_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran_ghalam@yahoo.de

www.iran-ghalam.de

لطفا در بارۀ ماندلا نیز دهانتان را ببندید!!


غفور فتاحیان

14.12.2013

چندی پیش آقای اسماعیل یغمایی مقاله ای جامع و عمیق با عنوان «لطفا در بارۀ امام حسین دهانتان را ببندید!!» در افشای ماهیت حسین پناهی رجوی و فرصت طلبی های رهبری سازمان مجاهدین در بهره برداری از مقدسات وارزشهای مذهبی و فرهنگی مردم نوشته بود، من نیز به تقلید نیک از ایشان در رابطه با سوء استفاده و بهره برداری فرصت طلبانۀ مریم رجوی از درگذشت قهرمان مبارزۀ آفریقا و خلقهای ستم دیده یعنی نلسون ماندلا نیز می خواهم به او و کل دستگاه رهبری هفت خط و دودوزه باز سازمان مجاهدین بگویم که «لطفا در بارۀ ماندلا نیز دهانتان را ببندید».
ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺎﻧﺪﻻ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ به دنبال سفرش به ایران در سالهای اوائل دهۀ هفتاد ایرانی و دیدارش با خاتمی مسعود ﺭﺟﻮﻱ و همین مریم رجوی ﺩﺭ ﻧﺸﺴﺘﻬﺎیشان در اشرف برای ما رکیک ترین دشنامها و ناسزاها را به ماندلا می دادند و با محور عالم قرار دادن خودشان می گفتند «ماندلا دیگر سوخت و تمام شد!!» و «ماندلا ﺭا را رژیم ﺩﺭ ﭼﺎﻩ ﻓﺎﺿﻼﺏ خود اﻧﺪاﺧﺖ و او با این کارش آبروی ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺒﺎﺭﺯﻳﻦ ﺭا ﺑﺮﺩﻩ اﺳﺖ»!! و نوچه هایش نیز در میان مسئولان قسمتهای مختلف زشت ترین کلمات را در حق این انسان والا و قهرمان بین المللی مبارزه و ایستادگی و مقاومت برای رهایی خلقش به صورت مسالمت آمیز و بدون خشونت به کار می بردند که از نوشتن آنها در اینجا شرم دارم. ﻭﻟﻲ ﺣﺎﻻ ﺑﺎ ﺩﺟﺎﻟﮕﺮی و فرصت طلبی و دودوزه بازی ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺮاﻱ اﻭ ﻣﺠﻠﺲ ﺧﺘﻢ می گیرد.
خط مشی ماندلا در مبارزه وایستادگی و مقاومت و پرداخت بها از جمله 27 سال زندانی شدن و ترور شدن دستیارانش توسط رژیم نژاد پرست سرنگون شدۀ آفریقای جنوبی همواره بر اساس مسالمت و عدم خشونت و احترام و گذشت و اصول انسانی استوار بوده است و از همین رو و با تکیه بر اصول مبارزاتی جدید بشری و تکامل ارزشهای انسانی در عصر نوین و شناخت درست واقعیتهای جامعه اش و حضورش تا آخرین نفس در کشور و میهن و در میان مردمش توانست یک رژیم نژادپرست دیکتاتور ضد انسانی مانند رژیم آن روزگار آفریقای جنوبی را سرانجام سرنگون ساخته و دولت دموکراتیک و انسانی خودش را بر پایۀ اصل برابری نژادی و انسانی پایه گذاری کند و به قول بسیاری از رهبران جهان درس و اصول مبارزه را برای همگان بیاموزد.

عکسی که در زیر می بینید از سایتهای مستقیم سازمان مجاهدین می باشد که رهبرش فرصت طلبانه امروز در اور برای ماندلای قهرمان مراسم می گیرد و اینگونه جلوی عکسش گل می گذارد در حالیکه خودش و شوهرش نیز شخصا و نیر شوهر سابقش و دیگر نوچه هایشان در همان اوایل دهۀ هفتاد که ماندلا به ایران رفت فحشی با رکیک ترین کلمات نماند که نثارش نکرده باشند و من خودم هنوز در گوشم است. این همان سازمانی است که وقتی یک شخصیت ایرانی مثل بنی صدر یا مدنی که هرگز بر قبر خمینی بعد از آنهمه جنایاتش گل نگذاشتند یک نامۀ ملامتگرانه با پیشنهاد و شروط تغییر اساسی نظام به خمینی نوشتند که فقط می شد مثلا انتقاد کرد که این کار فایده ندارد زمین و زمان را بهم دوخته و همیشه تا کنون و به همین اتهام نابخشودنی!! آنها را با بدترین توصیفات لجن مال می کنند (که البته برای رجوی نامه نگاری به مجلس خبرگان رژیم و رفسنجانی و پیشنهاد جابجایی ولی فقیه!! شرعا و عرفا جایز است!!). بله فرصت طلبی و اپورتونیسم و پرنسیب و اصول نداشتن همین است و موضعگیری بر طبق منافع و مصالح آنی و نه بررسی واقعیتها و دیدن درست تقصیرها و اشتباهات و غلطکاری های خود همین است.

حال در عکس زیر از یکی از سایتهای سازمان مجاهدین به نام «آفتابکاران» به تاریخ 6 تیر ماه امسال یعنی حدود شش ماه پیش ببینید که این زن ریاکار (مریم رجوی) که برای ماندلا مراسم اشک ریزان و گل گذاران برگزار می کند چگونه در سایت خودش بعد از انواع توهینها می نویسد:
«من نه برای زنده ماندنت دعا می کنم و نه برای مرگت دعا میکنم» یعنی سرکار خانم رجوی اشک ریز اکنون، همین شش ماه پیش که ماندلا در بستر بیماری بود و با مرگ دست و پنجه نرم می کرد و تمام مردم آفریقا و انسانهای شریف و آزادۀ جهان برای بهبودش دست به دعا بر می داشتند و برای شفایش مراسم در کلیساها برگزار می کردند، اینگونه آرزو و دعای مرگ برای ماندلا می کند ولی در جمله ای متناقض برای پایبند بودن به اصول ریاکاری و دورویی!!
 


بالاخره نلسون ماندلا چی بود؟ نفهم بود؟!! اطلاعاتی بود؟!! یا رهبر مقاوم و خستگی ناپذیر؟! این هم مثل دیگر تناقض بافی ها و پشتم به هوا بازیهای رجویها و رهبری سازمان در این سی سال گذشته.
مریم قجر عضدانلو که جهت تبلیغ کذب و فریب افکار عمومی برای ماندلا مراسم یادبود برگزار کرده البته حتما به دستور شوهر غایبش، چه کسی نمی داند که این زن فریبکار فراری وشوهر فراری و گم شده اش نه مرامشان با ماندلا همخوانی دارد و نه قادر هستند مرام ماندلا مبنی بر مبارزه و ایستادگی و مقاومت بدون خشونت را درک کنند. دلیل آن هم برای هرکسی که فرقه رجوی را بشناسد واضح است.
مسعود رجوی بشدت از ماندلا متنفر بود و اینرا هم از اعضای خودش در فرقه مخفی نمی کرد. همه کسانی که در نشستهای مسعود رجوی بوده اند خوب به یاد دارند که چطور رجوی از ماندلا بدگویی می کرد و او را مورد تمسخرهای زشت قرار می داد چرا که ماندلا همیشه روی مقاومت و ایستادگی و مبارزه از راههای مسالمت آمیز و بدون جنگ و خشونت تأکید کرده و با پرداخت بها و مقاومت و زندان کشیدن چند برابر زندانی بودن رجوی و بدون اینهمه خون و خون ریزی تکیه کلام رجوی و سازمانش در شعر و شعارهایشان و بدون تباه کردن و از میان بردن یک نسل توانست به پیروزی دست یابد و رژیم ظلم و جنایت را سرنگون کرده و حاکمیت مردمی را در کشورش برقرار کند.
اما از این هم که بگذریم، همین عکسها گواه این هستند که رهبری سازمان مجاهدین هیچوقت نمی تواند شیوۀ ماندلا رو در پیش بگیرد چرا که ماهیتش و اصولش همچون دیگر لنگه و همپالگی مرتجع فاشیست مذهبی اش تروریسم و جنگ و خشونت و ویرانی و خون و به قول خودش دوست داشتن «دار و درفش» و تقدیس سلاح و خون و تغذیه از آن می باشد و بس.

خود مریم رجوی هم به جنگ و نبرد و گلوله و خون و آتش عشق می ورزید و فرمان حمله و آتش را خودش صادر می کرد ولی حالا با این ادا و اطوارها می خواهد خودش را متمدن و صلح طلب و ضد جنگ و از نوع امثال ماندلا جلوه دهد!! که این هم یکی دیگر از توهینهایش به شعور مردم جهان از جمله مردم ایران می باشد که انگار ایرانیان و جهانیان این ژستهای احمقانه و پوچ او را باور می کنند و گول می خورند. در حالیکه همگان به خوبی می دانند که این دستگاه رهبری سازمان مجاهدین تغییر پذیر نیست.
نمونه بارز در همین سه سال گذشته می باشد که مظلوم نمایی می کردند که دیگر کارهای تروریستی و خشونت آمیز را کنار گذاشته اند اما همینکه از لیست تروریستی در آمدند دوباره شعارهای قبلی شان و تبلیغاتشان برای جنگ و کشتار و ترور را از جمله موهوماتی و ادعاهایی بی پایه و اساس مانند «هسته های ارتش آزادی در داخل»!! را از سر گرفتند. حملات فحش وفحاشی و لجن پراکنی و شیطان سازی و موج تهدیدات علنی شان به منتقدین و مخالفان بویژه جدا شدگان از سازمان و شورای دست ساز رجوی در خارج کشور بهترین گواه است که رجوی بدون تبلیغ ترور و خشونت نمی تواند تشکیلات در آسانۀ فروپاشی خود را چند صباحی سرپا نگهدارد.
از این رو به رهبران سازمان مجاهدین می گویم بازی با ماندلا جز یک شارلاتان بازی سیاسی نیست، بس کنید حضرات، لطفا در بارۀ ماندلا هم دهانتان را ببندید.
 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ﺩﺭ ﺧﻮاﺳﺖ ﻋﺎﺟﻞ اﺯ ﭘﺎﺭﻟﻤﺎﻥ اﺭﻭﭘﺎ مبنی بر فشار به ﺭﻫﺒﺮاﻥ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ برای ﻧﺠﺎت ﺟﺎن اعتصاب کنندگان و انتقال ساکنان لیبرتی ﺑﻪ کشورهای ﺛﺎﻟﺚ

28.11.2013

قربانعلی حسین نژاد ، غفور فتاحیان ـ پاریس

 

رئیس و اعضای محترم پارلمان اروپا،

 ﺣﺘﻤﺎ ﺩﺭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﻭﺿﻌﻴﺖﻛﻤﭗ ﻟﻴﺒﺮﺗﻲ و اﻋﺘﺼﺎﺏ ﻏﺬاﻱ ﺩهها ﺗﻦ اﺯ اﻓﺮاﺩ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺩﺭ تشکیلات ﻣﺨﻮﻑ و فرقه ای سازمان مجاهدین ﻛﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺷﺨﺺ ﻣﺮﻳﻢ ﻭﻣﺴﻌﻮﺩ ﺭﺟﻮﻱ اﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ قرار دارید.

ما دو تن از اعضای قدیمی این سازمان که بعد از بیش از دو دهه حضور و کار در داخل تشکیلات آن در فرانسه و عراق از این فرقه جدا شده ایم به خوبی از شگردها و ترفندهای رهبری این فرقه آشنا هستیم و می دانیم که بدون دستور این رهبری کسی در داخل این تشکیلات اراده و اختیاری نداشته و دست به هیچ کاری نمی تواند بزند لذا ﻣﻲ ﺧﻮاهیم برایتان تأکید کنیم که به هیچوجه اظهارات مریم رجوی را خطاب به شما مبنی بر اینکه این افراد خودشان داوطلبانه اعتصاب غذا کرده اند باور نکنید و بدانید که تنها هدف رهبری این فرقه از به راه انداختن این اعتصاب بیهوده لاپوشانی اشتباهات و سیاستهای خودخواهانه اش در نگهداری افراد در اشرف و کلا در عراق و به کشتن دادن آنها و نیز در طی این سی سال می باشد که موجب به هدر دادن جانها و امکانات و زندگی هزاران تن از فرزندان تحصیلکردۀ مردم ایران در خارج و داخل میهن شده است.

اﻋﺘﺼﺎﺏ ﻏﺬاﻱ اﺳﻴﺮاﻥ این فرقه اﺯ ﺷﮕﺮﺩﻫﺎﻱ اﻳﻦ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥﺑﺮاﻱ ﻓﺮﻳﺐ ﺟامعۀ ﺟﻬﺎﻧﻲ و نگهداری افراد ﺩﺭ ﺟﻬﻨﻢ ترور و ویرانی ﻋﺮاﻕ اﺳﺖ. رهبری این فرقه ﺑﻪ ﻫﻴﭻ ﻋﻨﻮاﻥ ﺩﻟﺶ ﺑﺮاﻱ اﻓﺮاﺩ اﺳﻴﺮ در ﻟﻴﺒﺮﺗﻲ ﻧﻤﻲ ﺳﻮﺯﺩ ﺑﻠﻜﻪ اﺯ آنان ﺑﺮاﻱ پیشبرﺩ اهداف و سیاستهایش مبنی بر جلوگیری از انتقال به خارج عراق به منظور جلوگیری از فروپاشی تشکیلاتش به عنوان گوشت دم توپ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ.

اﺯ اﻳﻦ ﺭﻭ ما که نمی خواهیم دوستان و اعضای خانوادۀ دیگرمان را که در عراق باقی مانده اند از دست بدهیم از شما می خواهیم ﺗﺎ ﺩﻳﺮ ﻧﺸده باقی ماندۀ افراد در کمپ لیبرتی در بغداد و در درجۀ اول تعداد حدود یک سوم آنها را که از قدیم حق اقامت و پناهندگی در کشورهای اروپایی داشته و دارای مدارک پناهندگی هستند برای نجات جانشان در کشورهایتان بپذیرید تا سازمان ملل بتواند آنها را به این کشورهای ثالث منتقل کند و ﺟﻠﻮﻱ هر گونه مرگ و میر و قتل و ﺧﻮﻧﺮﻳﺰﻱ بیشتر در میان این افراد گرفته شود.

آقایان رئیس و اعضای محترم پارلمان اروپا، ﻧﮕﺬاﺭﻳﺪ مسعود و مریم رجوی بیش از این ﺑﺎ ﺟﺎن اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺑﺎﺯﻱ ﻛﻨﻨﺪ و شما با فشار بر مریم رجوی که ساکن خاک اروپا در فرانسه می باشد به خوبی می توانید جلوی ماجراجوییهای رهبری سازمان مجاهدین با به کشتن دادن این افراد در خاک عراق را بگیرید لذا شما مسئولیت انسانی سنگینی درقبال این مسأله دارید که در صورت عدم انجام آن و روی دادن هر گونۀ فاجعۀ انسانی دیگر همچون مرگ اعتصاب غذا کنندگان و یا حملات تروریستی و جنایتکارانه ای دیگر از نوع آنچه در کمپ اشرف در روز اول سپتامبر گذشته روی داد و موجب کشته شدن 52 نفر از دوستان سالیان ما شد و کشته و زخمی و معلول شدن تعداد دیگری از این افراد، در قبال مردم ایران و جهان پاسخگو خواهید بود.

 

قربانعلی حسین نژاد عضو قدیمی و مترجم ارشد جدا شده از سازمان مجاهدین

غفور فتاحیان عضو جدا شده از سازمان مجاهدین

پاریس – 28 نوامبر 2013

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بياييد ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻛﺜﻴﻒ ﺭﺟﻮﻱ ﺭا اﺯ ﺧﻮﺩ ﺩﻭﺭ ﻛﻨﻴم
 

غفور فتاحیان – فرانسه

22.11.2013

 

مقالۀ آقای اسماعیل یغمایی به مناسبت ایام عاشورا با عنوان «لطفا در بارۀ امام حسین دهانتان را ببندید» را خواندم و خواندن آن را به تمام دوستانم توصیه کردم چرا که واقعا مقاله ای بسیار عمیق و پر محتوا و در عین حال شیوا و رسا می باشد و حق مطلب را در کوبیدن دعاوی رجوی مبنی بر امامت و ولایت بویژه امام حسین و صاحب عاشورا بودن که سالها در اشرف و در نشستهای مسعود و مریم رجوی من و دیگر دوستان جدا شده مان به ناچار شنوندۀ آنها بوده ایم به خوبی ادا کرده اند.
ولی ایشان در پاراگراف پانزدهم از مقالۀ خود با اشارۀ اعتراضی به حرفهای رذیلانۀ رجوی علیه دوست قدیمی مان آقای حسین نژاد معروف سالیان در میان همۀ مجاهدین در عراق و خارج به استاد غلام کسیکه حتی خود رجوی نیز در نشستها او را اینگونه خطابش می کرد و سؤالات خود در مورد زبان عربی و آیات قرآن و احادیث را از او می پرسید زیرا هم مترجم و هم مدرس یک زبان عربی در کل سازمان و برای بالاترین مسئولان از جمله خود رجوی بود، در همان حال به یک اتهام ناروای رجوی علیه او مبنی بر «پیوستن به رژیم»!! به نوعی صحه گذاشته است در حالیکه فرقۀ رجوی هیچیک از جدا شدگان و منتقدین و مخالفین رهبری این فرقه و خطوط و سیاستهای او از جمله خود آقای یغمایی را بعد از دهها سال حضور و کارشان در سازمان مجاهدین از این تهمت مبنی بر مزدوری یا وابستگی به رژیم و وزارت اطلاعات آن و یا خدمت به آن بی نصیب نگذاشته است لذا این نوع فرهنگ و ادبیات، تنها وتنها فرهنگ و ادبیات کثیف رجوی است و در هیچیک از احزاب و سازمانهای ایرانی و خارجی سابقه ندارد که منشعبین خودشان را علیرغم هر توصیفی از آنها مانند اپورتونیست و ریویزیونیست و... مزدوران یا وابستگان به دشمن مقابل بخوانند چرا که در این صورت در درجۀ اول زیر پای رهبری و آرمان و ایدئولوژی خودشان را خالی کرده و آنها را زیر علامت سؤال می برند. بنابراین خطاب به آقای یغمایی و همۀ دوستان منتقد دیگرش از جمله آقایان مصداقی و قصیم که در نوشته ها یا گفتارهایشان ضمن اعتراض قابل تقدیر و ستودنی شان به نحوۀ برخورد رجوی با جدا شدگان از جمله آقای حسین نژاد دست به تکرار چنین تهمت رجوی ساخته به ایشان زده اند می گویم که دوستان عزیز بیایید این فرهنگ کثیف رجوی را مبنی بر متهم کردن دیگران به وابستگی به رژیم بدون هیچ مدرک و دلیل حقوقی و منطقی از خود دور کنیم و به جای آن قبل از هر گونه تأیید اتهام اقدام به تحقیق و پرس و جو در مورد وضعیت کنونی متهم و روشنگری و برخورد واقعی و حقوقی و منطقی در رابطه با او و اتهاماتی از اینگونه و ناشی از فرهنگ یادشده نماییم.
آقای حسین نژاد که سن و سابقۀ فعالیت سیاسی اش آن هم در راستای اهداف و آرمانهای بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق از سن و سوابق فعالیت همۀ این آقایان در این راستا بیشتر است کسی است که از سال 48 در دانشگاه تهران از فعالان نیروهای مترقی مذهبی در هواداری از سازمان مجاهدین و مرحوم دکتر شریعتی بوده و بهای آن را با دستگیری و سالها زندان و تبعید سربازی از سال 52 تا 56 پرداخت و با اتکا به همین سوابق و خوشنامی و فعالیت سیاسی بود که بعد از انقلاب سال 57 به اصرار و درخواست مردم شهرش میانه در آذربایجان شرقی به عنوان اولین فرماندار این شهر بعد از انقلاب منصوب شد و بعد هم از طرف همۀ نیروهای مترقی مذهبی آن زمان از جمله خود سازمان مجاهدین خلق به عنوان کاندیدای اولین دورۀ مجلس شورای ملی بعد از انقلاب از شهر مذکور معرفی گردید که نامش در لیست کاندیدهای نیروهای انقلابی و مترقی در نشریۀ مجاهد آن موقع موجود است. در سالهای بعد نیز که دبیر دبیرستانهای کرج و عضو مؤسس و فعال انجمن معلمین مسلمان کرج بود بارها مورد آزار و محدودیت تدریس و دستگیری و زندان قرار گرفت و بعد از خرداد شصت نیز تا یک سال پیش یعنی به مدت بیش از سی سال عضو فعال تشکیلات سازمان مجاهدین بوده که بیشتر آن را در فرانسه و عراق به عنوان مترجم ارشد و استاد زبان عربی سازمان بویژه در شاخۀ سیاسی آن در بخش روابط خارجی در عراق در قرارگاههای مختلف سازمان و بیشتر در قرارگاه اشرف کار کرده است بطوریکه تمام کتابها و نشریات و اطلاعیه ها و بیانیه های سازمان و شورا (از جمله طرحها و برنامه های شورا) و پیامها و نامه های شخص مسعود و مریم رجوی و مطالب عربی سازمان از جمله بیش از 30 کتاب شامل سخنرانیهای خود رجوی و بانو و نوشته های شخصیتهای شورا و خاطرات زندان وو... که به زبان عربی توسط سازمان منتشر شده اند (به علاوۀ همین تعداد کتاب و جزوۀ ترجمه و صفحه بندی شده که به علت مشکلات و وضعیت پیش آمده در عراق منتشر نشدند) و نیز نشریه و سایت مجاهد عربی در تمام این سالیان خارجه و عراق به طور کامل ترجمۀ ایشان هستند وبیشترین آموخته های عربی سران و اعضا و افراد سازمان بویژه مربیان و مترجمان و افراد در عراق و خارجه از خود رجوی تا ابریشمچی و عباس داوری و احمد افشار (مترجم حضوری رجوی) حاصل زحمات و کلاسهای درس و کتابهای آموزشی (از جمله چندین فرهنگنامه و کتابهای آموزش عربی پایه و پیشرفته و روش ترجمه) ایشان در طول 27 سال گذشته می باشد.
حال که استاد غلام (حسین نژاد) به دنبال انتقال افراد از اشرف به لیبرتی در سال گذشته و جدایی اش از سازمان و خروجش از کمپ لیبرتی و بعد از ماهها بلاتکلیفی اش در بغداد بدون هیچ کمک مادی و امکاناتی از سوی مسئولین سازمان در عراق که حتی از دادن وسایل شخصی اش نیز به او خودداری کردند توانسته سال گذشته با گواهی نامۀ پناهجویی صادره از کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد در عراق و به هزینۀ کمیساریا (به اعتراف وتأکید خود سازمان مجاهدین در اطلاعیۀ فوریۀ سال جاریش در مورد ورود ایشان به فرانسه) با توجه به حق اقامت و پناهندگی که 25 سال پیش در فرانسه به مدت 5 سال و با سکونت و کار در پایگاههای مختلف سازمان در حومۀ پاریس از جمله در مقر اقامت رجویها در اورسوراواز همراه با همسر شهیدش (فریده کریم زاده مسئول ادارۀ آن موقع پایگاه شورا در فرانسه) و دخترش که هم اکنون در تشکیلات سازمان و در کمپ لیبرتی می باشد دارای آن بوده به فرانسه برگردد، اکنون تنها و بیکس با از دست دادن همسر و دو برادرش در عملیات سازمان در عراق آواره و بی خانمان و بی پول و بعد از ماهها خوابیدن در خیابانها و متروهای پاریس در یک خوابگاه آوارگان در پاریس سکنی گزیده و با غذای سازمانهای خیریۀ فرانسه در انتظار تجدید و تمدید حق اقامتش روزگار می گذراند برخی از دوستان منتقد سازمان از جمله آقای یغمایی در این مقاله اشان هر چند از زبان رجوی ولی تأیید آمیز ایشان را به رژیم غارتگر پیوسته یا وابسته جا زده اند!! من فقط می پرسم اقای یغمایی و دوستان اصلا حتی یک بار پرسیدند که ایشان کجا هستند و چه وضعی دارند؟ و با چه مدرکی شنیده یا دیده چنین تهمت ناروایی به ایشان می زنند؟ چه شده که این حضرات مستقل در پیش خانواده و همسر و فرزندانشان و خانه و کاشانه شان در پاریس هستند ولی چیزی از آن غارتهای رژیم به ایشان که می گویید پیوسته یا وابسته به این رژیم غارتگر شده، نرسیده است؟!! کجا و کدام جدا شدۀ پیوسته و وابسته به رژیم بعد از سی سال درد و رنج و دوری از خانواده و فرزند بازهم دوری از آنها و درد و رنج غربت را انتخاب کرده که ایشان دومی باشند؟!!.. و نیز می پرسم دم و دستگاه و چماقداران و ساندیس خوران رجوی به چه کسی از منتقدان و مخالفان سیاستها وخطوط او اتهام وابستگی و پیوستگی و مزدوری به رژیم و اطلاعاتش نچسبانده اند که ایشان دومی باشند؟!! بلکه بسا بدتر از آن یعنی تهمت ناروای شرکت در قتل و کشتار افراد اشرف را هم به خود این آقایان به نا حق وارد کرده اند.
آقای یغمایی در این مقاله شان تهمت رژیمی بودن را که سازمان علیه یک خبرنگار وارد کرده تنها با استناد به انتخاب درد و رنج غربت از سوی او و آوارگی اش در خارجه و نرفتنش به ایران رد کرده است ولی چرا در رابطه با استاد حسین نژاد که صد بار وضعیت زندگی آن خبرنگار در خارجه بهتر از وضعیت کنونی ایشان می باشد چنین استدلالی را در برابر تهمت رجوی ساخته علیه او نکرده اند؟ بلکه در رابطه با ایشان به دام جو سازی و تبلیغات ناروای رجوی و فرقه اش افتاده و با همان فرهنگ به ایشان تهمت رژیمی بودن زده یا به نحوی آن را در قالب اعتراض به تهمتی دیگر تأیید کرده است.
پس دوستان بیایید همگی با هم این جو تبلیغاتی رجوی ساخته علیه منتقدان و مخالفان سازمان مجاهدین بویژه علیه جدا شدگان مستقل منتقل شده از عراق به کشورهای ثالث را درهم شکسته و این فرهنگ کثیف سکتاریستی و استالینستی رجوی را از خودمان دور کنیم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ﻧﺎﻣﻪ اﻓﺸﺎﮔﺮاﻧﻪ ﺑﻪ ﺭئیس ﺩﻓﺘﺮ ﻛﺎﻧﺎﻝ ۳ و ﺧﺒﺮﮔﺰاﺭﻱ ﻓﺮاﻧﺴﻪ
ﺩﺭ ﺭاﺑﻂﻪ ﺑﺎ ﻣﺎﻫﻴﺖ ﺿﺪ ﺑﺸﺮﻱ ﻓﺮﻗﻪ ﺭﺟﻮﻱ

 

غفور فتاحیان – فرانسه

11.11.2013


ﺑﺎ ﺳﻼﻡ ﻭﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﻲ ﺑﺮاﻱ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺩﺳﺖ اﻧﺪﺭﻛﺎﺭاﻥ و مسئولین آن رسانۀ محترم،
اﻳﻨﺠﺎﻧﺐ ﺑﻤﺪﺕ ﺑﻴﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﻗﺮاﺭﮔﺎههای ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ مجاهدین ﺩﺭ ﻋﺮاﻕ بسر برده ﻭاﺯ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺷﺎﻫﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﻲ ﻋﺪاﻟﺘﻲ ﻫﺎ و سرکوب و خفقان و اعمال کنترل بر افراد و قطع رابطۀ آنها با دنیای بیرون حتی با افراد خانواده شان توسط رهبران اﻳﻦ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﭼﻪ در رابطه با ﺧﻮﺩم و چه ﺩﺭ ﺭاﺑﻂﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻮﺩﻡ.
ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﺠﺎﻫﺪﻳﻦ آن ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺮﻳﻢ ﺭﺟﻮﻱ ﺩﺭ اروپا آن را به نحوی که خودش می خواهد و مناسب دنیای متمدن امروز باشد معرفی می کند و ﺩﻡ اﺯ ﺩﻣﻮﻛﺮاﺳﻲ و ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ می زند، بلکه ﺩﺭ ﻭاﻗﻊ آنچه ﻫﺰاﺭاﻥ ﺑﺎﺭ ﺧﻂﺮﻧﺎﻙ است ﺩﺭ ﭘﺸﺖ اﻳﻦ ﺣﺮﻓﻬا و شعارهای او برای جلب حمایت قرار دارد و ﺩﺭ ﻭاﻗﻊ ﻫﺎ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺮﻳﻢ ﺭﺟﻮﻱ ﻧﻬﺎﻴﺖ ﺳﻮاﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺭا اﺯ شخصیتها و جریانهای دموکراتیک و فضای دموکراتیک در جهان غرب برای تأمین اهدافش که در رأس آن نگهداری اسرای این فرقه در جهنم عراق می باشد به عمل می آورد.
اینجانب به عنوان شخصی که به مدت بیش از بیست سال داخل تشکیلات سازمان مجاهدین خلق (MEخ) در عراق بوده و کار کرده است گواهی می دهم و به اطلاع شما و جامعۀ بین المللی می رسانم که این سازمان دیگر سالیان متمادی است که یک سازمان مبارز برای تحقق آزادی و دموکراسی در ایران نیست بلکه یک فرقه با اعتقادات و اجبارات و تابوهای فکری و ذهنی مغایر با اصول و عرفها و نُرمهای انسانی و جهانی است و به همین علت و به علل بسیاری دیگر بویژه همکاریها و اتحادش با رژیم صدام و ارتش او و وابستگی به او از لحاظ مالی و امکاناتی و سیاسی پایگاه مردمی خود را در میان ایرانیان داخل و خارج ایران تماما از دست داده است و مردم ایران حتی اپوزیسیون و مخالفان شدید و فعال رژیم حاکم بر ایران در داخل و خارج کشور از این سازمان متنفر هستند بطوریکه این فضای تنفر و بیزاری علاوه بر در داخل خود این سازمان با جدا شدن و فرار بیش از دو هزار نفر از آن در طی سی سال گذشته و مخصوصا در ماههای اخیر از جمله به دنبال انتقال افراد سازمان از کمپ لیبرتی در عراق به کشورهای دیگر، در داخل شورای دست ساز مجاهدین و ویترین سیاسی این سازمان به نام شورای ملی مقاومت ایران نیز به صورت جدا شدن شخصیتهای داخل آن از جمله جدایی دو رئیس کمیسیون آن در ماههای اخیر و افشاگریهای آنها علیه دیکتاتوری و کیش شخصیت رهبری این سازمان، خود را نشان داده است.
رهبری این سازمان فقط برای حفاظت خودش در عراق و ضمن تلاش و اصرار برای باقی ماندن در آنجا و جلوگیری از فروپاشی تشکیلاتش همچنان از تمام علائق و عواطف و دیدارها و حتی ارتباطات خانوادگی چه با نامه و چه با تلفن و وسایل ارتباطی امروز جهانی در این عصر ارتباطات جلوگیری می کند و در این سازمان تماس افراد با خانواده هایشان و خبر یافتن آنها از همدیگر و استفاده از رسانه ها نه تنها انترنت و تلفن و موبایل و مطبوعات و کانالهای تلویزیونی بلکه حتی داشتن و گوش دادن رادیو و خواندن کتاب و نوشتن آنچه فرد خودش می خواهد هم ممنوع است. وجود این پدیده و فرقه با رهبری و تشکیلاتش و اعمال حاکمیتش بر یک نقطه و موقعیت مکانی که توانسته بیش از ۳ هزار نفر را در آن در دام خود بدون هیچگونه ارتباطی با دنیای بیرون نگهدارد آنهم نه در نقاط دور افتادۀ جهان و دور از انظار جهانیان بلکه در عراق یکی از مهمترین مراکز توجه جهانی و جامعۀ بین المللی مسئولیت بزرگی را مبنی بر نجات افراد این فرقه بویژه از جهنم عراق و از کشته شدن در آن کشور که روزانه صدها تن حتی از مردم آن کشور نیز قربانی ترور و خشونت حاکم بر این کشور می شوند، بر عهدۀ شما و جامعۀ بین المللی برای حفاظت از حقوق بشر می گذارد
اﻳﻦ ﻓﺮﻗﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﺎﻩ اندیشه و گرایش ﺗﺮﻭﺭﻳﺴﺘﻲ و خشونت طلبی ﺧﻮﺩ ﺭا ﻛﻨﺎﺭ ﻧﮕﺬاﺷﺘﻪ و نمی تواند بگذارد ﺑﻂﻮﺭﻳﻜﻪ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﺑﻴﺶ ﻣﺴﻌﻮﺩ ﺭﺟﻮﻱ در یک ویدئو ﻛﻨﻔﺮاﻧﺲ ﻛﻪ ﺑﺮاﻱ اﻋﻀﺎﻱ اﺳﻴﺮ ﺧﻮﺩ ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﻮاﺏ ﻳﻜﻲ اﺯ آنها که گفته بود ﺩﺭﺻـﻮﺭﺕ اﻧﺘﻘﺎﻝ ﺑﻪ اﻣﺮﻳﻜﺎ ﻭ به وجود آمدن فاصلۀ بسیار دور و زیاد با مرز ایران و ﻋﺪﻡ ﺩﺳﺘﺮسی و امکان تردد ﺑﻪ داخل ایران و بازنگرداندن سلاحها و مهماتمان اﺯ ﺳﻮی اﻣﺮﻳﻜﺎ ﺭﮊﻳﻢ ﺳﺮﻧﮕﻮﻥ ﻧﻤﻲ شود، اﻇﻬﺎﺭ ﻣﻲ ﺩاﺭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ آﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻦ ﺷﺨﺼﺎ اﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻥ خطاب به داخل ایران اﻋﻼﻡ ﺟﻨﮓ ﭼﺮﻳﻜﻲ ﻣﻲ کنم.
ﺑﻠﻪ ﻣﺎﻫﻴﺖ اﻳﻦ ﻓﺮﻗﻪ ﺗﺮﻭﺭﻳﺴﺘﻲ همین اﺳﺖ یعنی به هیچوجه نمی تواند اندیشۀ تروریسم و خشونت و قتل را کنار بگذارد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مریم قجر وتلاش برای سرخی صورتش! با سیلی موهوم تحریمها!!

غفور فتاحیان – فرانسه

02.11.2013

فرقۀ رجوی که از مردم و کشور رانده و از تمام استراتژیهای موهوم اعلام شدۀ سابق نیز مانده و یا به عبارت بهتر در مانده شده است از جمله استراتژی سرنگونی آن هم سه بار!! به ناچار این بار و از زبان مریم قجر برای همچنان سرخ نگهداشتن صورت بارها جراحی شدۀ خانم رئیس جمهور خیالی وخیالاتی به استراتژی موهوم دیگری با عنوان تلاش یا فراخوان برای تشدید تحریمها یا عدم کاهش تحریمها علیه رژیم روی آورده است یا دقیقتر بگوییم بیشتر از سابق روی این خط مضحک و بی پایه اش پای می فشرد خط و استراتژیی که هدف و سرنوشتی جز همان هدف و سرنوشت خطوط سابق از جمله بیرون آمدن از لیست تروریستی و پیش از آن پایان جنگ ایران وعراق و پیش از آن مرگ خمینی وو... چیزی جز دل خوش کردن و یا الکی خوش کردن خودشان و نیروهای وارفته شان در عراق و خارج کشور نداشته و ندارد.
در خبرهای روزهای اخیر سایتهای سازمان مجاهدین آمده است: «خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیدۀ مقاومت ایران در سخنانش در جلسۀ گروه پارلمانی احزاب مردم اروپا گفت: هدف، کاهش تحریم ها به امید عبور از بحران است. این یک اشتباه بزرگ است. ….. الآن زمان تشدید تحریمها و سیاستهای قاطع است تا رژیم ایران را مجبور به عقب‌نشینی کند».
خوانندگان محترم حواسشان باشد این سخنان نتانیاهو نخست وزیر رژیم اسرائیل نیست بلکه این بخشی از سخنان مریم رجوی است!! که در عین حال مدعی است مذاکرات ایران با غرب به بن بست رسیده است. این در حالی است که طرفین مذاکرات دست کم در بیانیه ای مشترک گفتگوها را مثبت ارزیابی کرده اند .
به نظر می رسد نتانیاهو هم در نهایت در ظاهر هم که شده کم آورده و آرام آرام خود را برای شرایط جدید آماده می کند اما در این میان مریم رجوی دیوانه وار خواهان تشدید تحریم ها علیه ایران است و همچمان بر طبل تحریم و جنگ می کوبند.
پنج شنبه ۱۸ مهر خبرگزاری های معتبر جهانی از قبیل رویترز و خبرگزاری فرانسه مصاحبه مطبوعاتی مهدی ابریشمچی از اعضای ارشد فرقۀ رجوی را پوشش دادند که وی با آب و تاب از مخفی کاری اتمی جدید نظام اسلامی در شرق تهران به زعم خود پرده برداشت. بنا به ادعای این وطن فروش، «حجم عمده‌ای از فعالیت‌های مرکز تحقیقاتی هسته ای از پایگاهی در شرق تهران که به وزارت دفاع ایران تعلق دارد، به پایگاه جدیدی حدود سه کیلومتر دورتر منتقل شده است.»
اما این بار دیگر ظاهرا حنای مهدی ابریشمچی و همسر سابقش برای رنگ کردن موهای خودشان و رنگ کردن دیگران از جمله مردم ایران و حتی نیروهای وارفته اش دیگر زیاد رنگی ندارد چرا که دیگر کسی برای این گزارشات اهمیتی نمی دهد. سایت خبری رادیو فردا با اذعان به این واقعیت نوشت: «گزارش‌هایی که این سازمان بعدها درباره برنامه اتمی ایران منتشر کرد، کمتر مورد استناد سازمان‌های جهانی نظیر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و دولت‌های غربی قرار گرفت، چنان‌چه این بار هم خبرگزاری رویترز به نقل از مارک فیتزپاتریک، کارشناس هسته‌ای، نوشت که ادعای مجاهدین خلق باورپذیر نیست.»
خوش رقصی فرقۀ رجوی بر ای صهیونیست ها و امپریالیستها در آستانه مذارکرات هسته ای با گروه ۱+۵ در ژنو با دعاوی کشف فعالیتهای جدید هسته ای رژیم ایران و فراخوان دادن به تشدید تحریمها هیچ دستاوردی برای این فرقه ندارد غیر از این که با مطرح کردن این ادعاهای پوچ و واهی چند ساعتی به تیتر خبرگزاری های جهانی بدل شده و نشان دهد که هنوز کاملا از صحنه حذف نشده و به زباله دان تاریخ نپیوسته است. وطن فروشی و قرار گرفتن فرقۀ رجوی در کنار دشمنان مردم ایران کار تازه ای نیست بلکه سال هاست که این کار را انجام می دهند در حالیکه خود بهتر می دانند (ولی برای فریب نیروهایشان و نگهداشتن آنها چند صباحی بیشتر و جلوگیری از فروپاشی زودرس این فرقه آن را پنهان می دارند) که با این دروغها و فراخوانها برای تشدید تحریمها نه تنها آمریکا و اسرائیل به کمک او برای سرنگونی ادعایی رژیم نخواهند آمد بلکه مردم ایران را بیش از پیش از این فرقه و رهبرانش بیزار و متنفر کرده و می کند و آنها را و لو موقتا و اگر حمایت فعال از رژیم هم نکنند حد اقل به سکوت و عدم هر گونه اعتراض و یا قیام علیه رژیم تشویق و وادار کرده و خواهد کرد که بهترین مثال و نمونه یا یک تجربۀ تاریخی در این مورد وضعیت رژیم صدام حسین و مردم عراق قبل از حملۀ آمریکا و سرنگون کردن آن رژیم می باشد که بعد از بیش از ده سال محاصره و اعمال شدیدترین تحریمها که هرگز تا آن حد علیه ایران اعمال نشده است مطلقا نه تنها موجب قیام مردم عراق علیه رژیم صدام حسین و سرنگون کردن آن با قیام خود نشد بلکه آنها را اگر نگوییم به حمایت از آن رژیم کشانید لا اقل موجب قرارگرفتن آنها در کنار آمریکا و جنگیدن و یا اعتراض و قیام علیه رژیم صدام حسین نگردید تا اینکه آن رژیم توسط تهاجم و تجاوز و یا اشغال عراق توسط آمریکا و متحدینش سرنگون شد و اپوزیسیون عراق بدون اینکه خودش در آن لحظات جنگی داشته باشد به حاکمیت رسید الگویی که رهبران سازمان مجاهدین خواب شیرین ولی پنبه دانه ای آن را در رابطه با ایران و خودشان می بینند که ساده ترین تحلیل گران نیز آن را بسی رؤیای احمقانه و مضحکی می دانند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ﺩﺭﻭﻍ ﺑﺰﺭﮒ رجوی و سیکل فرار و پیام در بزنگاه های خونبار!

 

غفور فتاحیان – فرانسه

18.10.2013

ﺭﺟﻮﻱ ﺑﻌﺪ اﺯ ﻣﺪﺗﻲﺳﻜﻮﺕ ﻣﺮﮒ ﺑﺎﺭ به دنبال کشتار دهم شهریور ماه گذشته در پیام اخیرش به دروغ ﻃﻮﺭﻱﻭاﻧﻤﻮﺩ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺩﺭ اﺷﺮﻑ ﺣﻀﻮﺭ ﺩاﺷﺘﻪ اﺳﺖ.

ﻣﻦ اﺯ ﻫﻤﺎﻥ اﺑﺘﺪا ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺩﺭ اﺷﺮﻑ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ رجوی ﺩﻝ ﻭ جرأت اﻳﻦ ﺭا ﻧﺪاﺭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭ اﺷﺮﻑ ﺑﻤﺎﻧﺪ
و اﻳﻦ ﺳﻜﻮﺕ وی نیز برای ﺭﺩ ﮔﻢ ﻛﺮﺩﻥ و ﻓﺮﻳﺐ دادن ﻟﻴﺒﺮﺗﻲ ﻧﺸﻴﻨﺎﻥ و هواداران و چماقداران خارج کشوری اش ﺑﻮﺩ.
نتیجۀ عملکردهای رجوی حتی از ﺯﻣﺎﻥ ﺷﺎﻩ و زندانها و دادگاههای آن زمان عملا جز به کشتن دادن دیگران و به در بردن جان خود نبوده است زیرا او با اعترافاتش که با خط خودش از پرونده های ساواک بعد از انقلاب ایران بیرون آمد و در آنها حتی نقشه و کروکی خانه ها و اماکن اقامت بنیانگذاران سازمان از جمله حنیف نژاد را ترسیم کرده است موجب دستگیری بقیۀ افراد و رهبران سازمان و نهایتا اعدام آنها گردید در حالیکه خودش به علت این همکاری اش با ساواک و مشخصا حمله نکردنش به شخص شاه در دفاعیه اش در دادگاه که موجب تیز شدن دفاعیه های دیگران با حملۀ آنها به شخص شاه و محکوم شدن آنان به اعدام گردید از اعدام نجات یافت. رجوی همین نقش را در تابستان خونین سال 60 نیز تکرار کرد آنجا که به دنبال انفجارها و ترورها و به راه انداختن یک جنگ داخلی خونین هزار هزار افراد و اعضای سازمان ﺭا ﺑﻪ تنور این جنگ و دهان گرگ هار ارتجاع ریخت افرادی که دسته دسته در حالیکه آواره و بی سلاح در خیابانهای تهران و شهرها بدون مخفیگاه رها شده بودند و حتی بسیاری کوچکترین نقشی در ترورها و انفجارها نداشته اند به انتقام آن اعمال و صرفا به جرم هواداری سابق دستگیر و به ﺟﻮﺧﻪ اﻋﺪاﻡ سپرده شدند  در حالیکه خود رجوی و خانواده اش و سران دیگر سازمان در پایگاههای مستحکم و مسلح پناه گرفته بودند که آخر سر حتی آن سران و بقیه را هم در همان پایگاهها رها کرد تا کشته شدند و خود بدون کوچکترین آسیبی صحنه را ترک کرده و به فرانسه گریخت و درست مثل همین پیام اخیرش از آنجا برای کشته شدگان داخل مریثه و شعر و شعار تحویل دیگران داد.

ﺳﺎﻝ 1991 ﻫﻢ ﺑﻌﺪ اﺯﺣﻤﻠﻪ اﻣﺮﻳﻜﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﺮاﻩ ﻣﺮﻳﻢ ﺑﻪ اﺭﺩﻥ ﺭﻓﺖ ﺑﺪﻭﻥ اﻳﻨﻜﻪ ﻛﺴﻲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﻮد و در سال 2003 نیز به دنبال ﺳﻘﻮﻁ ﺻﺪاﻡ اﻭﻝ ﻣﺮﻳﻢ ﺭا همراه با صدها نفر از کادرهای بالای فرقه اش از جهنم عراق فراری داد و به خارجه ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ بعد هم ﺧﻮﺩﺵ ﻣﺨﻔﻴﺎﻧﻪ اﺯ ﻋﺮاﻕ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ. بله این است معنی ادعای پوچ و یاوه سرایی رجوی به عنوان «رهبر عقیدتی»!! مبنی بر ﻣﺮاﻡﻣﺮﺩاﻧﮕﻲ و ایستادگی عاشوراگونه تا آخر!! و «مرگ خوب» ولی «تنها برای همسایه»!! آنهم با توهین به شعور همۀ انسانها بویژه مسلمانان و شیعیان که انگار نخواهند فهمید و نخواهند پرسید که اگر ادعای رهبری فدای عاشوراگونه را داری پس چرا مثل امام حسین همراه بقیۀ یاران تا آخر نایستادی تا خودت هم شهید بشوی؟؟!!.

لذا می  بینیم تمامی تاریخ زندگی و گذشتۀ مسعود رجوی همواره همین سیکل فرار در بزنگاهها و نجات جان خود و به کشتن دادن دیگران و بعد هم دادن نوار و پیام شعر و شعار و مرثیه و روضه خوانی و اشک تمساح ریختن برای کشته شدگان بوده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به کشتن دادن افراد در اشرف به بهانه حفظ اموال

03.09.2013

علی جهانی



بر اساس خبرهای رسیده از قول رسانه ها روز یکشنبه یکم سپتامبر؛ با کمال تاسف نیروهای عراقی به کمپ اشرف حمله کرده و تعدادی از ساکنان انجا را کشته و مجروح کرده اند ؛ ما ضمن محکوم کردن هر گونه خشونت بخصوص افرادی که بی دفاع بوده اند از دولت عراق می خواهیم که جلوی تکرار این گونه اعمال خشونت بار را از طرف نیروهای خودش بگیرد و از راههای مسالمت آمیز مسئله خروج مجاهدین از عراق را دنبال نماید . اما سئوال اساسی اینست که رجوی چرا این تعداد از نیروها را در اشرف نگه داشته است ؟و چرا در مقابل درخواست دولت عراق برای تخلیه کامل اشرف نه تنها تا بحال مقاومت کرده است و به اولتیماتوم های دولت عراق توجهی نکرده است بلکه به تحریک نیروهای عراقی برای متوسل شدن به خشونت پرداخته است ؟ البته مجاهدین می گویند برای تعیین تکلیف اموال خودشان در اشرف این تعداد را نگه داشته اند .ولی سئوال من از رجوی اینست که آیا این حفظ اموال مهمتر از جان افراد هست ؟ البته برای رجوی قدرت و حفظ اموال بسیار مهمتر از جان افراد هست وبرای جان افراد هیچ ارزشی قائل نبوده ونیست و او برای حفظ جان خودش و مال و اموالش با دجالیت خاص خودش دکان شهید سازی راه انداخته و همیشه سعی کرده نیروها را به کشتن بدهد . ولی در مورد حفظ اموال اشرف یک بهانه و دروغی بیش نیست ؛ چرا که رجوی در سال شصت و چهار در یک درگیری لفظی با احزاب کردی عراق در منطقه گلاله کردستان پایگاههای خودش را با دست خودش منفجر کرد و آنجا را ترک کرد و هیچ نیرویی برای حفظ اموال کشته نشدند و یا برای خلع سلاح همان سلاحی را که ناموس مجاهد خلق می دانست نه تنها هیچ مقاومتی نکرد بلکه دودستی آنها را تقدیم ارتش امریکا در عراق کرد . پس حالا چی شده است که به بهانه حفظ اموال افراد را در اشرف به کشتن می دهد ؟ آیا اموالی نظیر تخت و کمد های زنگ زده و درب و داغان و چند خود روی تعمیری و چند ساختمان قدیمی که از ارزش مادی بالایی هم برخوردار نیست ارزش اینرا دارد که جان انسانها را سپر بلای آن کنی و به کشتن بدهی ؟
لذاحفظ اموال دروغی بیش نیست و مسئله رجوی اینست که به هر بهانه ای به سبب طینت و ذات خشونت گرایی خودش که از اندیشه فرقه گرایانه و قرون وسطایی اش نشات می گیرد افراد را به کشتن بدهد و فرق نمی کند چطور باشد ؛یک زمان به بهانه عملیات و یک زمان به بهانه حفظ اشرف و حالا هم به بهانه حفظ اموال اشرف اینطوری نیروهای بی دفاع را به کشتن می دهد و حالا بیش از هر زمان دیگری معلوم می شود که چرا در این مدت مریم رجوی تمام تلاش خودش را معطوف کرده بود که نه تنها با کمیساریای عالی پناهندگان برای انتقال نیروها از کمپ لیبرتی به کشورهای ثالث همکاری نمی کرد بلکه با کار شکنی و سنگ اندازی مانع خروج افراد شده و خط بازگشت به اشرف را تبلیغ می کرد و حالا مریم رجوی باید جواب بدهد که چرا می خواست نیروها را به اشرف منتقل کند ؟ و چرا می گفت که امنیت اشرف صد برابر از امنیت لیبرتی بیشتر هست ؟ لابد می خواسته همه را به اشرف منتقل کند تا در یک قتلگاه همه را به کشتن بدهد و اینطوری از شر نیروها خلاص گردد و تا دیگر به کشورهای ثالث منتقل نشوند و بعد دست به نا فرمانی و افشاگری علیه سران فرقه بزنند
در این رابطه چند وقت پیش رجوی در یک پیام صوتی خشم خودش را از نا فرمانی های نیروهای سازمان در لیبرتی و کمپ پناهندگی در کشور آلبانی ابراز داشته و با لحن چاله میدانی گفته بود که هرکس نمی خواهد بماند ٌبرود گورش را گم کند ٌ و بعد هم با دجالیت به نیروها وعده بهشت داده بود که آدم یاد دوران قرون وسطایی می افتد که کلیسا با سوء استفاده از جهالت مردم بهشت را به انها پیش فروش می کرد و حالا رجوی هم با این اندیشه فرقه گرایانه و قرون وسطایی اش به نیروها وعده بهشت داده و بهشت را به انها پیش فروش کرده است
نتیجه اینکه رجوی به سبب اندیشه خشونت طلبی و برای خلاص شدن از دست نا فرمانی نیروها و جلوگیری از خروج انها از عراق و رد گم کردن مخفیگاه خودش و برای فرار از پاسخگویی در قبال انواع و اقسام سئوالاتی نظیر رجوی کجاست؟ و چرا هنوز مخفی هست و بیرون نمی اید؟ و چرا مانع خروج نیروها از عراق شده است؟و هزاران سئوال دیگر که به ذهن نیروها زده است؛ بسیار از این اتفاق و کشتار نیروها استقبال می کند و همواره رجوی برای حفظ جان خودش و فرار از پاسخگویی؛ نیروها را به بهانه های مختلف سپر بلا کرده است وبا قرار دادن آنها در مقابل نیروهای عراقی و تحریک نیروهای عراقی و وادار کردن انهاکه دست به خشونت بزنند ؛ بدینوسیله نیروهای بی دفاع را به کشتن داده است و زالو صفتانه از خون انها ارتزاق کرده و به حیات خار و خفیف و خائنانه اش ادامه داده است و از این به بعد هم می خواهد اینطوری ادامه دهد . اما دیگر دیر شده و زمان بر علیه رجوی است و شرایط عوض شده و دیگر رجوی نه تنها نمی تواند با تمسک به کارها یی نظیر به کشتن دادن نیروها و مظلوم نمایی و یا آویزان شدن به قدرتهای خارجی و سوء استفاده از جنگ در خاورمیانه و حمایت از جنگ افروزی در سوریه به مطامع شیطانی اش برسد؛ بلکه با شتاب بسوی فروپاشی به پیش می رود
در پایان ما یک بار دیگر ضمن محکوم کردن این خشونت آفرینی و کشتار افراد بی دفاع از طرف نیروهای عراقی از دولت عراق خواهان این هستیم که از طریق راههای مسالمت آمیز مسئله خروج نیروهای سازمان از عراق را حل و فصل نماید

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانون ایران قلم کشتار قربانیان فرقه مجاهدین را محکوم میکند

اصرار رهبری فرقه مجاهدین برای ماندن در عراق بخشودنی نیست ، همانطور که عملکرد آنانی که قربانیان این فرقه را به قتل رساندند، بخشودنی نیست

03.09.2013



سحرگاه یکشنبه پادگان اشرف بعد از اولتیماتومهای فراوان مورد یورش نیروهای انتظامی عراق قرارگرفت. ماموران حکومتی که حکم قضایی تخلیه را دراختیارداشتند، دربدو ورود با مقاومت گسترده حدود ۱۰۰ نفر از اعضای مجاهدین که بدستور رجوی هنوز در پادگان اشرف باقی مانده بودند، روبروشدند. در درگیری حاصله تا بحال بیش از ۵۲ نفر از مجاهدین کشته شده اند. از سرنوشت بقیه افراد هنوز اطلاعی در دست نیست.عکس ها و تصاویر منتشره نشان می دهد که تعدادی از آنان با دستهای بسته به رگبار بسته شده اند. دولت عراق هیچگونه مسئولیتی را در این رابطه بعهده نگرفته و مجاهدین هم بر این اعتقادند که سربازان عراقی آنان را مورد حمله قرار داده اند.

کانون ایران قلم این یورش وحشیانه به انسانهای بی دفاعی که قربانی سیاستی ضد انسانی شده اند را به شدت محکوم می کند و از آقای بانی کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد میخواهد که بلافاصله تحقیق در مورد حوادث خونین شب گذشته را شروع کرده و و باقیمانده ساکنان اشرف را تحت حفاظت فوری سازمان ملل قرار دهد.
سازمان مجاهدین میخواهد با درخواست های بزرگ از قبیل خروج دستجمعی و انتقال به یک کشور شرایط را برای مراحل اجرائی کار مشکل کند. لذا تقاضا داریم که افراد به صورت تک به تک به کشورهای آزاد جهان منتقل شوند. این کار با همکاری ملل متحد و کمیساریا پناهندگان عملی است.
مجاهدین می بایست بلافاصله تمام امکانات خود را برای خروج ساکنان اشرف و لیبرتی از عراق در بحران فرو رفته بکار بگیرند. ساکنان اشرف و لیبرتی باید بلافاصله به کشور ثالث منتقل شوند. اصرار رهبری فرقه مجاهدین برای ماندن در عراق بخشودنی نیست ، همانطور که عملکرد آنانی که قربانیان این فرقه را به قتل رساندند، بخشودنی نیست.
کانون ایران قلم
آلمان

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیامهای بیشتر در محکومیت حمله و کشتار در کمپ اشرف

02.09.2013

مسعود جابانی، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:

در طی گزارشات رسیده بیش از پنجاه تن از مجاهدین ساکن پادگان اشرف در شب گذشته مورد حمله گروهی مسلح قرار گرفته و بیرحمانه به قتل رسیده اند.

عکس ها و تصاویر منتشره نشان می دهد که تعدادی از آنان با دستهای بسته به رگبار بسته شده اند. دولت عراق هیچگونه مسئولیتی را در این رابطه بعهده نگرفته و مجاهدین هم بر این اعتقادند که سربازان عراقی آنان را مورد حمله قرار داده اند.

امنیت پادگان اشرف از سال ۲۰۰۹ بعهده دولت عراق سپرده شده است و مجاهدین هم در قراردادی که با دولت عراق بسته اند می بایستی تا دسامبر ۲۰۱۱ این محل را بتدریج ترک می کردند.

آنچه که مسلم است دولت عراق بهیچوجه قادر به برقراری امنیت در کشور خویش نمی باشد. در عراق روزانه بر اثر انفجار بمب و عملیات انتحاری ده ها نفر کشته میشوند و این در حالیست که هنوز ناظران بین المللی در سراسر کشور حضور دارند و در مناطقی حکومت نظامی حاکم است.

گروه های مختلف جهادی و القاعده و طرفداران صدام شیعه ها و سنی های افراطی هرکدام در مناطقی حاکمیت دارند و دولت مرکزی را از اجرای قانون کشوری باز می دارند. دخالت کشورهای مختلف در این بازار آشفته هم به وخامت اوضاع می افزاید.

پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ توسط نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا ، مجاهدین خلع سلاح شدند و مدتی تحت حفاظت آنها قرار گرفتند. موقعیت مجاهدین در کشوری که توانسته بود پس از مدتها دیکتاتور حاکم (صدام) را از پای درآورد بسیار استثنائی بود. در آن زمان نیروهای تازه به قدرت رسیده همه دست نشاندگان صدام را دستگیر کرده و یا از بین برده بودند تنها مجاهدین که در آن زمان دست راست صدام محسوب می شدند، جان سالم بدر برده بودند و ادعای ارث و میراث هم می کردند.

آقای رجوی در طی تمامی این سالها بعنوان مهمان ناخوانده با نیروهای تازه به قدرت رسیده عراق سرجنگ را آغاز کرد و با بازمانده نیروهای صدام از طریق جمع آوری امضا و پول به مبارزه با دولت نوپا پرداخت. سیاستی که برای هیچ دولت تازه به قدرت رسیده ای قابل قبول نخواهد بود.

آقای رجوی در تمامی این سالها جان فرزندان این آب و خاک را برای مطامع سیاسی و فرقه ای اش به خطر انداخته است. رهبری که یازده سال در اختفا بسر می برد و از خون کشته شدگان بی پناه ارتزاق می کند. رهبری که هرگز به نسخه های پیچیده شده سازمان های حقوق بشری و پناهندگی برای نجان جان نیروهایش اعتنائی نکرده است رهبری که برای از هم نپاشیدن مناسبات فرقه ای اش حاضر است که صدها نفر را جلوی تیغ جلادان بیرحم و سقاوت پیشه قرار دهد.

جلادانی که به آخرین گروه بازمانده در اشرف

هجوم برده بودند قصد داشته اند که تمامی افراد ساکن اشرف را به قتل برسانند که خوشبختانه تعدادی از آنان هنوز زنده هستند و می توانند جزئیات این فاجعه هولناک را تشریح نمایند و قاتلین را به جوامع بین الملل معرفی نمایند.

آقای رجوی نیز می بایست در چنین دادگاهی به محاکمه کشیده شود و دلایل خویش را برای سرپیچی از معاهدات بین المللی و به کشتن دادن صدها مجاهدخلق بیان نماید.

کانون وبلانویسان مستقل ایرانی، دوم سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

کشتار بجای رها شدن خواست کیست؟

در باره کشتار فرماندهان و اعضای بالا و نیز تعدادی از اعضای مسئله دار و مخالف فرقه مجاهدین در قرارگاه اشرف تا این لحظه اخبار ضد و نقیضی به گوش میرسد , حمله نیروهای عراقی , حمله مردم خشمگین , حمله گروههای مسلح داخلی , اختلافات داخلی و درگیری بین نیروها و نیز انفجار منابع سوخت و خشمگین شدن اعضا و حمله به نیروهای ارتش از مواردی است که گفته شده , اما بیشک این کشتار یک هدیه برای مریم و مسعود رجوی است کسانی که ارزش سازمان وفرقه خود را در شهید بیشتر میدانند و در این برهه از زمان که با فروپاشی مواجه هستند نیاز مبرم به مظلوم نمایی جهانی دارند.

اعضایی که میتوانستند در کشور ثالث پناهندگی گرفته وزندگی جدیدی را تجربه کنند به قتلگاه فرستاده شدند اعضایی که برای کشته شدن آماده شده بودندهمگی در عکسها با جلیقه های ضد گلوله و کلاه خود گویی به مصاف دشمن میرفته اند .

ما اعضای کانون وبلاگنویسان ضمن محکوم کردن این جنایت وتسلیت به بازماندگان و خانواده های منتظر تلاش برای نجات باقیماندگان این فرقه در اشرف و لیبرتی را از همه مجامع بین المللی و سازمانهای حقوق بشری و وجدانهای آگاه خواستاریم

همچنین به خانواده مرحوم هادی شمس حائری که عمری در تلاش برای دیدار فرزندانش به سر برد بابت درگذشت امیر شمس حائری فرزند ش تسلیت میگوییم , بالاخره در جهانی فارغ از جنگ و کشتار و در دنیایی بدون محدودیت های فرقه ای وحصار و بند امیر امروز میتواند پدرش را ملاقات کند

انجمن یاران، پاریس، دوم سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

انجمن یاران ایران، فاجعه انسانی اخیر در کمپ اشرف را بشدت محکوم مینماید

آخرین به روز رسانی اسامی قربانیان به شرح زیر است :

زهره قائمی، گیتی گیوه چیان ، میترا باقرزاده، ژیلا طلاع، فاطمه کامیاب، مریم حسینی، مجید شیویاری، عظیم نارویی، رحمان منانی، حسن جباری، سعید اخوان، حسین رسولی، ناصر حبشی، علی اصغر مکانیک، علی محمودی، ابراهیم اسدی، مهدی فتح الله نژاد، علیرضا خوشنویس، محمد رضا صفوی، حمید باطبی، احمد بوستانی، احمد وشاق، قاسم رضوانی، قباد سعید پور، ناصر سرابی، حسین مدنی، اردشیر شریفیان، فریبرز شیخ الاسلام، ذکریا پور محمدی، یاسر حاجیان و حسن غلام پور

انجمن یاران ایران، بدینوسیله این اقدام تاسف بار را که آن را فاجعه انسانی مینامیم، بشدت محکوم می نماییم.

مسوولیت آنچه که در اشرف رخ داد، تنها  و تنها به عهده رجوی میباشد که بهانه فروش باقیمانده اموال، باعث چنین خونریزیهایی میشود.

کسانی که همه از اعضای نفرات حفاظت و امنیت رجوی بوده اند و در اشرف باقی مانده بودند، امروز با دستهای از پشت بسته در اشرف کشته شدند.

چه پاکنی برای پاک کردن این جنایات میتوان پیدا کرد؟

در حالی که رجوی اعضای جدا شده و پناهدگان در آلمان و آلبانی را خائن مینامند، مریم قجر در پی لابیگری برای بدست آوردن جایگاهی در سطح بین المللی است، ولی غافل از اینکه این جنایات، تصویر او را و سازمان مخوف مجاهدین را در سطح بین المللی، منفور و منفور تر میکند.

حمید رضا سلمانی، یاران، دوم سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

تناقض در حرف ها و موضع گیری های سازمان( فرقه رجوی)

سازمان از طرفی خواهان برگشت نیروهای اسیر در چنگ فرقه به پادگان اشرف را دارد از طرف دیگر جنجال تبلیغاتی برپا میکند که اشرف در محاصره کامل نیروهای امنیتی عراق قرار دارد و جلوی ورود هرگونه مواد غذایی و حتی دارو و سوخت را میگیرند. و لیست منتشر میکنند که مدتهای مدید است که هیچ گونه سوخت و خدمات به آنها نرسیده و جلوی ورود این اقلام گرفته شده است و خواهان سهم بیشتری از آب و برق از کشور عراق هستند حتی بیشتر از سهم شهروندان عراقی چرا که چون ارباب سابق شان آنها را تافته جدا بافته میدانست و کماکان این توهم برای رهبری گروه متصور است که می تواند دوران گذشته را برگرداند. زهی خیال باطل.

اگر اشرف فاقد امکانات اولیه برای اسکان میباشد چرا سازمان درخواست بازگشت به این پادگان را دارند آیا غیر از این است که در آنجا خیال رهبری راحت تر است و می تواند هر سازی برای نیروها بزند و نیروها را کماکان اسیر خود نگه دارد و این دیوار گوشتی را برای حفاظت از رهبری سازمان حفظ کنند. از طرف دیگر در اطلاعیه خود سازمان آمده است که

یک سخنگوی هیأت سازمان ملل در عراق با زبان دوگانه به آسوشیتدپرس گفت مقامات ملل متحد در اشرف حضور ندارند و نمی توانند خبرهای قطع آب و برق را تأیید کنند

اما اسمی از این سخنگو برده نمی شود تنها به ذکر خبر پرداخته میشود تا جلوی تحقیق در این رابطه گرفته شود که مبادا دروغی برملا شود. اشرف یا لیبرته هیچ کدام فرقی با هم نمی کنند هر دو مکان برای رهبران سازمان نقش دیوار گوشتی را بازی میکنند تا مبادا به افراد سطح بالای سازمان آسیبی برسد در تمام درگیری هایی که سازمان با نیروهای عراقی بوجود آورد دیدیم که هیچ کدام از نیروهای سطح بالای سازمان آسیبی ندیدند و تنها افراد معترض و فریب خورده بودند که کشته شدند.

حمید رضا سلمانی

انجمن یاران ایران- پاریس

 

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطالب بیشتری مرتبط با حمله و کشتار در کمپ اشرف

02.09.2013

 

 

اسماعیل وفا یغمائی، وبلاگ دریچه زرد، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

اطلاعیه

عده ای فکر میکنند من تنها زندگی میکنم، یا با همسرم. ولی تنها زندگی نمیکنم.صبح وقتی دست و رویم را میشویم دوسه تا شهید در کنار دستشوئی مشغول شستن سر و روی خودند،مسواک که میزنم آنها هم هستند.سر میز صبحانه و از پله ها که پائین میروم دم در منتظرند و در خیابان در کنار منند.تا ظهر تا شب، در کافه، در برگشت به خانه اگرشامی باشد، سر میز نشسته اند و تا وقتی میخوابم.

نصف شبها گاهی که بیدار میشوم میبینمشان. در پرتو چراغ خواب، ولی ترسی از آنها ندارم.دوستان منند. دوستان من بودند و خواهند بود. به آنها عادت کرده ام و آنها هم به من.

امروز صبح تعدادشان بیشتر شد. در سلاخ خانه اشرف و قتی به قناره آویختندشان و کشتندشان وقتی باخبر شدم تعداد زیادی از آنها را در خانه خود یافتم .اکثرشان را میشناختم و حالا خانه بیشتر شلوغ است.شهدا انسانهای خوبی هستند، اطلاعیه های سیاسی را باور ندارندو زیرشان را امضا نمی کنند، مارک و تهمت را باور ندارند، شهدا دروغ نمی گویند، به سر ادم لجن نمیریزند،به دنبال قدرت نیستند، شهیدند فقط! به همین دلیل می آیند وبا هزار تا مارک روی پیشانی آدم با آدم زندگی میکنند، با محبت به آدم لبخند میزنند و دلجوئی میکنند ،بگذرم، گویا میخواستم اطلاعیه بدهم.

می خواهم بگویم جنایتی بزرگ انجام شد . رفتند و تعداد زیادی مجاهد را که اکثرشان سی سالی رنج کشیده بودند کشتند.آنها انسانهای ارزشمندی بودند،آنها بسیار رنج برده بودند، مالکی و خامنه ای کیف کردند.بازیگران جهانی ککشان نگزید، سپاه پاسداران اطلاعیه داد.مجاهدین انعکاسات گرفتند.اطلاعیه دادند، گفتند حماسه است و قهرمانی که من نفهمیدم چرا؟حتما آدم نفهمی هستم که نمیفهمم چرا. وقتی میروند یک عده را دست وپایشان را میبندند و در حصار پولادین جبری که دهسال است زمینه های سیاسی ایدئولوژیکش با صدها آکت سیاسی و سخنرانی و توجیهات مختلف مشروع،چیده شده و میکشندشان،چرا قهرمانی است؟، این را نمیفهمم که مهم نیست، عده ای حتما متاثر شدند وبعضی ها گریستند آقا رضا روحانی که یک خروار تهمت خیانت بر سر ودوشش بار شده امروز دو سه بار تلفن زد چون از این کشتار داشت دق میکرد و میخواست دو کلمه بغضش را با یکی بترکاند، من باز هم گیج شدم که چنین آدمی! که این همه گویا توطئه کرده و گویا با رژیم بند و بست کرده!!چرا باید اینقدر بغض کند، قاعدتا چنین آدم خطرناکی باید خوشحال باشد این را هم نفهمیدم ، به همین دلیل مقالاتی را هم که دوستان سابقش علیه او و رفیق توطئه گرش!نوشته اندوخیلی چیزهای دیگر را نفهمیدم ،که علتش بدون شک نفهمی من است و نه کس دیگر ، بگذرم وبرسم به اصل اطلاعیه…

من این سوگ بزرگ را این درد خونریز کشتار را که هرگز نمیتوانم هضمش کنم (آنقدر که از آدم بودن خودم دلم گرفته و دلم میخواست در چنین وضعی جزو جمعیت پرندگان بودم نه انسانها)،به آنها یعنی مجاهدین و به دوستانشان و به خانواده های رفتگان تسلیت میگویم.امیدوارم روزی بانیان و آمران ودست اندر کاران این جنایت توسط مردم ایران به دادگاهی عادلانه برده شده ومجازات شوند .من نه اعتقاد این افراد را دارم و نه پیرو مشی سیاسی شان هستم و نه رهبرانشان رهبران منند اما باور دارم اینها جزو نیروهای مردم بودندو تسلیت به مردم ایران. اینان بی پناه بودند و مظلوم و رنجکشیده از رژیم خمینی و رژیم عراق و بسا کسان دیگر،آینها ادمهای شریفی بودند که در ته خط بندی وجدانشان و گروگان شرفشان بودند و نه چیز دیگر، به هم میهنان خارج کشور میخواهم بعنوان یک عضو از جامعه ایرانیان خارج کشور که داغ ستم ملایان را داریم ودارند بگویم در این شرایط باید از زاویه انسانی و با تمام تضادهای سیاسی ، ازباقیمانده افرادی که در لیبرتی در معرض قتل عامند هر طور میتوانید حمایت کنید. این حمایت اگر مستلزم حمایت از «دو رهبر» و سازمان آنها و شورای آنهاست در این شرایط باید انجام شود تا کشتاری دیگر انجام نشود تا راهی پیدا شود. به دو رهبر نیز تسلیت میگویم ولی این سئوال را همراه با تسلیت میخواهم اگر باور کنند با کمال ادب ودوستانه مطرح کنم. این پنجمین کشتار است میتواند ششمین و هفتمین بشود و کار را تمام کند.

یکی دو ماه قبل تلاش این بود و گفته میشد باید از لیبرتی به اشرف بازگشت چون اشرف امن تر است! چه امنیتی ؟ امروز امنیتش را دیدیم، رفتند و همه را سر بریدند. میخواهم بگویم ارج و قربتان سرجای خود.شرایط مشخص است و نقش کلیدی شما در سازمانتان ولی بسیاری از نظرات شما و پیش بینی هایتان درست در نیامده که بهایش را سه نسل پدران ما ، ما و فرزندان ما پرداخته ایم و داریم میپردازیم، به این مسئله توجه کنید. لطفا توجه کنید.

چه میخواهید بکنید؟ و میدانید که در اینجا، شمائید که مسئول هستید وباید رهبری کنید.خودتان هم اعلام رهبری کرده اید و گویا یکی از اصلی ترین چالشهای این سی ساله در خارج و داخل سازمان مقوله رهبری بوده است.به کجا میخواهید رهبری کنید؟ تا کجا؟مقصد کجاست؟تا هم اکنون از کجا وتا به کجا رهبری کرده اید؟ .

من به روال عموم اعتقاد مذهبی ندارم وبدون نگرانی از فرجام خود،و در گذر از تجربه ای نظری و عملی اعتقاد دارم در سطحی از آگاهی انسان خود رسول خود است و بی نیاز از آنچه عوام و عموم دنبال میکنند، ولی امروزبا این کشتار خونین و شهادت تقریبا تمام ساکنان اشرف، بار دیگر وزن عظیم شهادت دردناک این شهیدان و بی وزنی و بی ارزشی حیات مادی خود را نه با ارزشهای شیعی و اسلامی بل بطور آزاد با این کشتار حس کردم. احساسی فلسفی، احساس اینکه زندگی با تمام وزنش بجز سایه ای گذرا در زمان بی پایان نیست و آنانکه میروند و این چنین میروند علامت سئوالی را خلق میکنند که وزن آن به سنگینی ستارگان مرده و حفره های سیاه کهکشانی است که می توان در چشم به هم زدنی منظومه شمسی را در خود فروکشد،احساس کردم مرگ حفره سیاه ظاهرا هول انگیزی است که از اینسو فرو میکشد تا در آنسو آنان را که شاستگی وجانی و انسانی( نه صرفا سیاسی و انقلابی) دارند به دامان شاید جهانی دیگر همان سعادت بی پایان پرتاب کند. این احساس را در باره این شهیدان داشتم ولی با این همه و در کنار این احساس (و با تاکید بر اینکه در این جهان با تمام زیبائیهای شگفتش اینقدررنج کشیده ام و از بودن و وزن بار هستی شناخت پیدا کرده ام که از جاودانگی و حیات مجدد علیرغم اعتقاد نسبی به آن بیزارم و میخواهم مرگ من نیستی کامل باشد و خداوند لطف فرموده دیگر بار مرا مثل این بار سر خود و بدون اجازه خلق نفرماید و بگذارد نیست باشیم)میخواهم از شما بپرسم:

ایا این مبارزه صرفا یک مبارزه درزمینه ای اینچنین و حیطه فلسفه ای خونین است که با کشتار تام و تمام هم کوشندگان و باز شدن درهای بهشت وسعادت جاودان پایان میابد و همه باید در درون این حفره فرو روند یا قرار است بر زمین خاکی این سرمایه های سنگین انسانی خشتی بر خشت نهند و زمزمه کنند

ای وطن آباد می سازم ترا

اگر اولی است لطفا اعلام کرده و خیال همه را راحت کنید که بدانیم باید با سینه گشاده هر چند ماه کشتاری را در پی کشتاری را پذیرفت وبا پایان تمام نیروی انسانی وجان دادن آخرین نفر بن بست فلسفی را شکست و در معیت رهبر به جنت الماوا پا گذاشت. واگر دومی است پس باید افقی را نشان داد که بتوان بر این افق نشانی از راه و مقصدی درست یافت راه و مقصدی که برای همگان و نه فقط جمعی از کوره ها و بندها عبور کرده بلکه برای همگان قابل قبول باشد، زیرا شما خود را آلترناتیو سیاسی و تنها آلترناتیو سیاسی یک ملت بزرگ هفتاد و چند میلیونی متنوع با اعتقادات سیاسی و فلسفی بسیار متفاوت وحدود چهارده ملیت نیرومند و ریشه دار و نه آلتر ناتیو فلسفی یک گروه یا فرقه میدانید.

امیدوارم بدانید بیان این همه نه به طنز است و نه به دشمنی ، بیان حقیقت است و بتابراین به آن کمی بیندیشید. پیش از این از حدود هفت سال قبل در همین زمینه چندین مقاله مفصل نوشته ام و چندین شعر سروده ام که در دسترس است بنابراین توضیح بیشتر ضروری نیست.

روان فرزندان مردم ایران که به شقاوتبار ترین شیوه کشتار شدند شاد و هستیشان با رستگاری جاودان ناشناس امیخته باد. به آنان میاندیشیم و اندوهشان را بر دل داریم و ننگ و نفرتی همگانی و ملی بر کسانی که خون اینان را به شقاوت ریختند.

اسماعیل وفا یغمائی

ده شهریور۱۳۹۲

.

حنیف حیدرنژاد، پژواک ایران، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

به کشتار انسان ها در قرارگاه اشرف پایان دهید، بازی با جان انسان ها را تمام کنید

گزارش های منتشر شده از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران که تا عصر روز یکشنبه اول سپتامبر ۲۰۱۳ اعلام شده است، از کشته شدن ۵۲ نفر از اعضاء این سازمان در قرارگاه اشرف در عراق خبر می دهند.

دولت عراق با تمام ارتباطات پیدا و پنهانش که با رژیم جنایتکار حاکم در ایران دارد، سازمان ملل متحد و نمایندگی آن در امور مجاهدین در عراق و دولت ایالات متحده آمریکا، همه باید پاسخ دهند که چه تدابیری در زمینه تأمین و تضمین ایمنی جان مجاهدین مستقر در قرارگاه اشرف در عراق انجام داده بودند؟ چرا و چگونه و به چه دلیل این کشتار انجام شده است؟ مسئول کشته شدن این افراد چه کس و چه کسانی بوده اند؟ کلیه آمرین و عاملین و همه مسئولین و مسببین این کشتار باید به سرعت شناسائی، دستگیر، محاکمه و مجازات شوند.

یک هیئت بی طرف از سازمان های حقوق بشری باید بتواند به سرعت و بدون هیچگونه محدودیت، تمام اقدامات لازم برای حقیقت یابی در مورد این کشتار را به عهده بگیرد. هرگونه مانع تراشی از سوی هر نیروئی بر سر راه تشکیل و کارِ چنین هیئتی، نشان از دست داشتنِ مستقیم یا غیر مستقیم در این کشتار از سوی نیروی مخالفِ چنین هیئتی می باشد.

در حالی که ۱۸ ماه از انتقال افراد قرارگاه اشرف به کمپ لیبرتی می گذرد و به لحاظ سیاسی کاملا مشخص است که این سازمان دیگر جائی در کشور عراق ندارد، چرا، چرا، چرا و به چه دلیل و با کدام استدلال این سازمان جان اعضاء خود در این کشور را در معرض خطر مستقیم کشتار قرار می دهد؟ در ۱۸ ماه گذشته ۱۰۰ نفر از اعضاء این سازمان در قراگاه اشرف مانده بودند تا امور مالی و حفاظت از اموال سازمان مجاهدین در قرارگاه اشرف را حل و فصل نمایند. رهبری سازمان مجاهدین خلق باید پاسخ دهد که چرا “حفاظت از اموال” موجود در قرارگاه اشرف بالاتر از حفاظت از “جان” اعضاء این سازمان قرار دارد؟

همه نیروهای مسئول در تامین جان مجاهدین ساکن در عراق، باید به بازی سیاسی خود و وسیله قرار دادن جان انسان ها بخاطر منافع سیاسیشان بلادرنگ پایان دهند. سازمان ملل متحد باید بطور فعال در این بازی کثیف دخالت کرده وهمه اقدامات لازم برای خارج کردن اعضاء سازمان مجاهدین خلق از عراق را به عهده گرفته و تمام اقدامات لازم را به عهده بگیرد که تا زمان خروج آخرین نفر از افراد این سازمان از عراق، دیگر و به هیچ وجه، کمترین تهدیدِ جانی متوجه آنها نگردد.

کشتار امروز اعضاء غیر مسلح سازمان مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف لکه ننگی برای تمام طرف های ذی ربط و مسببین این جنایت بوده و روز شرمساریِ همه آنانی است که در هر موضع و منصب توان آن را داشته اند که جلوی چنین کشتاری را بگیرند، اما کوتاهی کرده اند.

حنیف حیدرنژاد

۰۱٫۰۹٫۲۰۱۳

منبع:پژواک ایران

.

محمد رزاقی، وبلاگ رزاقی، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

نهایت که رجوی به آرزویش رسید !

دیروز عده ای از اعضاء فرقه رجوی در اردوگاه بد نام اشرف کشته شدند بنا به خبرهایی که سایت فرقه مافیایی رجوی اعلام کرده ۵۲ عضو این فرقه در درگیری با ارتش عراق کشته شده اند و از طرف دیگر دولت عراق هر گونه درگیری ارتش با اعضاء فرقه رجوی را تکذیب کرده و اعلام کرده کشتار بوسیله یک گروه شکل گرفته که خانواده های انها توسط اعضاء فرقه رجوی در انتفاضیه شعبانیه در سال ۱۹۹۱ در داخل عراق کشته شده اند .

شخصآ با هرگونه کشتار و اعدام هر انسانی مخالف هستم و بهترین راه برای اجرای عدالت دادگاههای ذیصلاح میباشد وتاکید می کنم کشتار این عده از اعضاء فرقه مافیایی رجوی نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند بلکه باعث خوشحالی رجوی هم می شود چون رجوی رذل زنباره و مریم قجر با دارو دسته جنایتکارش که در کنار رود اور سوراواز پاریس جا خوش کرده نیاز به ننه من غریبم بازی دارد تا در پشت این صحنه بازار گرمی خود ادامه بدهد و خزیدن رجوی در سوراخ موش و فرار خود به پاریس به همراه نزدیک ۲۰۰ عضو فرقه را قبل از شورع جنگ در عراق را لاپوشانی کند .

وقتی اسامی کشته شده های فرقه رجوی را دیدم بین انها کسانی بودند که سالیان سال با روش و استراتزی رجوی مخالف بودند و یک عده هم مسخ شده در ایدئولوژی دست ساز رجوی که در شکنجه اعضا ناراضی دست داشتند و همچنین در توطئه زندانی کردن افراد جدا شده در زندان تیف ساخته مشترک رجوی رذل زنباره و جنایتکاران جنگی پنتاگون در عراق که رجوی مریم قجر دیوانه وار عاشقشان هستند !

واقعیت اینکه رجوی رذل زنباره برای عدم پاسخگویی به شکستهایش همیشه نیاز به خون و خونریزی دارد تا در پشت این خونها خود را مخفی بکند و وانمود کند که در حال مبارزه هست در حالی که بیش از ۱۰ سال معلوم نیست در کدام سوراخ موش پنهان شده .

راستی رجوی رذل زنباره که همیشه عربده می کشید که از سانتی متر به سانتی متر اردوگاه بد نام اشرف دفاع خواهد کرد ؛ اگر کوهها بجنبد اشرف ز جا نجنبد و … الان کجاست تا بیاد از اشرف دفاع کند؟

مریم قجر با پرداخت هزاران دلار به هر نماینده سابق از دور خارج یا جنگ طلبان آمریکایی و بر پا کردن شوهای مختلف با بزک و دوزک روی سن هر بار بوزینه وار ادا اطورا ریئس جمهور باسمه ای را در میاورد وخواهان باز گشت اعضاء از کمپ لیبرتی به اشرف می باشد خود به عراق نمی رود تا در این فیض بزرگ اشرف نشینی سهیم باشد؟!

راستی از جیره خواران و همپالگیهای رجوی باید پرسید شما که در نوشتن فساد نامه بر علیه جدا شده ها و منتقدان فرقه ؛ در حمله به قربانیان فرقه در اروپا و تهدید به قتل مخالفان خود از کافه گراند تا سواحل استرالیا خود را رستم دستان نشان می دهید چرا در عراق حضور ندارید مثل اینکه شما ها هم فقط بعد از خوردن ودکا آبست و یا زدن یک بست تریاک خود را مبارز و مجاهد ؛ شورایی ؛ پسر شجاع حس می کنید؟!

راستی چرا دیگر سران فرقه و همپالگیهای رجوی درشهرهای امن اروپا ویا کنار رود اورسورواز کنگر خورده لنگر انداخته اند و تنها هنرشان در اوردن ادا اطورا بوزینه وار در تلویزیون سیمای اسارت فرقه رجوی و بیل به هوا منتظر هستند در عراق عده ای کشته شوند و اینها بیایند عربده بکشند نمی روند در خط مقدم مبارزه اینها تا کی می خواهند با این دغل بازیها یک عده را به کشتن بدهند تا خود در اروپا با سس مبارزه به زندگی خفیف و خائنانه خود ادامه بدهند ایا مرگ حق برای دیگران؟!

حال با کشته شدن این عده فقط رجوی که یک مدتی از این خونها برای خود دفتر دستک درست می کند و از قبل ان برای خودش نان دانی درست می کند و بیشتر از همه اعضاء اسیر در لیبرتی را به اسارت نگه می دارد تا روزی برسد که یک کشتار دیگری را بوجود بیاورد .

هموطنان ؛ خانواده اعضاء اسیر در چنگال رجوی رذل زنباره ؛ شخصیتهای سیاسی مستقل ؛ ارگانهای بین المللی و حقوق بشری ؛ احزاب و سازمانهای سیاسی ایرانی من بعنوان یک عضو سابق این فرقه و با شناختی که از این فرقه دارم تنها راه نجات اعضاء اسیر خروج هر چه سریعتر اعضاء از عراق می باشد و باید از رهبر این فرقه و مریم قجر خواست دست از سر این اعضاء نگون بخت بردارند و اجازه بدهند انها برای ادامه باقی عمرشان خود تصمیم بگیرند و تا زمانی که رهبر فراری این فرقه رجوی رذل زنباره و مریم قجر و دیگر سران این فرقه مافیایی با سرنوشت این افراد بازی می کنند این کشتار و خونریزیها ادامه دارد و مطمئن هستم تنها کسی که خواهان مرگ اعضاء خود هست رجوی رذل زنباره هست تا از پاسخگویی به شکستهایش فرار کند .

همچنین از دولت عراق تقاضا می کنم که برای پایان دادن به حضور این فرقه مافیایی به هیچ وجه از سلاح و راههای خشونت امیز استفاده نکند و اجازه ندهد گروههای سر خود با کشتن اعضاء فرقه رجوی اب در اسیاب رجوی بریزند و بارها تاکید کرده ام تا زمانی که سران فرقه کنترل این اعضاء نگون بخت را دارند هیچ راه حل مسالمت امیزی متصور نیست و تنها راه برای پایان دادن به این فرقه مافیایی محاکمه سران جنایتکار این فرقه مافیایی است که می تواند جلو خون و خونریزی را بگیرد .

پاریس : محمد رزاقی

.

ع .ریحانی، پژواک ایران، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

آقای رجوی ! اموال اشرف چقدر می ارزد؟

آقای رجوی ! در یکی از نشست های انقلاب ایدئولوژیکتان در بحث پاکیزه شدن توسط این انقلاب و دل و جان بە شما سپردن ، آیەای از انجیل را دو بار خواندید و روی آن تاکید کردید

” او چنگال خود را در دست گرفته و خرمن خود را پاک خواهد کرد. گندم را در انبار جمع می کند ولی کاه را در آتش خاموش نشدنی خواهد سوزانید.»

این آیە از متی ، باب ٣ ،آیەء ١٢است . این آیە مربوط بە وعدەای است کە یحیی تعمید دهندە بە مردم می دهد . اشارەء او بە مسیح است و وعدەء آمدن مسیح را می دهد. در آن هنگام این سخن بە شما بر می گشت. منظورتان در اینجا با توجه به حرفهای قبلی و بعدی کە زدید روشن بود . شما می خواستید در موضع نبوی و خدایی، با ابزار انقلاب ایدئولوژیک ، خرمن خودتان را کە ما بودیم پاک کنید ، گندم ها را برای موقعی که نیاز بدانید در انبار ذخیرە کنید وکاهها را هم کە بی ارزش بودند در آتش بسوزانید

آقای رجوی ! در آن لحظاتی کە این کلمات را از زبان شما می شنیدم هرگز تصور نمی کردم کە آن گندم ها را در انبار اشرف و برای حفظ اموال مادی آنجا در آتش “شمر” صفتان و جنایتکاران ،رها کنید .

ای خدای ماده و ای صاحب جانها و نفسها و خونها ! حالا بفرمایید قیمت اموال آنجا چند است؟ ۴٠٠ ملیون خوب است؟! چک و چانەای ندارید بزنید؟

ای خدای مجسم و ای صاحب جانها ! چند نفر دیگر باید توسط آن وحوشان ذبح شوند تا بفرمایید کافی است، اموال را صورت جلسە کنید و پیگیری آن را بە تیم وکلای زبدەء خویش بسپارید و آن جانهای عزیز را از آنجا نجات دهید و تن بی دفاعشان را بیشتر از این به رگبار گلولەء وحوشان نسپارید؟

آقای رجوی ! دل بە دود و دم جنگ و آشوب منطقەای نبندید . این خونهای شریفی کە ریختە می شود یک مسئول دیگر بە غیر از وحوشان ولایت هم دارد که شمایید . اگر صد رژیم هم در سوریه و ایران و عراق بە سر کار بیاید و برود ، پاسخگو هستید. پاسخگوی اینکە چکار می توانستید برای نجات جان آنها بکنید و نکردید

چه سادە

چه به ساده گی گفتند و

ایشان را

چه ساده

چه به ساده گی کشتند

ع . ریحانی

منبع:پژواک ایران

.

سیدامیرموثقی، کانون آوا، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

رجوی در آخورش به این کشته ها می بالد!

درروز گذشته از طریق رسانه‌های خبری مطلع شدم که تعداد ۵۲نفر از اعضای فرقه رجوی در عراق در درگیریهایی که با نیرو های عراقی داشته‌اند، کشته شده‌اند.

برایم سؤال بود آیا هنوز هم رجوی از ریخته شدن خون این انسان‌ها لذت میبرد. انسانهایی که دست و پا بسته و روی تخت درمانگاه و روی زمین در خون خود غلطیده اند ورجوی با شور و شعف تمام و در سیمای موسوم به آزادی در شب گذشته با بیشرافتی تمام شروع به پخش این عکسهای کشته شدگان میکرد ومیگفت این‌ها همه مجاهدان خستگی ناپذیری بودند که با خون خودشان آینده را برای من تضمین کردند. آری این است خصلت رجوی که از ارتزاق خون بی گناهان همواره برای خود زمان را خریداری میکند. براستی سؤال اینجاست که خودت کجائی و چرا بیرون نمی آیی و پاسخگو نیستی. چرا با اندک گماشته در همه کشور های امریکایی و ارو پایی برای تبلیغلت تظاهرات راه می‌اندازی و خودت در خلوت خود در سوراخی خزان خزان دست افشان و پای کوبان به حرافی میپردازی. اری همه باید در اشرف کشته شوند و به خارجه نیایند تا به تو تف کنند و لعنت بفرستند. امروز اشرف هم دیگر پاک سازی شد حالا میخواهی چه کار کنی؟ فردا لیبرتی هم پاک سازی می‌شود. آنوقت میخواهی چه کار کنی؟ با مریم و اطرافیانش از فرانسه میخواهی به ایران حمله کنی و حکومت را سرنگون سازی؟ پس خودت کجایی ای ملعون خبیث! ای خیانتکار! ای تیر خلاص زن! امروز کسانی که با تیر خلاص کشته شدند تو بودی که به آن‌ها تیر خلاص زدی نه سربازان عراقی. تو و زنت هستید که از خونریزی استقبال میکنید. شما مسئول این خونهای ریخته شده هستید نه دولت مالکی ونه حکومت ایران. شما هستید که باید پاسخگوباشید به مجامع بین المللی. شما باید در دادگاه جنایت علیه بشریت محاکمه شوید. به امید آن روز

سید امیر موثقی

آلمان کلن

.

بهروز ریحانی،  پژواک ایران، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

قتل‌عام مجاهدین خلق، هماهنگی کامل

سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در یک اقدام نادر دم خروس جنایت فجیع مالکی- خامنه‌ای در اردوگاه اشرف را آشکار کرد. ابعاد این درنده‌خویی وحشیانه به حدی می‌باشد که رژیم و دولت مالکی به پرت‌وپلاگویی‌های متناقض متوسل شده‌اند. علی موسوی سخنگوی نخست‌وزیر عراق کشتار در اشرف را به «درگیری در بین ساکنان این اردوگاه نسبت داد» و به تبعیت از رئیس خبیث‌اش نوری المالکی مدعی شد که «نیروهای عراقی در کشتن این افراد دخالتی نداشته‌‌اند» اما به فاصله چند ساعت سپاه پاسداران طی یک اطلاعیه رسمی اعلام کرد که «در سالروز مرگ باهنر و رجایی» مجاهدین عراقی انتقام تاریخی خود را از منافقین گرفتند»، سپاه سرکوبگر که با همدستی مزدوران عراقی به این قتل‌عام ضد‌انسانی مبادرت کرده بود، فراموش کرده که سخنگوی مالکی قبل از آن گفته بود «این خبر که نیروهای عراقی مسئول کشته شدن اعضای مجاهدین هستند را تکذیب می‌کنیم». البته رادیو بی بی سی که ید طولایی در سرپوش گذاشتن بر جنایت‌های آخوندها دارد، در یک گزارش خبری به مدد قاتلین آمد و چنین وانمود کرد که شنوندگانش بهتر است به تکذیبیه‌ی سخنگوی مالکی اعتماد کنند!

اما واقعیت چیست؟ سپاه قدس خامنه‌ای در هماهنگی کامل سیاسی، امنیتی و نظامی با نیروهای دولت عراق، این جنایت ضدبشری را تدارک و اجرا کردند. آن‌ها بعد از خمپاره باران اردوگاه اشرف، وارد آن شدند و تک تک ساکنین بی دفاع اشرف را به گلوله بستند. با نگاهی به عکس‌های شهدای این جنایت هولناک معلوم می‌گردد که مهاجمین با کینه‌ای حیوانی گلوله‌های تیر خلاص را در شقیقه‌های مجاهدین شلیک کردند. نوع و شیوه‌ی کشتار و سبعانه بودن این جنایت، تماما حاکی از آن است که فقط و فقط چنین وحشیگری از عهده‌ی نیروها و تحت امر و تابع ایدئولوژیک نظام ولایت فقیه برمی‌آید. زمانی که سپاه پاسداران در یک اطلاعیه رسمی از این کشتار تحت عنوان «انتقال الهی» نام می‌برد، جای کوچکترین شک و تردیدی باقی نمی‌گذارد که این عملیات تهاجمی از پیش توسط نیرو و سپاه قدس رژیم طراحی شده است. اقرار سپاه که کشتار مجاهدین را «مایه تشفی خاطر» دانسته است نشان می‌دهد که این ارگان بعد از طراحی این جنایت در انتظار نتیجه‌ی آن بوده تا بلافاصله اطلاعیه شادباش آنرا صادر کند. باید توجه داشت که زمانبندی این عملیات تروریستی در شرایطی انجام گرفته است که منطقه خاورمیانه و جهان تمامی توجهات خود را معطوف به زمان و چگونه حمله‌ی آمریکا به سوریه کرده است. قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس که کشتار مجاهدین در اشرف تحت‌نظر او انجام گرفته، پیش از آن از طریق دولت مالکی و بطور خاص بوسیله‌ی فالح فیاض مشاور امنیت ملی نخست وزیر عراق به آمریکا پیام داده بود که «سوریه خط قرمز انقلاب اسلامی می‌باشد» یا سرزمین سوریه معراج ما به سوی آسمان است و یقیناً گورستان آمریکایی‌ها»، این تهدیدات تروریستی آشکار، چنانچه در عمل تاکنون به اثبات رسانده، چتر حمایتی از ساکنین اشرف و لیبرتی را کوتاه و کم رنگ کرده و می‌کند، به بیان دیگر همین گردنکشی و تهدیدات باعث شده که دولت‌های غربی چشم‌هایشان را بر جنایات انجام گرفته بر علیه مجاهدین در عراق، ببندند. به همین دلایل در شرایط کنونی حفاظت و حمایت از جان ساکنین لیبرتی و اشرف، یک زمینه‌ی انسانی علیرغم هر اختلاف سیاسی می‌باشد. خانم مریم رجوی رییس جمهور برگزیده‌ی شورای ملی مقاومت، بعد از این جنایت سبعانه طی پیامی گفتند «ایالات متحده و ملل متحد را فرا می‌خوانم که برای جلوگیری از استمرار این قتل‌عام‌ها، تمامی اعضای مجاهدین را به فوریت به آمریکا و اروپا منتقل کنند.» به عقیده‌ی من این یک خواست عاجل می‌باشد، و هر آنکس که خواهان حفظ جان و سلامت این رزمندگان می‌باشد، باید به هر طریق ممکن برای انتقال مجاهدین به مقاصدی که خانم رجوی آنرا درخواست کرده است، تلاش کند. تماس و ارتباط و درخواست از دولت آمریکا و دولت‌های اروپایی می‌تواند از طریق ایمیل، تماس تلفنی و نامه‌نگاری انجام گیرد و این عمل نیک از عهده‌ی هر شخصی بر می‌آید.

بهروز ریحانی ۱۱ شهریور ۱۳۹۲

منبع:پژواک ایران

.

محمد ب، وبلاگ باند رجوی، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

کشتار ساکنان اشرف، به هر دلیل و بهانه ای محکوم است

روز گذشته، دهم شهریورماه با یک خبر شوکه کننده مواجه شدم. قتل عام ساکنان اشرف که حدود هشتاد نفر می شدند، توسط نیروهای عراقی!

این خبر وقتی بسیار برایم تأثربرانگیز شد که اسامی کشته شدگان را یکی یکی مرور کردم. کسانی که سالیان سال با آنها زندگی کرده بودم و خاطرات تلخ و شیرینی با تک تک آنها داشتم. راستی در این جریان بایستی چه کسی را تقبیح کرد؟ دولت عراق؟ سازمان مجاهدین؟ سازمان ملل؟ دولت آمریکا؟…

دولت عراق از قبل از شروع ماه رمضان هشدار داده بود که تا آخر این ماه فرصت می دهد که اشرف را تخلیه کنند. دولت عراق هشدار داد که به سازمان ملل خاطرنشان کرده است که برای عملی کردن این خواسته دست به هرکاری خواهد زد.

در آن زمان اعلام خطرهای زیادی از طرف منتقدان سازمان و جدا شدگان صورت گرفت ولی متاسفانه گوش شنوایی نبود. رهبری سازمان، سرسختانه خواستار نه تنها ماندن آن هشتاد نفر در اشرف که بازگرداندن سه هزار نفری که به لیبرتی رفته بودند نیز به اشرف شد.

راستی این قانون کجا تصویب شده و طبق کدام اصولی است که در یک کشور خارجی به مدت یازده سال بنشینید و نه تنها به خواسته های میزبان که خواهان خروج هست توجه نکنید بلکه جا و محل را نیز خودتان مشخص کنید و از طرفی برای صاحبخانه شاخ و شانه هم بکشید؟

بالاخره روز دهم شهریور دولت عراق (البته بصورت غیر رسمی) تهدید خود را عملی کرد. هم دولت عراق به خواسته خود رسید و هم رهبری مجاهدین. دولت عراق به تخلیه اشرف که می خواست رسید و رهبری مجاهدین هم به کشتار تازه و خونهای سرخ تازه ای که لازم داشت تا مظلوم نمایی کرده و بن بست سیاسی و تشکیلاتی خود را بشکند، رسید.

رجوی چنانچه از خون صدها و هزار نفر دیگر هیچگونه اخمی به ابرو نیاوره برای این شصت نفر نیز هرگز ناراحت نخواهد شد و آن را لازمه ادامه مبارزه می داند و می گوید «راه مجاهدین همیشه با خون باز شده است» آنچه برای رجوی مهم است حفظ جان خود می باشد جان صدها انسان دیگر در مقابل او هیچ ارزشی ندارد.

در این میان تنها ضرر کننده و زیان دیده کسانی هستند که در بامداد دهم شهریور جان خود را از دست دادند و فدای سرکشیهای احمقانه و نابخردانه رهبری خود شدند.

قطعا این عمل وحشیانه دولت عراق مردود، محکوم و قبیح است ولی آیا رهبری سازمان که بارها ضرب شصت دولت عراق را چشیده و لمس کرده بود، نمی توانست از این فاجعه جلوگیری کند؟ آیا اموال اشرف در مقابل جان این افراد باارزشتر بود؟

تمامی کسانی که مسائل مجاهدین را دنبال می کنند بخوبی می دانستند و یقین داشتند که فاجعه ای در راه است. قطعا خود رجوی نیز چنین فکر میکرد. همه هشدارها از طرف کسانی که دلشان برای ساکنان بی دفاع می سوخت، داده شد ولی متاسفانه هیچ گوش شنوایی نبود و چنین شد که نباید میشد….

چند پیام دیگر در محکومیت کشتار امروز در کمپ عراق جدید , سابقا اشرف

02.09.2013

کانون آوا، اول سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

رجوی فقط خون می خواهد

بقرار اطلاع خبرگزاریها سحرگاه امروز پادگان اشرف بعد از اولتیماتومهای فراوان مورد یورش نیروهای انتظامی عراق قرارگرفت. ماموران حکومتی که حکم قضایی تخلیه را دراختیارداشتند، دربدو ورود با مقاومت گسترده حدود ۱۰۰ نفر از اعضای مجاهدین که بدستور رجوی هنوز در پادگان اشرف باقی مانده بودند، روبروشدند. در درگیری حاصله تا بحال بیش از ۵۲ نفر از مجاهدین کشته شده اند. از سرنوشت بقیه افراد هنوز اطلاعی در دست نیست.

این حادثه تاسف انگیز در حالی اتفاق افتاد که از ماه های پیش شواهد آن کاملا معلوم بود. در حالی که تعداد بمب گذاری ها در بغداد روبه افزایش گذاشته و امنیت داخلی عراق حتی برای حکومت قابل تامین نبود، رهبری مجاهدین و بالاخص مسعودرجوی با بلاهت تمام بر طبل جنگ و درگیری کوبیده و خواستار انتقال افراد از کمپ لیبرتی به اشرف شده بود. از طرف دیگر حکم تخلیه اشرف از یکسال پیش توسط قوه قضاییه عراق صادر شده و دولت عراق مترصد اعمال حاکمیت قانونی بر بخشی از خاک خود بود. آقای رجوی از قبل در جریان این حمله بوده و مسئول مستقیم این خونریزی می باشد.

کانون آوا تاسف عمیق خودرا از کشته شدن بی حاصل قربانیان فرقه اعلام می دارد و برانتقال سریع افراد مستقر در لیبرتی به خارج از عراق اصرار می ورزد.

رجوی خون می خواست و به ارزویش رسید.

-

تحریریه ایران فانوس، اول سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

کشتار در اردوگاه اشرف محکوم است

سحرگاه امروز اول ماه سپتامبر، نیروهای عراقی به اردوگاه اشرف که بیش از ۸۰ تن مجاهد خلق در آن سکونت داشتند، حمله کرده و در اثر این حمله دهها تن کشته شدند.

از نظر ما حمله به اردوگاه اشرف و کاربرد خشونت به هر دلیلی که صورت گرفته باشد، محکوم است به ویژه در مورد کسانی که قادر به دفاع از خود نبوده اند.

مجاهدین اذعان دارند که قربانیان اخیر در راستای دفاع از اموال اردوگاه اشرف، جان خود را از دست دادند. اما این یک دروغ آشکار است. مجاهدین در گذشته و به دفعات در مقابل اموال شان، جان اعضای خود را ترجیح داده اند. اما این بار داستان به گونه ای دیگر است. آنها در سال ۱۳۶۴ زمانی که در منطقه کردستان عراق به سر می بردند، در اثر درگیری لفظی با گروه طالبانی، همه پایگاههای خود در منطقه گلاله را منفجر کرده و اعضای خود را بدون درگیری و تلفات، به عقب نشینی وادار کردند.

اما این بار گویا منافع رهبری مجاهدین به ویژه مسعود رجوی، چنین ایجاب می کند تا تعدادی را سپر بلای خود کند و یا اقدام به رد گم کردن در ارتباط با مخفیگاه خود کند.

بدین سبب و بدلیل نیازمندی خون و ترجیح دادن اموال به خون اعضاء، رهبران مجاهدین مریم و مسعود رجوی را محکوم می کنیم و اذعان می کنیم که آنان هر چه زمان می گذرد در راستای گره گشایی و استفاده ابزاری از جان اعضاء، کوتاهی نمی کنند.

تحریریه ایران فانوس

-

مهرداد ساغرچی، ایران فانوس، اول سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

جنایت کشتار افراد بی دفاع در اشرف

بار دیگر افراد بی دفاع در کمپ اشرف به خاک و خون کشیده شدند. این جنایت در شرایطی انجام شد که دولت و حاکمیت عراق میدانست که این اقدام اولا غیر قانونی و غیر انسانی است و ثانیا شرایط را برای کسانی که در سازمان هستند برای خروج مشکل خواهد کرد. این اقدام یک جنایت نابخشودنی در مرحله اول برای دولت و حاکمیت عراق است. این شرایط البته که از قبل برای هر کس قابل پیش بینی بوده است. پیشتر از همه برای رهبری مجاهدین که میدانستند حکومت شیعی عراق متحد عملی حکومت شیعی ایران است و اینکه آنها برای منافع خودشان از هیچ حرکتی فروگذار نخواهند. پس باید سوال کرد چرا رهبری مجاهدین حاضر شد دوباره چنین قربانی شدن افراد را نظاره گر باشد. سوال اینجاست این لیست بالا بلند مسئولین تراز اول سازمان دیگر هرگز نه برای سازمان ساخته میشوند و نه اینکه توجیهی برای کشته شدن آنها خواهد بود. الا اینکه بگوییم خودشان خوب میدانستند که سرنوشت افراد در اشرف چه میشود. آیا مگر نمیشد چند ماه قبل همه افراد مستقر در اشرف را به کشور آلبانی منتقل کرد؟

حال ضمن محکوم کردن هرگونه حمله به غیر نظامیان از سازمان ملل و همه ارگانهای حقوق بشری تقاضا داریم که نگذارید این خونریزیها ادامه پیدا کند و در خروج ساکنان کمپ به محل امن و نهایتا انتقال به کشور سوم اقدام فوری کنند.

سازمان مجاهدین میخواهد با درخواست های بزرگ از قبیل خروج دستجمعی و انتقال به یک کشور شرایط را برای مراحل اجرائی کار مشکل کند. لذا تقاضا داریم که افراد به صورت تک به تک به کشورهای آزاد جهان منتقل شوند. این کار با همکاری ملل متحد و کمیساریا پناهندگان عملی است.

از کشورهای اروپایی به خصوص کشور آلمان و صدراعظم آلمان درخواست داریم که برای انتقال افراد و همینطور رسیدگی فوری به مجروحان مداخله کرده و با انتقال بخشی از این افراد از جان این افراد حفاظت کند.

این افراد اساسا به زور توسط قوانین سر سخت فرقه ای در سازمان نگاه داشته شده اند. این افراد از ترس و هراس چیزهایی که فرقه برای آنها ساخته است قدرت تصمیم گیری و شهامت خروج را ندارند و به جز با دخالت حکومتهای غرب و برداشتن چتر تشکیلاتی فرقه از بالای سر افراد میسر نیست.

این تهدید برای سایر ساکنان کماکان وجود دارد و تقاضا داریم که هر چه سریعتر اقدامات خودتان را انجام دهید.

مهرداد ساغرچی

آلمان / اول سپتامبر۲۰۱۳

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فاجعه انسانی کشته شدن نزدیک به ۴۴ تن که اکثرا از فرماندهان نزدیک به رجوی بوده اند را محکوم می کنیم

02.09.2013

زنان ایران

لینک به منبع

تا ساعت ۸ بامداد یکشنبه به وقت محلی، ۱۹تن از کشته شدگان در اشرف، شناسایی شده اند. این نفرات عبارتند از زهره قائمی، همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین، گیتی گیوه چیان از اعضای ارشد شورای رهبری سازمان مجاهدین و مسئول حفاظت اطلاعات و امنیت رجوی، میترا باقر زاده از فرماندهان ارشد شورای رهبری، ژیلا طلوع از اعضا و فرماندهان شورای رهبری، فاطمه کامیاب از فرماندهان حفاظت رجوی، مریم حسینی از اعضا و فرماندهان شورای رهبری، مجید شیویاری از نفرات کلیدی امنیت، عبدالعظیم نارویی از مسئولین، حسن جباری، سعید اخوان، رحمان منانی، حسین رسولی از نفرات کلیدی امنیت، علی اصغر مکانیک،ابراهیم اسدی، مهدی فتح الله نژاد از مسئولین، علیرضا خوشنویس از مسئولین و محمد رضا صفوی، شهرام یاسری از مسئولین، سید علی سید احمدی، کورش سعیدی از مسئولین ،حمید باطبی، احمد بوستانی، احمد وشاق از فرماندهان حفاظت رجوی، قاسم رضوانی، قباد سعیدپور، ناصر سرابی، حسین مدنی از مسئولین و مترجم زبان انگلیسی، اردشیر شریفیان، فریبرز شیخ الاسلام، ذکریا پورمحمدی، یاسر حاجیان، حسن غلام پور، ناصر حبشی، محمد علی محمودی، حمید صابری، علی فیض

قاتل کشته شدگان اخیر، سازمان مجاهدین خلق به رهبری رجویها ا ست، آنها هستند که ۱۰ سال است بر طبل جنگ و ماندن در عراق می کوبند و همیشه شعارشان این بوده اشرف پایدار! چو اشرف نباشد تن من مباد!

دولت عراق بیش از یکسال است که به اینها مشخصا در رابطه با اشرف اولتیماتوم داده است که بایستی اشرف را ترک کنند. و از طرف دیگر سازمان یکسره بر عکس فریاد جنگ و حتی برگشت سایر نفرات را نیز می داد.

توجه کنید که ۱۰۰ نفر از کسانی که واقعا انتخاب رهبری بوده اند که اینها باید از بین بروند و همانگونه که در لیست هم مشاهده می شود همه از اعضای نفرات حفاظت و امنیت رجوی بوده اند بنابر ا ین تصمیم گرفته شده که این افراد باید کشته شوند وگرنه کیست که نداند اشرف جای ماندن نیست، آنوقت این سازمان جنایتکار این عده اندک را نگهداشته که اموال بفروشند!

باید به رجویها گفت: شما که اینقدر برایتان مال مهم است نه جان افراد پس چگونه است که مریم قجررجوی ۲۶۰ هزار دلار را به مصر برای هدفی نامعلوم کمک می کند آنوقت جان افرادی که همه سابقه های طولانی و از نفرات حفاظت و امنیت و اطلاعات او هستند را در اشرف برای فروختن اموال اسقاطی نگه می دارد واقعا کجا هستند دادگاههای عادلانه تا از این شیادان و قاتلان انسان حساب بکشند!

افسوس که فریاد رسی برای این نفرات نیست. مجامع بین المللی و افکار عمومی از کسانی که در باطلاق مانده اند می خواهند که خودشان فرار کنند و از طرف دیگر رجویها مدعی می شوند که داوطلبانه در اشرف یا لیبرتی مانده اند، اما ما به شمامی گوئیم آنها نمی توانند قبل از هرچیز بخاطر اینکه مغز و روحشان آزاد نیست و در اسارت این سکت هستند تصمیم بگیرند و همه چیزشان هر لحظه زیر کنترل است.

امیدواریم که کسی به صدای ما جدا شدگان از این سکت گوش بدهد.

افسوس از این سکوت و بی عملی که این تشکیلات باز هم با خرج کردن پولهای حاصل از نفت مردم عراق و خریدن پارلمانترها همچنان در خارج کشور مریم رجوی مشغول اروپا گردی است و رایزنی برای رسمیت بخشیدن به دیکتاتوری رجوی و ماندن درعراق و برگشت به اشرف نه آزادی و پناهندگی واقعی نفرات و باز هم امروز تنها مرگ و جراحت نصیب این افراد می شود.

اعضای انجمن زنان

اول سپتامبر۲۰۱۳

رونوشت به
وزارت خارجه آمریکا
دبیرکل سازمان ملل متحد آقای بان کی مون
صلیب سرخ
دفتر یونامی در بغداد
کمیساریای عالی پناهندگان
پارلمان اروپا

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد