
در چنین شرایطی از شما در خواست دارم که با به رسمیت شناختن هر فرد این چتر اختاپوسی سازمان را از روی تک تک افراد برداشته تا افراد بتوانند در فضای آزاد تصمیم بگیرند . همچنین از شما در خواست دارم بدون توجه به این وارونه گویی ها و فرافکنی های سران فرقه و بطور خاص مریم رجوی دستور فرمایید تا توسط نماینده ویژه شما و کمیساریای عالی پناهندگان روند پناهندگی افراد را سرعت بیشتری ببخشند تا هر چه زودتر افراد از آن محیط نا امن و مهمتر از آن از چتر اختاپوسی سازمان که بصورت اندیشه فرقه گرایانه روی افراد سایه گسترده رهایی یابند و به کشورهای امن منتقل گردند . و بدین وسیله جلوی عملکرد فرقه گرایانه رجوی ها را جهت به کشتن دادن بیشتر افراد و ادامه گرفتار بودنشان در این سازمان و جلوگیری از آزادی افراد بایستید و نگذارید این سازمان با پیشبرد این پروژه خودش جلوی رهایی افراد را بگیرد.
با تشکر از زحمات شما
و با احترام
علی جهانی فرد

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سردرگمی شدید مریم رجوی در مورد لیبرتی

 

 

علی جهانی
06.03.2013
 

بعد از اینکه بلاخره سران فرقه مجبور شدند جام زهر ترک اشرف را سر بکشند و با انتقال نیروها به کمپ موقت لیبرتی موافقت کنند و نیروها به این کمپ منتقل گردند . سران فرقه و بطور خاص مریم عضدانلو دوچار سردر گمی شدیدی گشته است و هر روز هم یک حرفی می زند مثلا یک روز می گوید آنجا مار و افعی دارد و روز دیگر می گوید آنجا زندان هست چون دیوارهای بلند دارد و روز بعدش کاملا صد و هشتاد درجه عکس آن می گوید سازمان ملل آنجا را به عنوان کمپ پناهندگی به رسمیت بشناسد و بعدش هم که دید این حرفها هیچ خریداری ندارد و نمی تواند کسی را بفریبد آمد خط باز گشت به اشرف را براه انداخت و در این راستا شروع کرد به عدم همکاری با نیروهای کمیساریای عالی پناهندگان که مشغول حل و فصل ریل پناهندگی افراد هستند . خلاصه در این زمینه جار و جنجال های فراوانی راه انداخت .ابتداء می گفت لیبرتی را آب فرا گرفته است لذا ما را به اشرف برگردانید و بعد هم که این کمپ مورد تهاجم موشکی قرار گرفت و تعدادی از افراد کشته و مجروح شدند طی یک موضع گیری مضحک و خنده داری مجددا خواستار برگشت نیروها به اشرف گردید و بهانه اش اینبار این بود که لیبرتی امنیت ندارد که انگار اشرف جای امنی هست . خلاصه این موضع گیریهای این رئیس جمهور برگزیده شوهر فراریش چنان مضحک و غیر واقعی بود که حتی صدای اعتراض لابی های آمریکایی و اسرائیلی شان را هم در آورد و بقول معروف آش آنقدر شور بود که صدای آشپز را هم در آورد و این لابی های سازمان که عمدتا از ورشکستگان سیاسی در دولتهای پیشین آمریکا هستند با این موضع گیری اختلاف نظر پیدا کردند و از آن انتقاد کردند . لذا مریم قجر که دید این تبلیغ خط باز گشت به اشرف خریداری ندارد و غیر واقعی هست و نمی شود آب رفته را دوباره به جوب برگرداند و این راه بی برگشت هست لذا مریم عضدانلو به توصیه لابی های آمریکایی اش از جمله آقای جولیانی شهردار نیویورک که از اوباما خواسته بود که مجاهدین را به آمریکا منتقل کنند به یکباره همه آن تبلیغات خط برگشت به اشرف را کنار گذاشت و فراموش کرد و طی افاضاتی گفت تنها راه اینست که همه نیروها به آمریکا منتقل شوند تا بتوانند در جوار ارباب جدید شان بهتر به مزدوری و نوکری بپردازند و از طرف دیگر هم مستمرا اقدامات و تلاشهای شبانه روزی آقای مارتین کوبلر و همکارانش را که برای حل و فصل امور پناهندگی نیروها انجام می دهند را که از نظر ما جدا شدگان بسیار قابل تقدیر هست تخطئه می کنند و طی موضع گیری جدید شان این اقدامات را فریب کارانه اعلام کرده اند .خلاصه ما در این مدت با موضع گیریها و وارونه گویی ها و حرفهای ضد و نقیض فراوانی از طرف سران فرقه و بطور خاص از طرف مریم عضدانلو مواجه بوده ایم که ناشی از سردرگمی شدیدی هست که دچارش گشته اند . حالا صرفنظر از اینکه اصلا چنین امکانی برای آمریکا وجود داشته باشد یا نه و یا اصلا قوانین پناهندگی سازمان ملل چنین اجازه ای را می دهد یا نه که مثلا یک تعداد قابل توجهی از یک افراد غیر عادی که قبلا تروریست بوده اند و در لیست گروههای تروریستی بوده اند و بیش سه هزار نفر هستند را در یک جا آنهم در آمریکا که قوانین ضد تروریستی بسیار سفت و سختی را دارد امکان دارد یا نه؟ هر چند در این زمینه یک سری خبرهایی بود که تعدادی از مجاهدین را آمریکا در صحرای نوادا دارد آموزش می دهد که اگر این خبرها درست باشد حاکی از برخورد دوگانه دولت آمریکا با مقوله تروریست وجود دارد که از نظر آنها تروریست خوب و تروریست بد داریم خوب از این موضوع که بگذریم این سئوال بسیار مهم و اساسی پیش می آید که حالا چرا سران فرقه و بطور خاص رجوی ها به این سرگیجه و سردر گمی مبتلا گردیده اند و علل آن چیست ؟
به نظر بنده می تواند علل مختلفی داشته باشد که عمده ترین آنها عبارتند از:
یکم : این سرگیجه ناشی از ضربه مهلکی هست که با از دست دادن اشرف این مهمترین و بزرگترین پایگاه استراتژیکی نسیبشان گردیده است
دوم: بدنبال یک راه فرار و راه نجات برای مسعود رجوی هستند که توی سوراخ موش گیر کرده است که بنظر می رسد این وقت کشی ها و این بهانه گیری ها و این عدم همکاری با نیروهای سازمان ملل و دولت عراق و این تناقض گویی ها و سردر گمی ها ناشی از این می باشد
سوم: سران فرقه و بطور خاص رجوی ها خیلی خوب می دانند که با رفتن نیروها از لیبرتی به کشورهای آزاد اروپایی دیگر تشکیلات استالینی و تار عنکبوتی و قرون وسطایی اش کاملا نابود خواهد گشت و احتمالا رجوی ها هر شب این کابوس وحشتناک را تو خواب می بینند و به همین خاطر دچار این سرگیجه و سردرگمی لاعلاج شده اند
چهارم : در این کمپ رجوی ها دیگر آن تسلط و کنترل شدیدی را که در اشرف می توانستند بر نیروها اعمال بکنند را ندارند فرارهایی که بطور مستمر از این کمپ انجام می گردد دلیل این مدعا هست . لذا این هم مزید بر علت گشته است و خواب راحت را از چشمان رجوی ها زدوده است و به یک کابوس وحشتناک برای شان تبدیل گشته است و آنها را به این هذیان گویی ها و سردر گمی مبتلا کرده است
و اما در پایان باید به این خانم و آن شوهر فراری و در سوراخ موش خزیده اش یاد آور شوم که این برت و پلا گویی ها راه به جایی نمی برد و همانطور که تنوانستید جلوی خروج از اشرف را بگیرید نخواهید توانست خط غیر واقعی برگشت به اشرف را پیش ببرید چونکه این را ه بی برگشت هست و این برای دولت عراق هم مرز سرخ هست و هرگز چنین اجازه ای را به شما نخواهد داد و این افاضات اخیر تان هم مبنی بر اینکه همه را یکجا به آمریکا بفرستند غیر واقعی هست و شما خودتان هم اینرا خوب می دانید بنابر این بهتر هست به همکاری با کمیساریای عالی پناهندگی تن دهید و از این یاغی گری ها و قانون گریزی ها دست بردارید چون همانند گذشته راه به جایی نمی برد و در آینده تاریخ اینرا اثبات خواهد کرد و گردن کشی های شما هم فایده ندارد و دنیا شما را مجبور خواهد کرد که به قوانین بین المللی و پناهندگی تن بدهید و این امر بزودی محقق خواهد شد .
به امید آنروز
و به امید رهایی همه اسیران گرفتار در لیبرتی
 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد