تبریک ایران قلم به
مناسبت فرار سه تن از فرماندهان ناراضی مجاهدین از
زندان بزرگ اشرف
22.04.2011
هیئت تحریریه ایران قلم
براساس
گزارش خبرگزاری ها سه تن از فرماندهان ناراضی مجاهدین
موفق به فرار از زندان بزرگ اشرف شده و در یک کنفرانس
بزرگ خبری در بغداد رسما اعلام جدایی خودشان را
از فرقه مجاهدین به
اطلاع همگان رساندند.
فرار
سرکار خانم مریم سنجابی عضوناراضی وبا سابقه شورای
رهبری سازمان مجاهدین وشورای ارتش مجاهدین (شورای ملی
مقاومت ) نشان از پوسیدگی و عمق نارضایتی در کلیه لایه
ها و سطوح تشکیلاتی این جریان ضد ملی داشته که نشان می دهد تنها
بدنه تشکیلات سازمان را در بر نمی گیرد.
همچنین جدایی آقایان برات کیخانی و عبدالطیف شاردری که
هر یک نزدیک به ربع قرن در تشکیلات سازمان
مجاهدین در عراق فعالیت می کردند، نیز بیش
از هر چیز نکته بالا را تایید می کند که
البته همه اینها
نشان دهنده این است که دیکتاتوری و مغز شویی لحظه به
لحظه رهبری فرقه مجاهدین قادر به مهار این نارضایتی ها
در درون تشکیلات نبوده است.
از سوی دیگر در
شرایطی که عوامل این سازمان با برگزاری کنفرانس ها ی
متعدد مظلوم نمایی کرده و برای حفاظت و زیر پر و بال
گرفته شدن توسط آمریکا دست گدایی بسوی آنان دراز می
کنند، نفس برگزاری کنفرانس مطبوعاتی در بغداد ضربه
جدی بر دستگاه فریب و شانتاژ رجوی ها وارد ساخته است.
افشای
مناسبات قرون وسطایی این جریان ضد ملی و وابسته و
خیانت های شخص رجوی توسط سرکار خانم مریم سنجابی عضو
سابق شورای رهبری مجاهدین تاکید دوباره ای است بر تلاش
ها و افکار پوسیده رجوی که میخواهد با سپر انسانی از
قربانیان خود تنها جان خویش را نجات دهد و در این مسیر
تا به کشتن آخرین نفر درزندان بزرگ اشرف پیش خواهد رفت
. ایشان در قسمتی از روشنگری های خود گفت:
" من از ساده ترین حقوق اولیه انسانی هر فرد میخواهم
صحبت کنم که اعضای این سازمان از آن محروم هستند.
رهبران سازمان با اینکه مستمرا دم از آزادی و حقوق بشر
می زنند و ادعای دمکراسی میکنند اما من در این سازمان
شاهد واقعیت های غیر قابل انکاری بودم که میخواهم بخشی
از آن را به اطلاعتان برسانم….
همین الان در اشرف تعدادی از اعضای شورای رهبری جدا
شده اند که اجازه ترک اشرف به آنها داده نمیشود و در
آنجا زندانی شده اند. تعداد بسیار زیاد دیگری نیز
هستند که مخالف عقیده و افکار سازمان هستند ولی از ترس
شان امکان مخالفت علنی ندارند…"
آقای
برات کیخانی نیز در این کنفرانس به دخالت های عریان
مجاهدین در عراق اینگونه اشاره میکند:
" باید بگویم که رهبران سازمان از دوسال قبل خودشان را
برای درگیری با دولت عراق آماده کرده بودند که در این
راستا آموزش های مختلفی داده شد تا درصورت ورود ارتش
عراق به پادگان با آنها درگیر شویم و تجهیزاتی هم
آماده کرده بودند..."
در
ادامه این روشنگری ها که توسط رسانه های جمعی عراق به
شکل گسترده ای انعکاس یافت . آقای عبدالطیف
شاردری که چند روز قبل
نیز در یک مصاحبه اختصاصی با رادیو فردا شرکت کرده بود ضمن
سخنانی گفت:
"از
جمله فراخوان های مشخص دیکته شده توسط مسعود رجوی و
مریم رجوی برای سرنگونی دولت عراق و شرکت در تظاهرات و
شورش، کمک های های مالی هنگفت برای پیشبرد این خط و
استراتژی وصرف هزینه های کلان، راه اندازی تظاهرات و
شورش برعلیه نیروی حاکم برکشور و جذب و تبلیغ نیرو در
حمایت از سازمان و پیش بردن خطوط و استراتژی مسعود
رجوی در عراق و تعیین سرنوشت برای کشور عراق، استخدام
نیروهای محلی عراق و آموزش نظامی و ایدئولوژی سازمان
به آنها و تلاش برای جذب آنها برای پیوستن به سازمان و
یا انجام کارهای اطلاعاتی و تبلیغی برای سازمان..."
مضحک
آنکه شخص مسعود رجوی در پیام اخیرش که در 27 فروردین 1390 در
سایت های اینترنتی اش علنی شده است خبر از 8 سال حصر
خانگی خود میدهد . اما نمی گوید حبس در کدام خانه ؟ در
کجا؟ آیا دولت آمریکا تو را حبس کرده است؟ پس چرا نمی
گویی دولت آمریکا؟ این چه حبس خانگی هست که با نیروهای
خود نشست هفتگی مغزشویی می گذاری و روزانه با قلعه
اوورسورواز در پاریس در ارتباط هستی؟
شورای
ارتش مجاهدین (شورای ملی
مقاومت ) در اطلاعیه شماره 70خود گیج و
بهت زده و با فرار به جلو و بدون اینکه به اصل
جدایی این افراد
اشاره کند و بگوید که چرا مریم سنجابی که از جوانی تا کنون در
قلعه اشرف اسیر بوده و به عضویت شورای رهبری این
سازمان رسیده، از این قلعه فرار کرده است ، به
کنفرانس خبری فوق اینگونه اشاره کرده است:
"سه
شنبه شب 30فروردين، پس از افشاي اسناد به كلي سري حمله
به اشرف در پايتختهاي مختلف در صبح همين روز ، محمد
العسكري، سخنگوي مالكي در وزارت دفاع عراق، سه مزدور
جديد الورود از ايران را ناشيانه و شتابان با خود به
تلويزيون عراق آورد تا با همان برچسب ها و الگوهاي
رسواي رژيم آخوندها، به شستن و ليسيدن دستهاي خونين
مالكي و توجيه قتل عام در اشرف بپردازند. معلوم نبود
كه وزارت دفاع عراق و سخنگوي آن چه ربطي با «اعضاي
سابق» يا «خانواده مجاهدين» دارد"!
کانون
ایران قلم ضمن تبریک به مناسبت رهایی همرزمان و
نیروهای تازه نفسی که برای روشنگری و آگاهی مردم
ایران این چنین قدم صادقانه و فداکارانه ای برداشته
اند، برای آنها آرزوی موفقیت دارد و امیدوار است که
بزودی دیوارهای بزرگ زندان اشرف فرو ریخته و مردم
ایران هر چه بیشتر و بیشتر با مناسبات قرون وسطایی این
جریان وابسته و شیفته قدرت آشنا گردند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تبریک خانم بتول سلطانی به خانم مریم سنجابی
21.04.2011
بتول سلطانی
مریم عزیزم
سلام نمی دانی که خبر آزاد شدنت از زندان اشرف تا چه
اندازه مرا خوشحال کرده است به طوری که سر از پا نمی
شناسم و یاد تک تک خانم هائی می افتم که آنجا خلاف
تمایلشان هنوز زندانی هستند و خدا به آنها هم کمک کند
و اراده کنند که کاری که من و تو کردیم را محقق کنند و
این تار عنکبوت تشکیلاتی فرسوده در عراق را از هم
بگسلند و به دنیای آزاد قدم بگذارند.
