سید حجت سیداسماعیلی
http://www.nejatngo.org/fa/post.aspx?id=10629
وقایع روز جمعه
19 فروردین در قرارگاه اشرف و گرفته شدن جان 34 تن از
اعضای مجاهدین و مجروج شدن تعداد بیشمار دیگر، دل هر
انسان آزاده ای را مستقل از هرگونه گرایش سیاسی و
گروهی به درد می آورد .
فکر می کنم هر
کسی که این صحنه ها را که بطور مستقیم از «سیمای
آزادی» - ارگان رسمی سازمان مجاهدین نیز پخش میشد می
دید مشترکا این سوال در ذهنشان تداعی میشد که : آیا
واقعا نمی شد جلو این کشتار انسانی را گرفت ؟ و مسئله
را در یک فضای آرام و بدور از هرگونه تشنج و فضاسازی و
در یک گفتگوی رو در رو حل و فصل کرد ؟
اگر این سوال
را از من که بیست و پنج سال سابقه حضور حرفه ای در
تشکیلات مجاهدین را داشتم بپرسید جوابم خیلی صریح و
روشن خواهد بود و آن اینکه میگویم نه و هرگز مجاهدین
تن به راه کار مسالمت آمیز نداده و نخواهند داد . مگر
سنبه خیلی پرزور باشد.
فکر کنم
گذراندن بیست و پنج سال از بهترین سالهای عمرم با
مجاهدین کافی است که مرا به یک شناخت عمیق از تفکرات
فرقه ای رهبری این سازمان بویژه در عرصه ایدئولوژیکی
رسانده باشد و دقیقا بر مبنای همین شناخت و با بررسی
عملکرد این تشکیلات در سالهای بعد انقلاب می توان به
این نتیجه رسید که ؛ خشونت ورزی و شورشگری مسلحانه در
استراتژی و بروز ماهیت فرقه ای در هویت ایدئولوژیکی
این سازمان ، مجاهدین را به یک تشکیلات منحصر بفرد
تبدیل کرده است بنحویکه آنها در برخورد با هر پدیده ای
از موضع نفی و مخالفت اظهار نظر کرده و از عوامل اصلی
تولید چرخه معیوب «تروریسم و خشونت» چه در جامعه ایران
بعد از انقلاب و چه در خاک عراق بوده اند.
حادثه کشته شدن
تعدادی انسان در قرارگاه اشرف چیزی خلق الساعه و پیش
بینی نشده نبود و براحتی میشد جلو آنرا گرفت و زشتی
عمل رهبری مجاهدین نیز دقیقا در همین نکته نهفته است.
چرا که همچنانکه قبلا هم گفتم حیات مجاهدین تنها و
تنها در ظرف خشنونت و خون و خونریزی میتواند تداوم
داشته باشد.
دیدن صحنه های
جان دادن اعضای مجاهدین و بلاتکلیفی زخمی ها از «سیمای
آزادی» از یک سو بیانگر قربانی شدن انسانهای بی گناهی
است که در دام فرقه مجاهدین گرفتار شده و تحت شدیدترین
روند بازسازی فکری، تبدیل به ابزاری برای تحقق اهداف
شوم فرقه گردیده اند و از سوی دیگر نشاندهنده اوج
دنائت و بی شرمی رهبری این فرقه را نشان میدهد که
چگونه بجای رساندن زخمی ها به نزدیک ترین بیمارستانهای
بیرون قرارگاه اشرف و باز کردن راه برای امداد های
محلی، از نحوه جان دادن آنها و زجر کشیدن هایشان
فیلمبرداری میکنند.
بعد از فروپاشی
دولت صدام حسین، رجوی بخوبی میدانست که قرارگاه اشرف
دیگر جای ماندن نیست و با تحویل قدرت از طرف نیروهای
آمریکایی به حاکمیت منتخب مردم، عرصه بر مجاهدین در
عراق تنگ تر وتنگ تر میشود ولی علیرغم همه اینها رجوی
همچنان برای ماندن در قرارگاه اشرف مصر بوده و هست.
وقتی در سال
1382 درخوست جدایی از تشکیلات مجاهدین را کردم صدیقه
حسینی مسئول وقت تشکیلات مجاهدین مرا به اتاقش صدا زد
و تلاش کرد مرا از تصمیمم منصرف کرده و یک تصویر
درخشان از آینده ای که در انتظار مجاهدین است برای من
ترسیم کند و البته مشخص بود که تمام این تحلیل ها ناشی
از توهم حمایت آمریکا از مجاهدین بود. ولی من در جواب
بهش گفتم که شما اشتباه میکنید و این آخر خط است.
وی در صحبت
هایش بر ضرورت حفظ قرارگاه اشرف به هر طریق ممکن تاکید
میکرد او میگفت حتی اگر در یک فرض محال دولت های
اروپایی و حتی آمریکا بخواهند در هر جایی غیر از
قرارگاه اشرف امکاناتی مشابه و حتی بیشتر از قراگاه
اشرف را در اختیار ما قرار دهند بازهم ما قرارگاه اشرف
را ترجیح میدهیم. چرا که تنها و تنها در ظرف قرارگاه
اشرف است که ما می توانیم هویت تشکیلاتی و ایدئولوژیکی
خود را حفظ کنیم و حال میتوان پی برد که چرا رهبری
مجاهدین علیرغم اینکه تمامی قرائن و شواهد حاکی از این
بود که باید دیر یا زود قرارگاه اشرف را تخلیه کرد ،
تمامی سرمایه گذاری خود را بر ماندن در اشرف متمرکز می
نمود.
اصرار مجاهدین
برای ماندن در قرارگاه اشرف شاید برای کسانی که از
واقعیات درون تشکیلات مجاهدین بی خبرند کمی عجیب بنظر
برسد ولی واقعیت امر این است که قرارگاه اشرف ظرف
وجودی مجاهدین است و حال که رجوی خود را در سراشیب
سقوط یک خط و استراتژی که نزدیک به سه دهه است که بر
روی آن سرمایه گذاری کرده می بیند ، لذا هرگونه عقب
نشینی از آن به منزله زدن تیر خلاص بر استراتژی و
ایدئولوژی است که رجوی آنرا را ساخته و پرداخته است.
همچنانکه گفتم
محکومیت فاجعه ای که سحرگاه 19 فروردین در قرارگاه
اشرف رخ داد وظیفه هر انسان آزاده و هر گروه و سازمانی
است که برای تحقق آزادی مبارزه میکند ولی از طرف دیگر
باید با افشاگری سیاست های هدف دار رهبری این فرقه راه
را بر ادامه چنین جنایت هایی بست.
اگر به صحبت
های مریم رجوی هم که در اورسورواز پاریس که بمناسبت
فاجعه قرارگاه اشرف صورت گرفت توجه کنیم می ببینیم
اصلی ترین تم صحبت های او نیز تنها به درخواست از دولت
های اروپائی و بویژه آمریکا در محکومیت کشتار قرارگاه
اشرف متمرکز بود و وی تلاش کرد به هر نحویکه شده
محکومیت رسمی این فاجعه را توسط آمریکا بدست بیاورد.
همچنانکه در جریان این واقعه نیز سازمان تلاش کرد
هرطور شده زخمی های خود را به بیمارستان آمریکائیان که
در همان منطقه خالص واقع است ببرد و البته پر واضح است
که باز هدف نجات جان زخمی ها و مداوای آنها نبود بلکه
با اینکار میخواست برای خود مشروعیتی را دست و پا کرده
و اینطور وانمود کند که تحت حمایت آمریکائیان است ولی
از اینکه در عمل چنین اتفاقی نیافتاد باعث خشم مجاهدین
گردید و مجاهدین نیز خشم خود را در اطلاعیه هایی که
مستمرا در این رابطه میدادند پنهان نکردند.
مریم رجوی در
صحبت هایش علیرغم اینکه میدانست ماندن در قرارگاه اشرف
و ادامه این وضعیت ممکن نیست هیچ راه کاری که بخواهد
اعضای مجاهدین را از ادامه این تعرض در قرارگاه اشرف
در امان نگه دارد، نداد. البته علت آن نیز مشخص است.
سقوط اشرف برای رجوی هم فروپاشی استراتژی و هم فروپاشی
ایدئولوژی به همراه دارد و اگر شعارهای بی محتوای رجوی
را در ستایش از مجاهدین و کشته شده ها را کنار بگذاریم
می بینیم تنها و تنها خون و خونریزی است که میتواند
سقوط اشرف را ولو برای مدت کوتاهی هم که شده به تاخیر
بیندازد. پس از دیدگاه رجوی منطقی است که هیچ تلاشی
برای انتقال مجاهدین از اردوگاه اشرف به جای دیگری
صورت نگیرد .
هیچکس و هیچکس
به اندازه کسانی که روزی در درون این تشکیلات بوده اند
نمی توانند به عمق ماهیت فرقه ای و قدرت طلبی رهبری
فرقه مجاهدین و نیات کثیف آنها پی ببرند.
تشکیلات
مجاهدین هرگز و هرگز آن چیزی نیستند که در تبلیغات
بیرونی دیده و یا شناخته شده اند.
دوگانگی و
هژمونی طلبی، از خصوصیات ذاتی مجاهدین است که باعث
فاصله ای عمیق بین آنها و مردم و سایر گروههای
آزادیخواه شده است و هرگز مجاهدین نخواهند توانست این
فاصله را پر کنند و به همین دلیل است مجاهدین همیشه در
هوچیگری ، فراکنی های افراطی و انگ و مارک زدن به این
و آن، مسئله خود را حل کرده و روزگار میگذرانند.
قرارگاه اشرف
ظرف هویت ایدئولوژیکی مجاهدین است و علت ترس و وحشت
رجوی نیز دقیقا به این خاطر است که با از دست دادن
قرارگاه اشرف حصارهای ایدئولوژیکی که سالهای سال است
که بر قرارگاه اشرف تنیده است فرو بریزد و تازه این
شروعی برای برملا شدن ماهیت و هویت واقعی رجوی در پهنه
ایدئولوژیکی است و این انتهای خطی است که رجوی طی سه
دهه آنرا با دجالیت تمام در خاک عراق پیش برده است
بنحویکه حال نه راه پیش دارد و نه راه پس .
از زمان شروع
کشتارها در قرارگاه اشرف تا کنون کسی نیست به رهبری
معیوب العقل مجاهدین بگوید مگر خاک عراق مایملک شماست
؟
در کجای دنیا
دیدید گروهی که شهروند آن کشور نیستند ، خاک آن کشور
را اشغال کرده و به هیچ طریقی حاکمیت آن کشور را
نپذیرند و حتی بر علیه حاکمیت منتخب آن نیز انبوهی
توطئه کنند.
و حال اگر طی
این مدت هم مجاهدین توانسته اند در خاک عراق بمانند
تنها وتنها به واسطه خزیدن آنها زیر قبای آمریکائی
هاست.
آقای رجوی مگر
روزی که صدام پادگان اشرف را در اختیار سازمان شما
گذاشت چنین وسعتی داشت ؟ و زمین هایی که بعدا و مستمرا
در مقابل خوش خدمتی ها شما به صدام، به قرارگاه اشرف
اضافه میشد مگر مربوط به کشاورزان مرحوم همان منطقه
نبود ؟
مگر ما حین
تمرینات نظامی در این زمین ها ، مستمر از جانب
کشاورزان منطقه تحت فشار نبودیم و مگر بدلیل از بین
رفتن محصولاتشان زیر زرهی های ما در تمرینات ، مستمر
به همان نیروهای در حال تمرین و یا خود قرارگاه اشرف
مراجعه کرده و اعتراض نمی کردند ؟ و مگر ما آنها را به
اطلاعات عراق ارجاع نمی دادیم و مگر همین اهالی از ترس
اطلاعات عراق زمین های کشاورزی خود را بدون اینکه
محصولی برداشت کنند ترک کرده و نمی رفتند ؟ پس حالا چی
شده است که دفاع از خاک اشرف را وظیفه ایدئولوژیکی خود
میدانید ؟ و برای حفظ آن چه خون هایی را که نمی ریزید.
؟
آقای رجوی
میدانید که تشکیلات شما تنها در حق مردم ایران جنایت
نکرده است بلکه بخش هایی از مردم مرحوم عراق نیز زخم
هایی از شما را بر تن دارند.
شما براساس
تحلیل هایی که تنها و تنها از ذهن معیوب خودتان تراوش
میکند با وارد شدن به بازیهای کثیف سیاسی و حتی نظامی
در کشور عراق و با هزینه کردن هنگفتی پول خواستید بعثی
ها و یا گروههای معلوم الحالی را مجددا در عراق بر
سرکار بیاورید و دولت منتخب مردم را سرنگون کنید تا
راه نفسی برای ادامه خیانت هایتان باز شود و هرچه
بیشتر جلو رفتید بیشتر در باتلاق خیانت فرو رفتید و
اگر تا دیروز تنها با جمهوری اسلامی ایران در جنگ
بودید حال جنگ با حاکمیت منتخب مردم عراق نیز به لیست
دشمنان شما اضافه شده است .
پس می بینید
وقتی شما با خط و استراتژی غلط و در یک مسیر نادرست
گام بر میدارید و صرفا به قدرت و ثروت فکر میکنید
سرانجام سر از کجا در می آورید ؟ که از ظلم و جنایتتان
نه تنها مردم ایران ، و نه تنها مردم عراق خسارات
جبران ناپذیری را متحمل میشوند بلکه اعضای خودتان هم
قربانی هوا و هوس های قدرت طلبانه شما میگردند و این
آن وجهی است که کمتر به آن پرداخته شده است یعنی ظلم و
جنایت شما در حق اعضای سازمان و با پرداختن به این
موضوع است که ماهیت واقعی ایدئولوژیکی شما بیشتر و
بیشتر بر همگان آشکار میشود و آن نیز تنها و تنها با
فروپاشی قدرت پوشالی شما در قرارگاه اشرف میسر خواهد
شد و ترس شما هم دقیقا از همین فروپاشی است.
هیچکس دوران
جنگ 8 ساله و همراهی شما با صدام دیکتاتور علیه مردم
ایران و سپس خزیدن به زیر چتر آمریکائیان و خوش خدمتی
های مشمئز کننده شما را در دوران انتقال حاکمیت علیه
دولت منتخب مردم عراق را فراموش نمی کند.
اگر روزی شما
به مبارزه با آمریکا افتخار میکردید و به بی تفاوتی
دیگران در این رابطه خُرده میگرفتید حال به جایی
رسیدید از اینکه میتوانید تنتان را حتی به دست یک
سرباز آمریکایی بمالند افتخار میکنید.
اکنون بیش از 4
دهه از تاسیس سازمان مجاهدین میگذرد و باید گفت:
مجاهدین خوب و یا بد جزئی از تاریخ پرفراز و نشیب
ایران هستند خوب از بابت کسانی که صادقانه هدف خدمت
داشتند، آن را بنیان گذاشته و جانشان را هم در راه
آزادی مردم ایران زمین دادند و بد از بابت کسانی که
مسیر مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران را عوض کرده و
در راستای رسیدن به قدرت و ثروت جز به خون و خونریزی و
خشونت و شورشگری و در خدمت بیگانه بودن به چیز دیگری
فکر نکردند.
و اکنون که
نزدیک به سه دهه از حضور مجاهدین در عراق میگذرد و این
تشکیلات در آستانه کامل فروپاشی استراتژیکی و
ایدئولوژیکی قرار دارد باید گفت: این منطق و حکم تاریخ
برای همه کسانی است که به مردمشان و اعضای خودشان
خیانت کرده اند. پس منتظر روز جزا و مجازات نیز باشید.
خانم آن
سینگلتون، نماینده ایران اینترلینک و کارشناس امور
فرقه تروریستی رجوی و پادگان اشرف، به دعوت خانم احلام
المالکی، رئیس نهاد فرهنگی البلدی، دیداری از عراق
داشته و در شماری ملاقاتها با دولتمردان عراقی و
سازمان های بین المللی و همچنین تعدادی فعالیتهای
اجتماعی و رسانه ای که از جانب نهاد مربوطه ترتیب داده
شده بود شرکت نمود.
از جمله این فعالیت ها شرکت در جلسه سخنرانی در
دانشگاه المستنصرية، با حضور دانشجویان و اساتید و
شخصیتهای حقوقی و سیاسی عراقی، و شرکت در برنامه
یکساعته زنده تلویزیون المسمار بود.
متن نامه خانم احلام المالکی به بنیاد خانوده سحر در
این رابطه در زیر آمده است. گزارش کامل دو برنامه ذکر
شده متعاقبا منعکس خواهند شد.
عراق / بغداد / كرادة / نهاد فرهنگی "البلدی"
سلام عليكم ورحمه الله وبركاته
با عرض سلام و درود گرم
از جانب موسسه فرهنگی "بلدی"، که همواره خدمت به مردم
عراق و حمایت از آنها در برابر سازمانهای تروریستی به
خصوص سازمان تروریستی مجاهدین خلق را هدف اصلی خود می
دانسته، همایشی درباره روند سیاسی عراق برگزار شد.
در این همایش یک خانم فعال و پژوهشگر سیاسی متخصص
سازمانهای تروریستی از انگلستان شرکت نمود و احساس
همدردی خود با مردم عراق در مقابله با سازمان تروریستی
مجاهدین خلق را ابراز داشت.
ما نیز آمادگی خود را برای هرگونه همکاری با شما اعلام
می کنیم.
مجاهدین خلق (فرقه رجوی) در پروسه پیشرفت دموکراسی در
عراق خرابکاری می کنند
دانشگاه مستنصریه، بغداد
.
...
خانم سینگلتون گفت که مردم عراق از سال 2003 تا کنون
سه نوبت انتخابات آزاد و منصفانه و دموکراتیک را پشت
سر گذاشته اند ولی مجاهدین خلق به پشتوانه حمایت برخی
از عناصر در امریکا و اسرائیل که بدنبال منافع خود در
عراق هستند، سعی در خرابکاری در این پروسه دارد.
سازمان مجاهدین خلق که اکنون تنها پایگاه باقی مانده و
دست نخورده رژیم سابق عراق را در اختیار گرفته، در
تعلیم گروه های تروریستی همچون القاعده دست داشته و از
محیط بسته در کمپ عراق جدید (سابقا اشرف) در استان
دیالی در این زمینه بهره می برد. سازمان مجاهدین خلق
همچنین بشدت بدنبال کمک به بقایای رژیم صدام حسین برای
نفوذ در پروسه دموکراتیک در کشور عراق و احیای رژیم
سابق تحت عناوین جدید می باشد ...
ایران
اینترلینک، بغداد، بیست و یکم آوریل 2011
لینک به متن انگلیسی
خانم آن سینگلتون از ایران
اینترلینک انگلستان بدعوت بنیاد بلدیه (سازمان غیر
دولتی عراقی) در نشستی در دانشگاه مستنصریه بغداد شرکت
و گزارشاتی را ارائه نمود
تمرکز این برنامه روی پروسه
و روند پیشرفت دموکراسی در عراق بعد از سقوط صدام حسین
بود. خانم سینگلتون از متخصصین در رابطه با گروه
تروریستی مجاهدین خلق با ارائه مدارکی روند دخالت گروه
تروریستی مجاهدین خلق (فرقه رجوی) در مسائل داخلی عراق
و کوشش آنها در کند کردن روند دموکراسی در عراق را
افشا نمود.
خانم سینگلتون گفت که مردم
عراق از سال 2003 تا کنون سه نوبت انتخابات آزاد و
منصفانه و دموکراتیک را پشت سر گذاشته اند ولی مجاهدین
خلق به پشتوانه حمایت برخی از عناصر در امریکا و
اسرائیل که بدنبال منافع خود در عراق هستند، سعی در
خرابکاری در این پروسه دارد.
سازمان مجاهدین خلق که اکنون
تنها پایگاه باقی مانده و دست نخورده رژیم سابق عراق
را در اختیار گرفته، در تعلیم گروه های تروریستی همچون
القاعده دست داشته و از محیط بسته در کمپ عراق جدید
(سابقا اشرف) در استان دیالی در این زمینه بهره می
برد.
سازمان مجاهدین خلق همچنین
بشدت بدنبال کمک به بقایای رژیم صدام حسین برای نفوذ
در پروسه دموکراتیک در کشور عراق و احیای رژیم سابق
تحت عناوین جدید می باشد.
در این جلسه شخصیت های مختلف
عراقی از جمله حامیان حقوق بشر، شیوخ و مطبوعات شرکت
کردند.
نگاهی به فرار
شجاعانه سه تن از فرماندهان سابق مجاهدین
24.04.2011
کریم غلامی
با تبریک به خانم مریم سنجابی و آقایان عبدالطیف
شاردری و برات کیخائی برای رهایی از زندان اشرف مطلبم
را آغاز می کنم. میدانم که چه موانع دشواری را پشت سر
گذاشته اید تا بتوانید از آن جهنم ساخت مسعود رجوی
خائن بگریزید بخصوص خانم مریم سنجابی که کار ایشان
بسیار شجاعانه و قابل تقدیر است امیدوارم که زندگی در
دنیای آزاد و رها از هر قید و بندهایی که بر پایتان
بوده تجربه ای زیبا و گوارا برایتان باشد.
از آنجایی که خانم مریم سنجابی و آقایان عبدالطیف
شاردری و برات کیخائی را از نزدیک میشناسم لازم دانستم
که یکبار دیگر پوسیدگی و از هم پاشیده گی تشکیلاتی
مجاهدین را بازگو کنم. تا زمانی که درون مجاهدین زندگی
نکنید عمق ارتجاع و عقب ماندگی آنها بلحاظ سیاسی و
ایدئولوژیکی و اقتصادی نخواهید فهمید این برای هر فردی
که وارد سازمان میشود بعد از مدتی روشن میشود اما
شرایطی که وجود دارد هرگز اجازه خروج به افراد داده
نمیشود اولین مانع جلوی هر فردی بیخبری او از وضعیت و
شرایط بیرون از زندان اشرف است ترس از جمهوری اسلامی و
شکنجه و اعدام و ترس از سایر ممالک که آنها را استرداد
بکند و ترس از سایر مردم که آنها را دشمن نشان داده
اند
.
شما انسانی را تصور کنید که به مدت 25 سال در یک اتاق
بدون هیچ روزنی رو به بیرون و بدون هیچ اطلاعی از
بیرون بخواهد روزی از آن اتاق تنگ و تاریک خارج شود
اولین مانع او ترس خواهد بود رجوی های خائن همین شرایط
را در زندان بزرگ اشرف ایجاد کرده تا مانع گریز افراد
شود از دروغهای بی پایانی که میگفت و بی اطلاع نگه
داشتن افراد باعث شستشوی مغزی افراد میشود اما دیگر
زمان عوض شده و کسی دیگر حرفهای مسعود رجوی را قبول
ندارد. من یک تاریخچه کوتاهی از سال 2001 به بعد در
اختیار شما قرار میدهم چرا که در این تاریخ بود که ذهن
خیلی ها نصب به دروغهای رجوی های خائن باز شد و خیلی
ها همانجا به دروغهای آنها اشاره کردند.
چند سال قبل از 2001 مسعود رجوی استراتژی جدیدی را
ارائه داد به نام راهگشایی که نهایت آن سرنگون
شدن جمهوری اسلامی است ولی نتیجه چه شد یک شکست کاملا
عیان ولی رجوی های خائن چون
نمیخواستند به این شکست مثل شکستهای قبلی اعتراف کنند
و موج اعتراض درون تشکیلاتی رو به کسترش بود دست به
حربه همیشگی اش زد و بند جدیدی را به انقلاب کثیف
ایدئولوژیکی خودش اضافه کرد و مهمترین واقعه آن نشست
کثیف طعمه بود یادم می آید که چگونه در این
نشست های کثیف صدها نفر را بر علیه یکی میشوراندند تا
او را به زانو در بیاورند و در مقابل مسعود رجوی خائن
سر خم کند ولی دیگر برای مسعود رجوی دیر شده بود چون
آن صبو بشکست و آن پیمانه ریخت دیگر کسی به حرفهای
رجوی های خائن اعتماد نداشت از همانجا بود که وعده های
2 ساله مسعود رجوی خائن شروع شد.
حرام زادگی مسعود رجوی تا آنجا بود که در نشستهای سال
دسامبر 2008 بعضا حرفهایش را ساعت به ساعت عوض میکرد
بطور مثال میگفت ما باید روی تغییر آقای مالکی کار
کنیم وقتی خبری از موضع گیری مالکی برای اخراج مجاهدین
از عراق مطرح میشد میگفت این مالکی نفر رژیم است مامور
وزارت اطلاعات است و .... یا وقتی کسی ایرادی از او
میگرفت و یا یک نکته از حرفهای قبلی او را مطرح میکرد
بلکل منکر آن حرف میشد.
واقعیت این است که ریشه مجاهدین از روز اول بر اساس
دروغ و دجالیت و خیانت گذاشته شده برای همین در
ناآگاهی نگه داشتن نیروهای خودش راه کار برای حفظ آنها
در تشکیلات جهنمی او است تنها راه همان آگاهی دادن به
جوانان و مردم ایران است که گول حرفهای این تشکیلات
فاسد و پوسیده
را نخورند. و برای آنهایی که در آن زندان بزرگ اشرف
اسیر هستند تنها راه نجات است میتوان و باید از جهنم
رجوی های خائن رها شد. بله فرار سه تن از فرماندهان
مجاهدین بار دیگر نشان میدهد که تشکیلات مجاهدین در
زندان اشرف تا چه حد پوسیده و از هم پاشیده است.
من
یکبار به خانم مریم سنجابی و آقایان عبدالطیف شاردری و
برات کیخائی برای فرار شجاعانه شان تبریک می گویم .
با کمال تاسف خبر درگیری ارتش
عراق و مجاهدین در اشرف و کشته و مجروح شدن تعداد
زیادی از آنها را در اخبار دیدم. با ابراز همدردی با
خانواده های کشته شد در زندان اشرف و با دعای شفا برای
مجروحین این واقع دردناک.
باید به این واقعیت اشاره بکنم
که تمامی این درگیریها و کشته شدن اسیران اشرف خواسته
و طراحی مسعود رجوی خائن و بزدل بیش نیست، این
استراتژی مسعود رجوی خائن است که با ایجاد بحران و
ریخته شدن خون اسیران اشرف توجهات سیاسی و بین المللی
را به خودش جلب کند تا چند صباحی به این عمر ننگین
خودش ادامه بدهد و اسیران در اشرف را بیشتر و بیشتر در
اسارت و بندگی خودش نگه دارد. مسعود رجوی خائن با اسیر
کردن اسیران اشرف در عراق، این تشکیلات فرسوده و
فروپاشیده را نگه دارد ولی بهای آن خون فرزندان ایرانی
است که در اشرف ریخته مشود.
راستی چرا مژگان پارسایی و
اشخاص دیگری مثل او در درگیریها نیستند و حتی یک نفر
از مسئولین این فرقه در بین مجروحین و کشته شده ها
نیست. کمی به گذشته میروم و ریشه شکل گیری این وقایع
دردناک را یادآوری میکنم ژانویه سال 2009 دولت عراق
استقلال کشور عراق را جشن گرفت و خروج نیروهای
آمریکایی از عراق شروع شد سران خائن مجاهدین که از سال
2003 تا سال 2009 تحت هژمونی آمریکا هر خیانت و جنایتی
که میتوانستند میکردند ولی از سال 2009 دولت عراق
اجازه این خیانت ها را به سران مجاهدین نداد و برای
کسانی که خواستار خروج از زندان اشرف بودند کمک و یاری
میرساند. مسعود رجوی خائن با ایجاد درگیری و تضاد کار
کردن با دولت عراق میخواست این تنگه را بشکند شروع آن
از فبروار سال 2009 از منطقه ای به نام مصلحی
شروع شد و تابستان همان سال اولین درگیری را بوجود
آوردند با سنگ پرانی به سوی نیروهای عراقی و فحاشی و
... ارتش عراق را مجبور به درگیری میکردند.
گزارش نشست درونی مجاهدین با
مسعود رجوی خائن بعد از اولین درگیری در تابستان سال
2009 خوب نشان میدهد که چگونه از یک ماه قبل زمینه
چینی ها برای این درگیری و کشته شدن تعدادی را فراهم
کرده بودن مثل مانور و ساختن بمبهای دستی موانع فلزی
سلاح های سرد و کارگذاری دوربین برای فیلم برداری. در
همین نشست درونی بود که مسعود رجوی خائن از فهیمه
اروانی بخاطر ادیت کردن فیلم ها و پخش آن به شکلی که
فقط ارتش عراق را مقصر بداند تقدیر کرد. و میدانم که
الان مسعود رجوی خائن از کشته شدن اسیران اشرف شادی
میکند چرا که طرح خائنانه خودش را پیش برده است.
از اینجا به همه اسیران در اشرف
میگویم که همه شما خوب میدانید که مسعود رجوی یک خائن
است و حفظ زندان اشرف فقط برای بقای عمر کثیف و
خائنانه خودش است من سالیان کنار شما زندگی کردم و خوب
میدانم که همه شما اینها را خوب میدانید پس نگذارید که
آن خائن کثیف با ریختن خون شما به عمر ننگین خودش
ادامه بدهد از آن زندان خارج شوید و بدانید که دولت
عراق دشمن شما نیست آنها به شما کمک خواهند کرد که از
آن زندان خارج شده و یک زندگی جدیدی را شروع کنید راه
نجات باز است از آن جهنم خارج شوید عمر و خون خود را
بیهوده تباه نکنید. مجاهدین گذشته شان خائنانه و ننگین
بار بوده و آینده شان هم خائنانه تر و ننگین بارتر
خواهد بود خود را نجات دهید زیرا که میتوان و باید
نجات یافت با آرزوی رهایی تک به تک اسیران از زندان
اشرف.
باید این نکته را به بعضی از
ایرانی های که در کشورهای مختلف برای حمایت از مجاهدین
تحصن میکنند بگویم که کار آنها نه تنها کمک به اشرفی
ها نیست بلکه تیز کردن خنجر مسعود رجوی خائن است تا
خون بیشتری از اسیران اشرف بریزد. تحصن کار درستی است
ولی برای نجات جان اسیران اشرف و خارج کردن آنها از آن
جهنم و از همه آنها میخواهم که ناخواسته وارد بازی
خیانت بار مسعود رجوی خائن نشوند.
همزمان با حمله
نیروهای محاهدین به نیروهای عراقی در اشرف که منجر به
کشته شدن تعدادی از اعضای تحریک شده این فرقه گردیده
فرقه بجای مداوای این مجروحان سعی می کند آنها را با
آن حالت زار ونزار و درد و خون ریزی جلو دوربین بیاورد
تا مظلوم نمائی کند و مسبب اصلی کشته شدن این بدبختها
را، نه مجاهدین که دولت عراق نشان دهد.
علی القاعده در
چنین مواقعی باید هم و غم مجاهدین معطوف به حل وفصل و
تدبیری برای حلو گیری از تلف شدن جان انسانها باشد اما
فرقه در این گیرو دار و شلوغی آمده یکی از مراکز اتمی
ایران را به اصطلاح افشاء کرده که مستقیم به امریکا
بگوید حالا که ما جاسوسان و مزدورانی به این خوبی
هستیم بیا و جلو دولت عراق را بگیر که وارد اشرف نشود
و ما را بحال خود بگذارد تا بیشتر مغز بچه را بخوریم و
عمر آنها ها را در بیابانهای اشرف تلف کنیم.
ایا کشته شدن هرچه بیشتر انسانهای بیگناه و تحریک شده
بنفع رجوی نیست؟
ایا رجوی ذره ای دلش بحال این مجروحین و کشته شدگان می
سوزد؟
یا مانند کشته شدگان عملیات دروغ جاویدان که فراموش
شده اند، پس از مدتی فراموش خواهند شد و رجوی نان این
خونها رادر معاملات سیاسی خواهد خورد.
خدایا جهل و نا آگاهی و سوء استفاده از خون مردم را از
این بلاد پاک کن.
کشته شدن شماری از
ساکنان اردوگاه اشرف در
تیراندازی نیروهای عراقی
09.04.2011
رادیو بی بی
سی
در مورد
تلفات حمله
نیروهای
عراقی به
اردوگاه اشرف
گزارشهای
متفاوتی
انتشار یافته
است
تیراندازی نیروهای
امنیتی عراق به اعضای
سازمان مجاهدین خلق
ایران در اردوگاه
اشرف در عراق، شماری
کشته و زخمی بر جای
گذاشته است.
در ساعات اولیه
بامداد جمعه، 19
فروردین (8 آوریل)،
نیروهای امنیتی عراق
به اردوگاه اشرف، محل
اقامت شماری از اعضای
سازمان مجاهدین خلق
ایران، حمله کردند و
براساس گزارش های
رسیده، بین آنان و
ساکنان این اردوگاه
درگیری هایی روی داد.
در مورد تلفات این
درگیری گزارش های
متفاوتی مخابره شده
است.
خبرگزاری
آسوشیتدپرس به نقل از
منابع بیمارستانی در
بعقوبه، مرکز استان
دیاله، گزارش کرده
است که در این
درگیری، سه نفر کشته
و سیزده تن، از جمله
چند نظامی عراقی،
زخمی شده اند در حالی
که سایت سازمان
مجاهدین خلق، با متهم
کردن نیروهای عراقی
به اقدامات خشونت
آمیز و دست زدن به
"کشتار"، تعداد
قربانیان این واقعه
را بیش از سی نفر ذکر
کرده و گفته است که
حال تعدادی از زخمی
های این واقعه وخیم
است.
یکی از فرماندهان
عراقی به خبرگزاری
آسوشیتدپرس گفته است
که دستور حمله به
اردوگاه اشرف پس از
دو روز سنگ پرانی
ساکنان این محل به
سوی سربازان عراقی،
که در نزدیکی این محل
مستقر شده بودند و
اقدام آنان در
انداختن خود در برابر
خودروهای نظامی صادر
شد.
همزمان، علی
الدباغ، سخنگوی دولت
عراق، استفاده
نیروهای دولتی از
اسلحه در عملیات
سحرگاه جمعه و بروز
تلفات در عملیات ورود
نظامیان به اردوگاه
اشرف را تکذیب کرده و
گفته است که پس از
چند ساعت، آرامش در
این محل برقرار شد.
این مقام عراقی
گفته است هدف از این
عملیات، استقرار
نفرات دولتی در داخل
و اطراف اردوگاه اشرف
بوده است. وی علیه هر
اقدامی در "نقض
قوانین عراق در این
محل" هشدار داد.
از این عملیات چند
فیلم ویدیوئی، با
نشان سازمان مجاهدین
خلق، در شبکه یوتیوب
منتشر شده که گروهی
از نظامیان مسلح را
هنگام ورود به
اردوگاه اشرف نشان می
دهد در حالی که
شعارهای ساکنان و
صدای شلیک به گوش می
رسد هر چند مشخص نیست
که آیا این صدا مربوط
به شلیک گاز اشک آور
است یا گلوله.
سایت مجاهدین خلق
نیز فیلم هایی در
باره این حمله منتشر
کرده که در آنها،
انتقال افراد زخمی و
اجساد کسانی به عنوان
کشته شدگان این حمله
نشان داده شده است.
در پی انتشار خبر
درگیری در اردوگاه
اشرف، رابرت گیتس،
وزیر دفاع آمریکا که
از عراق دیدن می کند،
ضمن ابراز نگرانی در
مورد تلفات این
واقعه، از دولت عراق
خواست تا از خود
"خویشتنداری" نشان
دهد.
اردوگاه
اشرف
در جریان جنگ
ایران و عراق در دهه
1980 میلادی، گروهی
از اعضای سازمان
مجاهدین خلق و رهبران
این سازمان به عراق
پناهنده شدند تا به
فعالیت مسلحانه علیه
جمهوری اسلامی مبادرت
کنند اما پس از حمله
نیروهای خارجی و سقوط
حکومت صدام حسین،
رئیس جمهوری عراق در
سال 2003، ساکنان این
اردوگاه به عنوان
خارجیان مسلح غیر
متخاصم، تحت حفاظت
نیروهای آمریکایی
قرار گرفتند و بعدا
خلع سلاح شدند.
برخی از
اعضای سازمان
مجاهدین خلق
سالهاست در
اردوگاه اشرف
سکونت داشته
اند
در سال 2009،
مسئولیت حفاظت از این
اردوگاه به دولت عراق
واگذار و این کشور
متعهد شد با ساکنان
آن طبق قوانین عراق
رفتار کند و از اقدام
به استرداد اجباری
اعضای سازمان مجاهدین
خلق به ایران، که
ممکن است جان آنان را
به مخاطره اندازد،
خودداری ورزد.
اردوگاه اشرف
همچنان محل سکونت بیش
از سه هزار تن از
اعضای سازمان مجاهدین
خلق ایران است. دولت
نوری المالکی، نخست
وزیر عراق، تحت فشار
جمهوری اسلامی قرار
داشته است تا اردوگاه
را تعطیل و ساکنان آن
را اخراج کند یا به
ایران تحویل دهد اما
از آنجا که این افراد
در صورت استرداد به
ایران، احتمالا با
خطر مرگ مواجه می
شوند، فشارهای بین
المللی مانع از آن
شده است که دولت عراق
به چنین اقدامی دست
بزند.
جمهوری اسلامی چند
نفر از کسانی را که
در ارتباط با
اعتراضات به نتیجه
انتخابات دهمین دوره
ریاست جمهوری بازداشت
کرده بود به اتهام
سفر به عراق و تماس
با ساکنان اردوگاه
اشرف به اعدام محکوم
کرده است.
در عین حال، مساله
انتقال امن این
افراد، که بعضی از
آنان در همین اردوگاه
به میانسالی رسیده
اند، به کشورهای دیگر
هنوز حل و فصل نشده
است و پیشنهاد دولت
عراق برای منتقل کردن
ساکنان اردوگاه به
محل دیگری نیز مورد
قبول آنان قرار
نگرفته است.
این نخستین بار
نیست که گزارشی از
برخورد نیروهای دولتی
عراق با ساکنان
اردوگاه اشرف مخابره
می شود.
در ژوئیه سال
2009، گزارش هایی از
حمله نیروهای دولتی
به اردوگاه اشرف و
زخمی شدن و بازداشت
گروهی از اعضای
سازمان مجاهدین خلق
منتشر شد، در ماه
دسامبر سال بعد نیز،
خبرهای مشابهی منتشر
شد و اوایل سال جاری
هم گفته شد که افراد
ناشناس به ساکنان این
اردوگاه هجوم برده و
به ضرب و شتم آنان
پرداخته اند.
گزارش جدیدترین
مورد حمله به اردوگاه
اشرف یک روز پس از آن
انتشار می یابد که
یکی از سخنگویان
مجاهدین خلق در
آمریکا در یک مصاحبه
مطبوعاتی اظهار داشت
که مدارکی در اختیار
این سازمان قرار دارد
که نشان می دهد دولت
ایران یک تاسیسات
مخفی تولید قطعات
سانتریفیوژ را در
نزدیکی تهران به کار
انداخته است.
سانتریفیوژها در
غنی سازی اورانیوم به
کار می روند. قطعنامه
های شورای امنیت
سازمان ملل فعالیت
جمهوری اسلامی در این
زمینه را ممنوع کرده
است.
جلسه مشترک نمایندگان انجمن های پیام رهایی و ایران
قلم برای تدوین فعالیت های سال آینده
29.03.2011
پیام رهایی ـ ایران قلم
روز
یکشنبه 27 ماه مارس سال 2011، نمایندگان انجمن های
پیام رهایی و ایران قلم در کشور هلند دیدار کردند و
فعالیت های سال گذشته و همچنین فعالیت های حقوق بشری
سال آینده را مورد بحث و بررسی قرار دادند. درابتدای
دیدار بمناسبت ایام نوروز شاد باش و تبریک سال نو
تجلیل از آقای هادی شمس حائری برگزار گردید و سپس
نمایندگان انجمن سیاسی ـ فرهنگی رهایی و ایران قلم به
دستور کار و تدوین برنامه های سال آینده دو انجمن در
این جلسه پرداختند.
در این
جلسه دو انجمن یاد شده، پس از بررسی راهی که طی سال
قبل پیموده بودند و تشکر از کلیه عزیزانی که در سال
گذشته یار و یاور فعالین حقوق بشر برای آزادی اسیران
فرقه رجوی بوده اند، به بررسی انتقادی و اشکالات کاری
خود پرداخته تا برای سال جدید شمسی راهکار های تازه ای
بیابند. دوستان حاضر در این جلسه که متشکل از آقایان
هادی شمس حائری، مهدی خوشحال ، مسعود جابانی و محمد
حسین سبحانی بودند، تاکید کردند که هر چند طی یک
سال گذشته بیش
از 30 نفر از اسیران فرقه مجاهدین خلق از اسارتگاه
اشرف رهایی یافته اند و تعداد زیادی از آنها توانسته
اند خود را به کشورهای اروپایی برسانند و زندگی آزاد
و خارج از حصار فیزیکی و ذهنی فرقه رجوی را تجربه
کنند ، اما همچنان باید تلاش بیشتری کرد تا رهایی
اعضای در بند سرعت بیشتری یابد.
نمایندگان
انجمن های پیام رهایی و ایران قلم شفاف سازی فعالیت
های سیاسی ـ فرهنگی و دموکراتیزه کردن مناسبات خود را
مورد توجه و بررسی مجدد قرار داده و در انتها برای
حمایت مؤثر تر از خانواده های متحصن در مقابل پادگان
اشرف و رهایی اسیران در قلعه اشرف برنامه ها و فعالیت
هایی را تدوین کردند تا بهتر و بیشتر بتوان به اعضای
دربند و گرفتار فرقه مجاهدین کمک رساند.
دو انجمن
نامبرده، ضمن شادباش نوروز سال 1390 به مردم ایران،
برای نجات اسیران در بند در قرارگاه اشرف عهد و پیمان
بستند که بیش از گذشته برای رهایی آنان تلاش کنند و از
خداوند بزرگ آزادی شان را خواستار شدند.