خواهرم می دانم
که چقدر درد بر دل داری از اندوه سالیان که ناخواسته
اسیر تشکیلات ماندیم و من هنوز بعداز گذشت 4 سال هنوز
زخمهای من که التیام نیافته است. امیدوارم که در قدم
گذاشتن به جامعه آزاد و کمک برای آزاد سازی دیگراسیران
همچون زهرا افسای – زهره اسدی و انبوه زنانی که آنجا
گرفتارند بکوشیم.
آفرین بر تو که
شجاعانه در کنفرانس مطبوعاتی شرکت کردی و این دستگاه
را رسوا کردی و خیلی سریع تابوئی که سازمان در ذهن ما
ایجاد کرده بود را از هم گسستی. صحبتهایت را خواندم .
حتم می دانم که
آمدن تو آغازی بر آزاد شدن و جرأت پیدا کردن سایر بچه
ها خواهد بود همانطور که خودت گفتی سازمان نفراتی از
خانواده ها را که طی سالهای 83 تا 85 آمدند فریب داده
و در اشرف نگهداشتند وقتی می خواندم یاد همین کشته های
اخیر آنها افتادم که بخصوص چندتای آنها از همین دست
بود بخصوص فائزه رجبی که 14 ساله توسط این تشکیلات
فریب داده شد و الان جزو کشته های اخیر آنها است و
تشکیلات داره از اینها بهره برداری سیاسی می کند و
رجوی در کمال وقاحت پیام هم داده که برای من صاحب سلاح
مهم است !
چقدر یک فرد می
تواند در هپروت باشد که اینهم محصول سه دهه قطع از
مردم و قطع از جامعه است.
عزیزم باز هم
آمدنت به دنیای آزاد را تبریک می گویم و برایت روزهای
خوشی را آرزومندم .
_________________________
کنفرانس
مطبوعاتی در بغداد: اظهارات سه تن از جداشدگان اخیر
فرقه رجوی
20.04.2011
بنیاد خانواده
سحر، بیستم آوریل 2011
http://www.saharngo.com/fa/story/1570
لینک به
گزارش انگلیسی مطلب از پرس تی وی
http://iran-interlink.org/?mod=view&id=9798
خانم مریم سنجابی، عضو شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق
و همچنین عضو شورای ملی مقاومت، بعلاوه آقایان برات
کیخائی و عبداللطیف شاردری از اعضای قدیمی سازمان، از
جمله کسانی هستند که طی مدت اخیر توانسته اند از
پادگان فرقه ای اشرف فرار کرده و خود را به نیروهای
عراقی تسلیم نمایند.
بعد از وقایع اخیر و درگیری میان نیروهای پلیس عراق و
تعداد محدودی از نفرات داخل پادگان اشرف، این سه نفر
به درخواست و اصرار خودشان در یک کنفرانس مطبوعاتی با
حضور خبرنگاران و عکاسان و کانالهای تلویزیونی و
همچنین شخصیت های سیاسی و حقوقی و نمایندگان سازمان
های بین المللی و حقوق بشری شرکت کرده و به اختصار به
بیان مطالب خود از درون پادگان فرقه ای اشرف پرداختند.
این کنفرانس مطبوعاتی در روز سه شنبه 30 فروردین 90
توسط دولت عراق در منطقه الخضرا در بغداد برگزار شد و
به مدت دو ساعت بطول انجامید. مدارک و مطالبی که از
قبل توسط بنیاد خانواده سحر تهیه و تنظیم گردیده بود
در این کنفرانس مطبوعاتی به اصحاب رسانه ها داده شد.
متن اظهارات این سه تن در این کنفرانس مطبوعاتی که از
ترکیب گفتار به نوشتار تبدیل شده است به صورت زیر می
باشد:
متن سخنان مریم سنجابی در کنفرانس مطبوعاتی بغداد
سه شنبه 19 آوریل 2011
من مریم سنجابی
هستم. تا قبل از جدایی از تشکیلات فرقه ای سازمان
مجاهدین خلق عضو شورای رهبری این سازمان بوده و همچنین
عضو شورای ملی مقاومت هستم که بدینوسیله جدایی خودم را
از این شورا نیز اعلام میکنم.
من بنا به تشخیص خودم پس از تجربه تلخ 20ساله و درک و
فهم ایدئولوژی فرقه ای خیانت کارانه این سازمان تصمیم
به جدایی از آن گرفتم که البته کار آسانی نبود و طبق
قوانین فرقه ای این سازمان هیچ کس حق جدا شدن از این
سازمان را ندارد. به همین دلیل من مخفیانه خودم را به
نیروهای عراقی رسانده و با کمک آنها از اشرف خارج شدم.
تجربه بیش از 20سال بودن در پادگان اشرف و اینکه از
نزدیک شاهد بودم چگونه اعضای این سازمان بشکل خیلی
پیچیده و بغرنج اسیر افکار خودپرستی و دیکتاتوری شخص
مسعود رجوی شده و همواره به نابودی کشیده میشوند و هم
چنین بدلیل احساس مسئولیت و وجدان بیدار انسانی
میتوانم الان با درک و آگاهی کافی از وضعیت بغرنج این
فرقه صحبت کنم.
فردی که بیش از 30سال رهبری این سازمان را بدست گرفته
است، به جرئت میتوانم بگویم که نظر و ایده هیچکس غیر
از خودش را قبول ندارد و بعد از گذشت 30سال همچنان روز
به روز خودکامه تر شده و با فشار و پیچیدگی بیشتری
اعضا را مجبور به اطاعت و فرمانبرداری از خودش میکند.
خیلی مختصر می خواهم توضیح بدهم. من از ساده ترین حقوق
اولیه انسانی هر فرد میخواهم صحبت کنم که اعضای این
سازمان از آن محروم هستند. رهبران سازمان با اینکه
مستمرا دم از آزادی و حقوق بشر می زنند و ادعای
دمکراسی میکنند اما من در این سازمان شاهد واقعیت های
غیر قابل انکاری بودم که میخواهم بخشی از آن را به
اطلاعتان برسانم:
نزدیک به 25سال است که اعضای پادگان اشرف از اولیه
ترین حقوق انسانی که در تمامی کشورهای جهان و مجامع
بین المللی برسمیت شناخته شده محروم هستند. علیرغم
تبلیغات شدید سازمان مجاهدین خلق برای آزادی و آزادی
خواهی و علیرغم اینکه آنها بشدت از حربه عدالت خواهی و
حقوق بشر در مجامع بین المللی سو استفاده میکنند، در
تشکیلات این سازمان همواره بصورت بسیار پیچیده و
همینطور بصورت علنی کلیه اعضا این سازمان تحت استثمار
شدید فکری و محرومیت از حقوق شان هستند.
هیچکدام از اعضای اشرف حق ارتباط آزادانه با خانواده
های خودشان را ندارند و به آنها اجازه دیدار با اعضای
خانواده داده نمیشود. تنها در یک فرصت کوتاه بین سال
های 83 تا 85 که تعدادی از خانواده ها موفق به آمدن به
اشرف شدند. اما آنهم برای بهره برداری برای سازمان بود
زیرا علاوه بر اینکه با اینکار شروع به جذب یکسری
جوانان ناآگاه و بعضا بسیاری از جوانان زیر 18 سال
نمودند، سایر سوء استفاده ها از آمدن خانواده ها نیز
می شد. از جمله گرفتن پول و قول همکاری و ایجاد شورش و
جذب نیروی جدید برای سازمان بدون شناخت و تصمیم خود
افراد. هم چنین دیدارهای خانوادگی همگی کنترل شده و
تحت نظارت یک مسئول قرار داشت و بعد از رفتن خانواده
هرکسی، فرد مورد نظر را قرنطینه کرده و از وی نیز
میخواستند که گزارشی از وضعیت اش بدهد که آیا به
خانواده اش وابسته شده یا خیر و علاقه ای به خانواده
در وی بوجود نیامده باشد و در این رابطه افراد را تحت
فشار های مختلف قرار می دادند از جمله تشکیل جلسات
جمعی که بعدا اشاره خواهم کرد. حتی به اعضا اجازه داده
نمیشد که شب ها نزد خانواده هایشان باقی بمانند و شب
ها خانواده ها را از فرزندانشان جدا میکردند.
در قرن ارتباطات هیچکدام از اعضای اشرف حق استفاده از
تلفن و موبایل ندارند و نه تنها از داشتن تلفن محروم
هستند بلکه استفاده از آن نیز جرم محسوب میشود.
هیچکدام از اعضای این سازمان حق استفاده از اینترنت
ندارند. البته تعدادی نفرات در سازمان هستند که بصورت
کنترل شده و به شکل جمعی از اینترنت برای اهداف و
مطامع سازمان استفاده میکنند که توضیح خواهم داد.
افراد بطور آزادانه نمیتوانند با خانواده هایشان در
تماس باشند و با آنها ملاقات کنند. افرادی در اشرف
وجود دارند که گاه تا 20 سال است که تماسی با خانواده
خود نداشته و اطلاعی از سرنوشت همدیگر ندارند.
حتی امکان تماس تلفنی برای بیماران رو به موت نیز
ایجاد نمیشود که حداقل قبل از مرگشان بتوانند با
خانواده هایشان تماس بگیرند. فقط بعد از مرگ هر نفر در
اشرف بصورت تلفنی به خانواده فرد اطلاع میدهند که
فرزندت فوت کرد و اینطوری خانواده ها را دق مرگ
میکنند.
افراد حق داشتن خانواده، زن، شوهر و فرزند ندارند و
داشتن خانواده در این فرقه ممنوع میباشد و این مسیری
است که در این سازمان انتخاب شده که بدلیل مبارزه
بیشتر داشتن زندگی ممنوع است و بایستی تمام وقت به
مبارزه پرداخت که در همین جا بایستی توضیح بدهم در طی
20 سال پس از اعلام انقلاب ایدئولوژیکی درونی در
سازمان مجاهدین خلق و ممنوعیت داشتن خانواده، 90 درصد
وقت مسولین این سازمان از جمله مریم و مسعود رجوی
واعضا در طی این 20 سال صرف نشست هایی شده که در آن
بحث میشد و بطور مستمر افراد را تحت فشار و شستشوی
مغزی قرار میدادند که آنها را قانع کنند که این
ایدئولوژی درست است و آن را تثبیت کنند ولی همچنان
موفق نمیشوند و پس از اعلام این طرح فرقه ای در درون
سازمان نیروهای آن رو به تحلیل رفته و هر روز محدود و
محدودتر شده و در عمل روز به روز محدودیت های بیشتر
فکری و فیزیکی و دیکتاتوری بر اعضا روا میدارند. لازم
است همینجا به نکته دردناک دیگری اشاره کنم که در
تحلیل های درونی و در لایه مسئولین نیز همواره تاکید
میشد که مردان اساسا بطور واقعی این موضوع را قبول
نکرده و یکی از مشکلات عمده درون تشکیلاتی این فرقه
همواره این بحث است که در آن گیر کرده و راه پس و پیش
ندارد.
اگر به آمار و ارقام نیز نگاه کنید، از 80 میلیون
ایرانی تنها 3400 نفر به این سازمان پیوسته و با آگاهی
که من دارم تقریبا یک سوم این اعضا نیز بطور ناخواسته
و در مسیری اشتباه به این سازمان پیوسته اند که شرح
جداگانه ای دارد.
پس از گذشت 30 سال، همچنان یک فرد این سازمان را بدون
شور و مشورت با هیچکدام از اعضا و بدون هیچ تغییر و
رفرمی رهبری میکند وهمواره بر این ادعا است که در تمام
جهان تنها تشخیص اوست که درست است و هیچ گونه اشتباهی
نمیکند.
اعضای این سازمان حق دسترسی به هیچ گونه منبع خبری
آزاد از رسانه های ایران و دنیا گرفته تا کانال های
خبری و رادیویی و روزنامه و تلویزیون ندارند و اصولا
به جز کانال ماهواره ای مختص این سازمان سایر منابع
خبری برای تمامی اعضای سازمان ممنوع و جرم است و حتی
در صورت گوش دادن یک کانال رادیویی افراد خاطی شناخته
شده و مورد مواخذه قرار میگیرند. داشتن رادیو، ضبط صوت
و گوش دادن به موزیک های غیر از سرودهای سازمان جرم
است و با نفرات برخورد شده و تحت بازداشت موقت قرار
میگرفتند.
عوامفریبی در این سازمان به حدی بود که بعضی زمان ها
که هیئت هایی از سازمان های بین المللی برای دیدار به
اشرف می آمدند در آن روز بطور استثنایی در سالن های
تجمع نفرات کانال های تلویزیونی سی ان ان و الجزیره
رابطور موقت پخش میکردند تا نشان بدهند که افراد به
این کانال ها دسترسی دارند که بلافاصله پس ار رفتن
هیئت ها نیز همان کانال های خبری را قطع میکردند.
افراد این سازمان حتی اجازه دسترسی به تلفن داخلی در
اشرف و ارتباط با همدیگر را نیز ندارند و همه نفرات در
درون کمپ هایشان بصورت کنترل شده نگهداری میشوند و
بدون اجازه فرمانده مقر حتی اجازه رفتن به درمانگاه را
نیز ندارند و برای خروج از هر قسمت در اشرف نفرات تنها
با برگه های امضا شده مسئول مقر می توانند تردد کنند.
این وضعیت در مورد زنان اشرف بسیار اسفناک تر و دردناک
تر است چرا که در اشرف همواره در هر کجا و در هر ترددی
برای زنان این قانون حکمفرماست که می بایست دو نفره و
با هم تردد کنند و اجازه تردد و هیچگونه کار تک نفره
داده نمیشود. بیش از 70 الی 80 درصد اعضای این سازمان
حتی از حق استفاده ماشین محروم هستند و مسائل ترددشان
را بایستی با تأیید فرمانده و ماشین های عمومی حل و
فصل کنند.
در امکانات صنفی و غذایی و حتی دارویی و حتی امکانات
کاری تبعیض وحشتناک بین زنان و مردان در اشرف میباشد.
مخصوصا زنان فرمانده آنهم در سازمانی که مستمرا دم از
آزادی و عدالت خواهی و جامعه بی طبقه توحیدی میزنند.
زنان فرمانده که در شورای رهبری هستند از بهترین
امکانات رفاهی برخوردار بوده در حالیکه مردان را از
اولیه ترین امکانات زندگی محروم میکنند.
حق آزادی فکر و اندیشه، حق انتخاب دوست، داشتن ارتباط
با همکاران و صحبت کردن، دیدن دوستان و حتی دیدار
خواهر و برادر و فامیل، حق انتخاب شرکت و یا عدم شرکت
در یک مراسم و یا استفاده از اوقات فراغت، همه این
موارد در اشرف جرم است. این ها از اولیه ترین حقوق
انسانها در دنیاست که البته بطرز وحشتناکی در این
سازمان ممنوع بوده و بصورت قرون وسطایی و خیلی پیچیده
ای افرادی که این قوانین را نقض کنند را زیر علامت
سوال میبرند و این موضوعات را در این فرقه تبدیل به یک
گناه و جرم کرده اند.
تشکیل جلسات 100 نفره و بعضا تا 1000 نفره در این
سازمان به یک روال و قانون تبدیل شده که در این جلسات
نفرات را وادار میکنند خصوصی ترین نکاتی که حتی از ذهن
شان عبور کرده را در جمع مطرح نموده و سپس آن جمع را
برعلیه آن فرد بشورانند و مورد توهین و تحقیر و آزار
قرار دهند و در موادی حتی شکنجه های روحی و جسمی بر
روی افراد اعمال میشود. موارد بسیار زیادی وجود دارد
که جلسات طولانی گاه تا 10الی 15 ساعت و یا حتی روزهای
متمادی برای یک فرد برگزار میشد که شخصیت فرد را خرد
کرده و او را وادار به حرف زدن و اعتراف در جمع برای
کوچکترین مسائل کرده تا فرد نکات شخصی خودش را مطرح
نموده و سپس وی را مورد مواخذه قرار بدهند. اینکار به
امری مرسوم در سازمان تبدیل شده و نشست های کوچکتری در
این راستا نیز بصورت روزانه برگزار میشود.
در تشکیلات و ایدئولوژی فرقه ای این سازمان بطور رسمی
اعلام شده که هیچ فردی از خودش هیچ هویتی ندارد و همه
نفرات جان و مال و زن و شوهر و فرزند و خانواده و همه
چیزشان متعلق به رهبری این سازمان است. منجمله بطور
خاص جان و نفس خود را بایستی تقدیم رهبران کنند. جان
افراد در حیطه اختیارات مسعود رجوی و نفس یعنی روح و
افکار افراد نیز متعلق به مریم رجوی شده است و این
زیربنای ایدئولوژی این سازمان است. یعنی افراد نمی
بایست خودشان هیچ گونه تصمیم گیری و یا فکر و اندیشه و
حتی اختیاری بر امورات خصوصی خود داشته باشند.
وضعیت آنقدر دردناک است که باز هم میخواهم اشاره ای
کوتاه به تحلیل های درونی که در جریان آن بودم بکنم که
گفته میشد کادرها بایستی آنقدر کارداشته و مشغول باشند
که هیچگاه فرصت فکر کردن نداشته باشند و شبها از فشار
خستگی حتی لحظه ای نتوانند فکر کنند و به خواب بروند
به همین دلیل ساعات کاری دراشرف نیز از 5/5 صبح الی
11شب برنامه ریزی شده بود که فشار جسمی و روحی فراوانی
روی افراد بود مخصوصا در سال های اخیر که سن حدود دو
سوم اعضا از مرز 40 الی 50 سال گذشته است.
نکات بسیار زیاد غیر قابل انکاری در تشکیلات فرقه ای
رجوی وجود دارد که هیچگاه قادر به پاسخ قانع کننده ای
به آن نخواهند بود و این مطالب تنها بخشی از روابط
فرقه ای و پیچیده این سازمان را بیان میکرد.
من از زمانی که عضو شورای رهبری این سازمان شدم به من
ابلاغ شد که دیگر هرگز نمیتوانم این سازمان را ترک کنم
و اگر زمانی خواستم از این سازمان جدا شوم حکم من مرگ
است و بایستی با قرص سیانور خودکشی کنم. شما لطفا به
من بگویید آیا در این جهان حتی یک وزیر و یا یک مقام
امنیتی و یا حتی یک رئیس جمهور هنگامی که نخواهد به
کارش ادامه بدهد آیا اجازه استعفا دارد یا نه؟ اگر
دارد لطفا به من بگویید پس این چه سازمان آزادیخواهی
است که اینگونه حکم میدهد. این قانون سازمان است که
علیه مخالفین خود حکم مرگ بدهد. حکم فرار و هرگونه
جدایی از سازمان و حتی خانواده هایی که برای دیدار
فرزندانشان به پشت درب های اشرف بیایند مرگ است و این
موضوع بارها توسط رجوی مورد تاکید قرار گرفته شده است.
بنا بر این اگر از این پس حادثه یا اتفاقی برای من و
دوستانم بیافتد سازمان مسؤل آن است.
همین الان در اشرف تعدادی از اعضای شورای رهبری جدا
شده اند که اجازه ترک اشرف به آنها داده نمیشود و در
آنجا زندانی شده اند. تعداد بسیار زیاد دیگری نیز
هستند که مخالف عقیده و افکار سازمان هستند ولی از ترس
شان امکان مخالفت علنی ندارند و من شخصا ازتعداد زیادی
اطلاع دارم که بدلیل نگرانی از جان و موقعیت شان جرئت
مخالفت علنی با ایده ها و افکار سازمان را ندارند.
هم چنین می خواهم اضافه کنم این موضوع فقط خاص زنان و
کادر شورای رهبری نیست. در اشرف هیچ کس حق انتخاب
آزادانه و اعلام عقایدش را ندارد و نمی تواند به راحتی
از اشرف خارج بشود. اینکه افراد میتوانند خودشان
انتخاب نموده که در اشرف بمانند و یا بروند دروغی بیش
نیست و این واقعیتی غیرقابل انکار است که هر کس موفق
به فرار و خروج از اشرف میشود میتواند بر آن شهادت
بدهد. متاسفانه مسعود رجوی فکر میکند که با خون انسان
ها و جان آن ها میتواند افکار توهم آمیزش را به پیش
ببرد و در قرن 21 مثل سایر رهبران خودکامه در جهان خطش
را دنبال کند.
آنچه که امروز مرا وادار کرد که بیایم و با شما صحبت
کنم و مواضع و نقطه نظراتم را در رابطه با این سازمان
فرقه ای بیان کنم احساس عمیق درد و رنجم نسبت به
قربانیان اخیر و همینطور اعضای محصور شده و دربند در
اشرف است چه به لحاظ فیزیکی و چه ایدئولوژیک که تحت
کنترل و اجبارات رهبری این سازمان هستند.
زندگی انسان ها بیش از هر چیز دیگری در این دنیا ارزش
دارد و کسی حق ندارد برای زندگی کس دیگری تصمیم بگیرد
چه برسد به اینکه آنها را مجبور به کشته شدن و از دست
دادن جانشان بکند. در این فرقه بصراحت و در جلسات
عمومی این سازمان اعلام میکردند که تنها کسی که در
سازمان با ارزش است فقط رهبری این سازمان است و بقیه
بایستی همه جانشان را برای وی فدا کنند.
سازمان مجاهدین خلق در راستای سیاست های فرقه ای خود
همواره دخالتی آشکار در امور عراق داشته از جمله اینکه
ستادهای خاصی به منظور پیش بردن اهدافش بطور ثابت و با
کادرهای مسئول سالهاست دایر کرده است. ستاد هایی به
نام روابط عراق و ستاد اجتماعی که اختصاص به اینکار
دارند و مستمرا دخالت در امور عراق در دستور کار
آنهاست. از جمله ایجاد حمایت از سازمان، ایجاد شورش و
انقلاب در کشور عراق با حمایت های مادی و تبلیغاتی
کلان و همینطور حمایت های رسمی از کانال ماهواره ای با
صرف میلیون ها دلار هزینه که این موضوع نیز بحث مفصلی
است که دوستان به آن خواهند پرداخت.
من از همه مجامع بین المللی درخواست کمک و یاری برای
آزاد کردن سایر اعضای باقیمانده دربند و زندان این
سازمان دارم. شما بعنوان سازمان های بین المللی و
مجامع حقوق بشری باید و این حق را دارید که با یکایک
اعضای اشرف بطور آزادانه و خصوصی دیدار داشته باشید و
آنها را نسبت به حقوق شان آگاه کنید.
شما بعنوان سازمان های بین المللی بایستی راه ارتباط
آزادانه افراد این سازمان را با دنیای بیرون مهیا کنید
و این حق و وظیفه شماست که بایستی از این سازمان
مطالبه کنید که درهای جهان آزاد را به روی اعضایش
بگشاید. باآنها مصاحبه آزادانه و خصوصی انجام دهید و
آنها را به کشورهای خود پناه دهید.
شما بعنوان سازمان های بین المللی که حامی اولیه ترین
و شناخته شده ترین حقوق شهروندی افراد در جهان هستید
چرا اجازه میدهید یک سازمان فرقه ای برای بیش از 30
سال اعضای خود را بشکل پیچیده ای در حصار های عقیدتی و
فیزیکی خودش نگه دارد. و تاکنون اجازه دیدار آزادانه و
خصوص شما با این افراد داده نشده که با آنها در تماس
باشید و بطور نمونه حتی بتوانید یک ایمیل و یا موبایل
به کسی بدهید که با وی در تماس باشید.
متن سخنان برات کیخائی در کنفرانس مطبوعاتی
بغداد
سه شنبه 19 آوریل 2011
من برات کیخایی
هستم که حدود یک ونیم ماه پیش بنا به تصمیم خودم و
بطور مخفیانه اشرف را ترک کرده و فرار کردم و خودم را
از تشکیلات رجوی نجات دادم. من مدت 22 سال در این
سازمان فرقه ای بودم. بدلیل خود رأیی و تصمیمات اشتباه
رجوی و عدم وجود هرگونه آزادی های اولیه و حقوق انسانی
برای اعضای مستقر در اشرف تصمیم به جدایی گرفتم. من هم
چنین تا آنجا که امکانش بود چندین بار اعتراضاتم را به
سیاست های این سازمان از جمله در برخورد با دولت عراق
مطرح کردم ولی از آنجا که در این فرقه نه تنها هیچ
توجهی به افکار و نظریات اعضا و حتی مسئولین نمی شود
بلکه بعضا در این رابطه بایستی بهای سنگینی نیز برای
طرح افکار و نظریات خود داد لذا تصمیم به فرار از این
سازمان گرفته و پس از عبور از موانع متعددی که برای
جلوگیری از خروج نفرات از سازمان ایجاد میکنند و
همچنین طی مسیرهای طولانی خودم را تسلیم نیروهای عراق
کردم.
در همین جا لازم می دانم یاد آوری کنم که این راه برای
همه کسانیکه مایلند و با سازمان مشکل دارند باز می
باشد و باید هر چه زودتر خود را از اسارت نجات بدهند؛
علیرغم اینکه سازمان گفته است که حکم همه خانواده ها و
آنهایی که جدا میشوند مرگ میباشد.
نکته بعدی اینکه میخواستم همدردی و تأسف عمیقم را نسبت
به قربانیان وقایع اخیر ابراز نمایم و خودم را در غم
خانواده های هموطنم شریک می دانم. آنها دوستان عزیز ما
بودند که بدلیل سیاست غلط رجوی و لجبازی او که هنوز
فکر میکند مثل گذشته در عراق میتواند بماند قربانی
مطامع وی شدند.
در رابطه با وقایع اخیر که منجر به قربانی شدن تعدادی
از دوستان من شد باید بگویم که رهبران سازمان از دوسال
قبل خودشان را برای درگیری با دولت عراق آماده کرده
بودند که در این راستا آموزش های مختلفی داده شد تا
درصورت ورود ارتش عراق به پادگان با آنها درگیر شویم و
تجهیزاتی هم آماده کرده بودند. متاسفانه برخلاف گفته
مریم رجوی و استقبال او از جنگ و شعارهایی همچون جنگ
صدبرابر، خودشان و هیچکدام از مسئولین بالای سازمان در
این صحنه ها نیستند بلکه اعضا و نیروهای جوان را
قربانی خط مشی دیکتاتوری خود میکنند.
مریم رجوی خودش در پاریس است و از مسعود رجوی هم در
این صحنه ها خبری نیست و متاسفانه حتی یک عضو شورای
رهبری را نیز برای درگیری نمی فرستد و در مقابل آن
دختران جوان 20الی 30 ساله را به کام مرگ میفرستد و
آنهایی که بیگناه و ناآگاهانه به این درگیری کشیده
شدند قربانی توهم و رؤیاهای کشورگشایی مسعود رجوی و
فریب آزادی خواهی مریم رجوی را می خورند. در بین این
قربانیان حتی یک عضو شورای رهبری هم نبود مگر نه اینکه
جان این جوانان برای مسئولین این سازمان ارزشی ندارد.
مریم رجوی در صحبت هایش گفت که ما هیچ عزا و ماتمی
نداریم و همه اش سراسر افتخار است یعنی فدا کردن جان
انسان های دیگر برای مریم رجوی افتخار است. در حالیکه
8 سال است دولت عراق اعلام کرده که سازمان مجاهدین خلق
بایستی کشور عراق را ترک کند و درحالیکه بارها و بارها
راه های مسالمت آمیز را پیشنهاد نموده است و درحالیکه
بارها اعلام کرده بر سر این موضوع شوخی ندارد و
نمیخواهد یک سازمان تروریستی با تشکیلات نظامی و فرقه
ای در کشورش باشد. چرا این موضوع را سازمان مجاهدین
خلق جدی نگرفت و به قوانین کشوری که در آن مستقر است
تن نداد.
من سوالم از رهبری سازمان این است که شما مگر درهرحال
هدفتان از ابتدا جنگ با آمریکا و سپس با جمهوری اسلامی
نبود؟ چه شد که ابتدا با آمریکا دوست شدید و در زمان
آمریکایی ها اجازه تردد آزادنه به هر کجا را داشتید و
پس از آن چه شد که در این سال ها این جنگ فراموش شد و
یک سوم کادرهای موجود در اشرف به کار دخالت در امور
کشور عراق مشغول هستند با این هدف که وضعیت اجتماعی و
سیاسی عراق طوری بچرخد که از سازمان مجاهدین خلق حمایت
نمایند که همچنان بتواند به مانند گذشته و دوران صدام
در کشور عراق باقی بماند و این قدرت را داشته باشد که
اجازه ندهد هیچکس از سازمان خارج شده و با دنیای خارج
ارتباطی داشته و افراد را به زور در تشکیلاتش نگه
دارد. مدت 8 سال بیهوده اعضای خود را فریب دادید که ما
بالاخره پیروز خواهیم شد.
اگر سازمان مجاهدین خلق اینقدر به قوانین بین المللی و
کنوانسیون ها و حقوق بشر معتقد است از همین ابتدا می
بایست اولین حقوق کشوری که در آن مستقر است را رعایت
میکرد. وقایع سال گذشته نیز که منجر به کشته شدن تعداد
دیگری از اعضای سازمان شد بر همین اساس بود. بعد از
رفتن نیروهای آمریکایی و زماینکه دولت عراق میخواست یک
ایستگاه پلیس طبق قوانین خودش در یک خیابان اشرف ایجاد
کند مقاومت و جنگ افروزی و کارشکنی های سازمان مجاهدین
خلق و تحلیل ها شروع شد و اجازه اینکار که جزو حقوق
دولت عراق بود را به آنها ندادند.
دلیل اصلی آن نگرانی از دسترسی اعضا به نیروهای عراقی
و دنیای آزاد بود و رهبری این سازمان نمیخواست کسی
وارد حیطه فرقه ای این پادگان شود و تا به امروز که هر
روز متاسفانه روابط خصمانه تر شده و میشود. و در این
رابطه فکر میکنم مسئولین سازمان از به کشتن دادن همه
اعضا نیز هیچ ابایی ندارند و همانطور هم که اعلام کرده
هیچ ماتم و سوگی هم ندارند چرا که همواره مشخص بود در
این سالها به تمامی ما اعضا گفته میشد شما بایستی در
12 الی 13 سالگی یعنی در سن اولین نفری که در این
سازمان کشته شد شهید میشدید و اضافه زنده اید.
مسعودر رجوی بارها در سخنرانی ها و موضعگیری هایش
اعلام کرده است که من جنگ صد برابر میخواهم. اگر جنگ
نباشد جنگ تولید میکنم و گفت من نمیگذارم شما در بستر
بمیرید و مسئول رستگاری شما هستم و این مواضع علنی وی
بود.
کسی که جان انسان ها برایش ارزشی ندارد و تنها راه
مبارزه را به کشتن دادن انسان ها میداند آن هم فقط به
دلیل اینکه اثبات کند اوست که فقط همه چیز را میفهمد و
تشخیص میدهد درحالیکه بهتر از هر کسی میداند درمانده
تر از هر کسی خودش است و پس از 30 سال هرچه توانسته
برای نگه داشتن همین تعداد محدود در سازمان هر چه
دیکتاتوری و فشار بیشتری را بر روی اعضای خود اعمال
نموده است.
در حال حاضر تا آنجا که اطلاع دارم دولت عراق زمانبندی
جدید داده که تا پایان سال میلادی بایستی افراد پادگان
اشرف از عراق خارج شوند. من به تمامی ساکنان اشرف می
گویم که راه باز است و تا دیر نشده و دوباره تعدادی از
شما قربانی مطامع رجوی نشده اید، تا مجددا از شما به
عنوان سنگری برای مسئولین سازمان درست نکرده دست به
اقدام بزنید و خودتان را از این تشکیلات جهنمی نجات
بدهید.
دولت عراق اعلام کرده است که نمیخواهد این سازمان
تروریستی با تشکیلات نظامی که بطور آشکار در امور
داخلی اش دخالت میکند و از درون اشرف تظاهرات و شورش و
تروریسم را رهبری میکند، از لیست مورد نظر خودش در
انتخابات دفاع میکند و برای دفاع از آن میلیون ها دلار
خرج میکند و ستاد تشکیل می دهد و میلیون ها دلار به
نیروهای اجتماعی عراق پول میدهد، از کانال رسمی
ماهواره اش برعلیه این کشور تبلیغ میکند وصدها کار
دیگر، نمیخواهد در این کشور باشد و سر این موضوع جدی
است.
بطور خلاصه بخواهم اشاره کنم سازمان مجاهدین خلق در
این سال ها همچنان دخالت در امور کشور عراق را در
دستور کارش داشته است. از همان سال های اول بعد از جنگ
سعی در آموزش و جذب نیروهای عراقی در حمایت و نفوذ
دادن افراد مورد نطر خود در دستگاه ها و نهادهای عراقی
داشت تا بتواند با روی کار آوردن آنها مثل گذشته
سازمان در عراق بماند و اهداف خود در داخل عراق را پیش
ببرد.
یک ستاد خاص در اشرف تشکیل داد و هم چنینن بخش اصلی
کار یکان های نظامی در اشرف کار با نیروهای اجتماعی
عراق می باشد. استخدام نیروهای عراقی و دادن حقوق به
آنها برای پشتیبانی از سازمان و مخالفت با دولت کنونی،
ارتباط مستمر از طریق ایمیل و اینترنت با نیروهای
عراقی وداشتن کانال برای برگزاری تظاهرات در شهرها و
روستاها، کار اصلی حدود یک سوم نیروهای سازمان در یکان
ها ارتباط با نیروهای عراقی و تلاش برای امضا گرفتن
برای حمایت از سازمان و گرفتن اطلاعات می باشد.
حدود 500 کامپیوتر در روز برای کار اجتماعی و تماس با
نیروهای عراقی اختصاص دارد. زمان های بسیج و جهت گرفتن
حمایت و امضاگیری روزانه تا صد هزار ایمیل ارسال می
شد. یکی از خواسته های مجاهدین خلق از عشایر و مردم
عراق این است که تظاهرات راه بیندازند و دولت مالکی را
سرنگون کنند. این موضوع بصورت علنی نیز همواره در
سیمای آزادی تبلیغ میشد.
راه اندازی جلسه شیوخ و عشایر در بغداد و سایر استان
ها که اصلی ترین موضوعات جلسات راه اندازی تظاهرات و
حمایت از اشرف برای تثبیت موقعیت اشرف هست. حقوق نفرات
عراقی از طریق شماره حساب های سازمان و از طریق
اینترنت پرداخت میشد. تشویق نفرات و شیوخ جهت مخالفت
با دولت در مرحله اول موضوع کار است اما موضوع اصلی
طرح انقلاب در عراق و شورش در کشور می باشد. رهبران
سازمان بصورت علنی همواره خواهان سرنگونی دولت مالکی
شده اند.
در رابطه با تبلیغ برای حمایت از سازمان برنامه ها و
اقدامات زیادی از نیروهای عراقی با هزینه و پول زیاد
درخواست میکردند مانند گرفتن مراسم برای شهدای سازمان،
تظاهرات به نفع سازمان، برگزاری نمایشگاه به طرفداری
از سازمان و غیره.
اساسا در زمان انتخابات صدها هزار دلار تبلیغات برای
انتخابات عراق و انحراف آن از روند طبیعی هزینه کردند.
همینطور طراحی پوسترهای تبلیغاتی برای کاندیداهای
عراقی و خارج ساختن مسیر انتخابات از روند طبیعی. پناه
دادن و پول دادن و اختصاص محل سکونت به یکسری نفرات
عراقی که مخالف دولت عراق و پشتیبان سازمان بودند. جعل
امضای 2/5 میلیون نفر از مردم عراق به دروغ برای حمایت
از سازمان و پرداخت میلیونها دلار پول ما به ازای
امضاها. استخدام کارمند و وکیل تا در جامعه عراق برای
اشرف کار سیاسی کنند. تبلیغات علیه دولت عراق از کانال
ماهواره ای اشرف. حمایت از انقلاب و شورش در عراق.
تشکیل ستادهای انتخاباتی برای برخی جریانات و انجام
یکسری کارها در این رابطه. آیا نمی شد با صرف این پول
ها برای همه اعضای سازمان پناهندگی گرفت و مشکل آنها
را حل نمود.
مسعود رجوی با لجبازی تمام میخواهد اشرف در عراق بدون
پایبندی به قوانین حقوقی این کشور بماند و افراد را
محصور و بدون ارتباط با دنیای خارج در اسارت نگه
دارند. من از شما و سازمان های بین المللی و حقوق بشری
درخواست کمک برای اعضای دربند در اشرف دارم که هر چه
سریعتر آنها را از این وضعیت اسفناک نجات داده و
نگذارید یکبار دیگر اسیر هوس های کشورگشایی مسعود رجوی
شوند. شما مسئولید و برای نجات جان اعضای دربند در این
فرقه کمک کنید.
متن سخنان عبداللطیف شاردری در کنفرانس مطبوعاتی بغداد
سه شنبه 19 آوریل 2011
من عبداللطیف
شاردری به مدت 25سال در فرقه رجوی بودم و در مقاطع
مختلف در مسئولیت های مختلفی قرار داشتم. من هم ضمن
تایید صحبت های دوستانم بدلیل فشارهای زیادی که در این
مدت روی ما بود تصمیم به جدایی از سازمان مجاهدین خلق
گرفته و پس از طی مسیرهای مشکل و صعب العبور و دور زدن
پست های نگهبانی موجود دراشرف که برای جلوگیری از
رسیدن نفرات به نیروهای عراقی ایجاد میکنند خودم را به
به نیروهای عراقی رسانده و با کمک آنها از اشرف خارج
شدم.
اصلی ترین موضوعی که مرا وادار کرد از این سازمان جدا
شوم این بود که برخلاف آنچه که در تلویزیون و رسانه
های خارجی سازمان مجاهدین تبلیغ میکند وضعیت دیگری در
درون تشکیلات این سازمان و در این پادگان حاکم است که
تمامی اعضا از کوچکترین حقوق انسانی خود محروم میباشند
و به مانند اسرا در این پادگان فرقه ای نگه داری
میشوند و از اولیه ترین حقوقی انسانی خود برخوردار
نیستند.
واقعیت این است که من فکر میکنم در طی 8 سال گذشته
علاوه بر افکارتوهم آمیز و دیکتاتوری موجود در رهبری
این سازمان که خارج از اصول و منطق های دنیای جدید فکر
میکند و غرق در توهم و افکار خودش می باشد، سازمان های
حقوق بشری و مجامع بین المللی نیز مقصر این وضعیت پیش
آمده و باقیماندن پادگان اشرف در عراق هستند.
در طی 8 سال گذشته هیچگاه امکانی مناسب برای صحبت
آزادانه و خصوصی با افراد اشرف ایجاد نشده و هیچگاه به
آنها کمک نشده است که بتوانند راهی برای خروج از این
تشکیلات داشته باشند لذا هیچ راهی جز ماندن در اشرف و
قربانی شدن نداشته اند.
موضوعی که من امروز می خواهم به آن بپردازم دوگانگی
مواضع سازمان مجاهدین خلق می باشد. همانطور که در
جریان هستید مریم رجوی ومسعود رجوی پس از جنگ امریکا و
عراق بطرز آشکاری از مواضع قدیم سازمان مجاهدین خلق
یعنی اعتقاد به جنگ و مبارزه مسلحانه در مواضع علنی و
مجامع بین المللی عقب نشینی نمود ه و مریم رجوی اعلام
کرد معتقد به راه حل سوم است یعنی برگزاری انتخابات
آزاد در ایران و یک سری شعارهای دیگر. ولی در مواضع
درونی این سازمان و درسخنرانی های مسعود و مریم رجوی و
پیامهای داخلی همچنان خط و استراتژی این سازمان همان
اعتقاد به مبارزه مسلحانه بوده و هست. همواره این باور
را در نیروها نیز میخواستند ایجاد کنند که بالاخره
روزی ما با دولت عراق و با آمریکا کنار آمده و سلاح
هایمان را از آنها پس خواهیم گرفت و جنگ مسلحانه را
مجددا شروع میکنیم.
اعتقاد به مبارزه مسلحانه و مشی مسلحانه اعتقاد به
عملیات انتحاری و جنگ و نبرد همواره پایه ای ترین
اعتقاد این سازمان بوده و هست و علیرغم اینکه در مجامع
بین المللی و نزد حقوق دانان همواره مریم رجوی، دیگران
و سایر گروه های اسلامی را متهم به بنیادگرایی میکند،
تشکیلات سازمان مجاهدین خلق یکی از بنیادگراترین و
متحجرترین ایدئولوژی هایست که در نوع خود بی نظیر است.
از جمله درقرن 21 اعتقاد به مبارزه مسلحانه و جنگ
وکشتار و به کشتن دادن انسان ها، محدودیت های شدید
فکری و فیزیکی و به بند کشیدن اعضا، نشست های اجباری و
آموزش های اجباری ایدئولوژی فرقه ای و اینکه همه
بایستی فقط یک رهبر مشخص شده این سازمان را بپرستند و
حق هیچگونه اعتراضی به وی را ندارند، هرچه قدیس کردن و
قداست سازی و جداکردن مسعود و مریم رجوی ازبقیه اعضای
این سازمان به گونه ای که شعار عام در این سازمان این
است و اینگونه به افراد آموزش داده میشود که در رابطه
با مسائل سیاسی و نقطه نظرهای مسعود رجوی فهم و درک
بقیه افرادر ماکزیمم 5/2 درصد است و هیچگاه براحتی
توان فهم و درک ایده ها و نظریه های وی را ندارند و
فاصله ای عظیم با وی وجود دارد، نداشتن حق هیچگونه
اعتراض و بحث سیاسی با رهبری سازمان و نداشتن حق رد هر
گونه خط و خطوط داده شده از طرف سازمان، جا انداختن
این ایده که همه اعضای سازمان مجاهدین خلق بایستی
جانشان را فدای این رهبری کنند و هرچه که دارند اعم از
جان و همسر و فرزند و خانواده و حتی افکارشان متعلق به
رهبری است و کسی از خودش هیچ هویتی ندارد و همه افراد
هویت و شخصیت شان را از رهبری این سازمان میگیرند.
بحث در این رابطه طولانی و پیچیده و بغرنج است که در
شرح این جلسه نمی گنجد و من فقط خواستم اشاره ای کوتاه
به آن کنم. همچنین اضافه میکنم همانطور که سازمان
مجاهدین خلق همواره در درون معتقد به جنگ مسلحانه و
جنگ صد برابر است، این حق را نیز برای خود قائل بود که
در امور داخلی عراق دخالت نموده و کارشکنی کند. هم
چنین برای رسیدن به اهداف خودش به همه ما اعلام شدده
بود که هر طور شده تا آخرین نفر و بطور نظامی هم
مقاومت کرده و در اشرف باقی خواهیم ماند.
علاوه براینکه در طی این سالیان به هشدارها و درخواست
ها و اولتیماتوم های دولت عراق هیچ اعتنائی از طرف
کادر رهبری این سازمان نشد، برعکس تدارک جنگ نیز در
داخل اشرف سازماندهی می شد. از جمله، آمادگی برای
مقابله با نیروهای عراقی با سنگ و چوب و ماشین های سنگ
پران، تهیه وسایل مقاومتی و لباس های دفاعی، نقشه برای
گرفتن سلاح و ماشین و حتی دستگیری نیروهای عراقی در
صورت وارد شدن آنها به اشرف و اعلام اینکه حتی از یک
وجب اشرف کوتاه نمی آییم و نبایستی نیروهای عراقی وارد
اشرف شوند واجازه ندادن به دولت عراق برای ایجاد
مقرراتش در اشرف تا اینکه کار به رویارویی خصمانه
بکشد، آموزش های گروگانگیری و خلع سلاح و درگیری با
نیروهای عراقی دور از چشم نیروهای عراقی در پشت
خاکریزها از دوسال قبل دنبال می شد.
با وجود اینکه در هر حال دولت عراق 8 سال است اعلام
کرده که این سازمان را در خاک عراق نمی پذیرد کادر
رهبری اشرف درحالیکه این خواسته را قبول نکرده و از
عراق خارج نشدند، نکته مهمتر اینکه تن به قوانین کشوری
که در آن مستقر بودیم ندادند و مستمر بر علیه آن
کارشکنی میکردند.
از جمله فراخوان های مشخص دیکته شده توسط مسعود رجوی و
مریم رجوی برای سرنگونی دولت عراق و شرکت در تظاهرات
وشورش، کمک های های مالی هنگفت برای پیشبرد این خط و
استراتژی وصرف هزینه های کلان، راه اندازی تظاهرات و
شورش برعلیه نیروی حاکم برکشور و جذب و تبلیغ نیرو در
حمایت از سازمان و پیش بردن خطوط و استراتژی مسعود
رجوی در عراق و تعیین سرنوشت برای کشور عراق، استخدام
نیروهای محلی عراق و آموزش نظامی و ایدئولوژی سازمان
به آنها و تلاش برای جذب آنها برای پیوستن به سازمان و
یا انجام کارهای اطلاعاتی و تبلیغی برای سازمان.
اینها گوشه ای از دخالت های سازمان مجاهدین خلق در
امور داخلی عراق است که بطور مختصر به آن اشاره کردم.
من از اینکه دوستان بیگناه من بدلیل پافشاری غلط
قربانی شدند متاثر و متاسف هستم. به همین دلیل در
اینجا از همه سازمان های بین المللی درخواست دارم هر
چقدر که میتوانند بعنوان وظیفه انسانی و وجدانی و دینی
و شرعی و یا حتی بعنوان مسئولیت کاری خود تلاش کنند که
موضوع پادگان اشرف به گونه ای مسالمت امیز حل و فصل
شده و وضعیت دردناک ساکنان آن را بطریق انسانی فیصله
بدهند. از شما درخواست دارم ترتیب ملاقات و مصاحبه و
دیدار خصوصی آزاد با نفرات اشرف را بدهید. امکان رفتن
آنها را به هر کشوری که پناهندگی دارند و یا تمایل
دارند بروند فراهم نموده و موضوع قاطعیت عراق در رابطه
با بستن این پادگان و جدی بودن آنها بر سر این موضوع
را به اطلاع نفرات این سازمان رسانده و به آنها کمک
کنید تا از این زندان تک به تک خارج شوند.
فرار 3 تن از فرماندهان مجاهدین از اردوگاه اشرف
20.04.2011
العالم
http://www.nejatngo.org/fa/post.aspx?id=10597
ده ها تن از اعضای
گروه تروریستی مجاهدین از جمله 3 تن از فرماندهان این
گروه پس از فرار از اردوگاه اشرف در شمال شرقی بغداد،
خود را تسلیم نیروهای امنیتی عراق کردند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه العالم، سخنگوی
وزارت دفاع عراق دیروز اعلام کرد 3 تن از فرماندهان
گروه مجاهدین به همراه ده ها تن دیگر از اعضای این
گروه توانستند از اردوگاه اشرف فرار کنند.
وی افزود: اطلاعات و گزارشهای موثقی وجود دارد که
بسیاری از ساکنان این اردوگاه، قصد دارند از آن خارج
شده و عراق را ترک کنند؛ و تا کنون ده ها تن از
مجاهدین و حتی فرماندهان آنها پس از فرار از این
اردوگاه خود را تسلیم دولت عراق کرده اند.
یکی از فرماندهان گروه تروریستی مجاهدین در کنفرانسی
مطبوعاتی به خبرنگاران گفت، مسئولان این گروه توجهی به
جان انسانها در اردوگاه اشرف ندارند، زیرا آنها از
اعضای عادی هستند و نه فرماندهی کل.
وی تاکید کرد، فرماندهان ارشد گروه تروریستی مجاهدین
توجهی به قوانین بین المللی ندارند.
یکی دیگر از فرماندهان گروه مجاهدین در این کنفرانس
مطبوعاتی به خبرنگاران گفت، اعضای این گروه در اردوگاه
اشرف برای جنگ حتی با دولت عراق آماده شدند، و
آموزشهایی درباره چگونگی درگیری با نیروهای عراقی و
گرفتن سلاح آنها داده شده است.
وی خاطرنشان کرد، دخالت در امور داخلی عراق حتی به
دخالت در تظاهرات و خرابکاری و خشونت رسیده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روایت دو عضو جدا شده مجاهدین از
تلاش سران این گروه برای ماشینی کردن اعضا
19.04.2011
فارس ـ ایران
دیدبان
http://irandidban.com/fa/ViewPoint-روایت%20دو%20عضو%20جدا%20شده%20مجاهدین%20از%20تلاش%20سران%20این%20گروه%20برای%20ماشینی%20کردن%20اعضا/16485
به گفته دو عضو
جدا شده گروه مجاهدین، سران
این گروه تروریستی برای
جلوگیری از ارتباط اعضاء با
خانوادههای خود تلاشهای
فراوانی میکنند به نحوی که
این موضوع باعث از بین رفتن
احساسات در بین این افراد شده
است.
به گزارش
خبرنگار سیاست خارجی خبرگزاری
فارس، کنفرانس «نجات یافتگان
فرقه مجاهدین» 15 اسفندماه در
آلمان برگزار شد و مهدی سجودی
و مهرداد ساغرچی از اعضای جدا
شده درباره نحوه عضویت خود در
گروه مجاهدین در این کنفرانس
به ایراد سخنرانی پرداختند که
خبرگزاری فارس به دلیل اهمیت
این اظهارات اقدام به انتشار
این سخنرانی کرده است. متن
کامل این سخنان در پی میآید.
مهدی سجودی در خصوص نحوه
پیوستن خود به این گروه
تروریستی، گفت: برادر بزرگ و
دو پسرخالهام در کمپ اشرف
حضور داشتند و من از طریق
ایمیلی که به نام برادرم بود
با وی در ارتباط بودم، بعد از
مدتی از طریق همین ایمیل با
من تماس گرفته و از من خواسته
شد که به عراق رفته و با
برادرم زندگی کنم.
وی ادامه داد: من نیز برای
دیدن برادرم حدود 3 میلیون
تومان از پدرم دزدیده و به
همراه پسرخالهام به عراق
رفتم، در آنجا مدتی سرگردان
بودیم تا اینکه پولمان تمام
شد و مجبور به بازگشت شدیم.
این عضو جدا شده گروه مجاهدین
به تماس مجدد این گروه با وی
اشاره کرد و اظهار داشت: آنها
اعلام کردند که در کربلا
منتظر ما هستند و من به همراه
پسرخالهام، دوباره مقداری
پول از پدرم دزدیده و به
کربلا رفتم که آنجا پول را از
ما گرفتند و چند ماه ما را در
هتل نگهداشتند.
سجودی با بیان اینکه پس از
چند ماه به پادگان رفتیم و در
آنجا با افراد مختلفی معاشرت
و زندگی کردیم، یادآور شد:
بعدها متوجه شدم که اصلاً
برادرم در پادگان نبوده و
فردی به نام «سعیده» به نام
برادرم با من ارتباط داشت و
زمانی که قصد بازگشت داشتم به
دلیل حضور پسرخالهام در کنار
برادرانش مجبور شدم با آنها
بمانم.
* بیگاری 9 ساله در آفتاب
سوزان
وی افزود: پس از آن فعالیت من
در اشرف شروع شد و به مدت 9
سال در آنجا زندگی کردم. در
این مدت با مریم رجوی آشنا
شدم. او فردی 60-50 ساله است
که در فرانسه و با استفاده از
جدیدترین لوازم آرایشی و
رسیدگیهای پزشکی مانند یک
جوان 30 ساله به نظر میرسد،
این در حالی است که جوانان
پادگان اشرف به دلیل کار زیاد
در آفتاب سوزان این منطقه
بسیار پیرتر از سن خود هستند.
سجودی در پاسخ به این سؤال که
چرا سازمان مجاهدین خانواده
را تا این میزان ضدارزش کرده
و به نوعی رفتار میکند که
فرد از خانواده متنفر میشود؟
گفت: آنها با ما به گونهای
رفتار میکردند که ما خانواده
خود را هم از یاد برده بودیم،
در حالیکه خانواده آخرین
پایگاه انسانهاست و آنها قصد
از بین بردن این پایگاه را
داشتند تا افراد هیچ پایگاه
دیگری جز اشرف نداشته باشند.
وی ادامه داد: پس از خروج از
اشرف متوجه شدم که طی 9 سالی
که در این پادگان بودم 3 بار
خانواده من برای دیدنم به
اشرف آمده بودند اما اجازه
این کار به آنها داده نشده
بود و من نیز از قضیه
بیاطلاع بودم.
* خانواده؛ علت 99 درصد جدایی
اعضا
در ادامه این کنفرانس مهرداد
ساغرچی یکی دیگر از اعضای
جداشدگان گفت: در سال 86 که
یکسری از خانوادهها آمده و
حدود 100 تن از بستگان خود را
از پادگان اشرف با خود بردند،
سازمان جلسهای را در همه
ردهها ترتیب داد و جمعبندی
آنها این بود که 99 درصد علت
رفتن اعضا خانواده است و
تنها پایگاهی که میتواند
افراد را به وضعیت عادی
بازگرداند، همین نهاد است.
این عضو جداشده مجاهدین با
اشاره به حضور 20 ساله خود در
پادگان اشرف گفت: در این مدت
هیچ تماسی با خانوادهام
نداشتم و پس از آن گفتند که
با خانواده خود تماس بگیر و
بگو که اینجا در محاصره
نیروهای عراقی و آمریکایی
هستیم و برای ادامه زندگی
نیاز به پول داریم.
ساغرچی ادامه داد: من در تماس
دوم خود متوجه شدم که پدر و
برادرم فوت کردند و با این
خبر همه اندیشههایم فروپاشید
چرا که دیدم نه تنها هیچ خلقی
را آزاد نکردیم بلکه خانواده
خود را نیز از دست دادهایم.
* منع ازدواج اعضا تا ابد
وی افزود: برای عدم ازدواج تا
سرنگونی نظام در ایران باید
تعهد داده میشد. تصور
میکردیم تا دو سه سال آینده
کار تمام میشود، اما بعدها
گفتند که منع ازدواج تا
سرنگونی نیست بلکه این موضوع
تا ابد است.
این عضو جدا شده گروه مجاهدین
یادآور شد: مسئولین سازمان به
درستی میدانند تنها چیزی که
میتواند اعضا را از آن زندان
مخوف نجات دهد خانواده است.
* نوشتن اجباری همه خاطراتی
که پس از دیدار با خانواده
برای فرد زنده میشد
ساغرچی با ذکر این نکته که از
سال 67 به بعد فرد نمیتواند
شب را به همراه خانواده خود
سپری کند، یادآور شد: ما از
ساعت 7 بعدازظهر به بعد باید
به مقر خود بازمیگشتیم و پس
از رفتن خانواده به پادگان
نیز فرد را قرنطینه میکردند
و در این مدت به او میگفتند
که هر خاطرهای در دیدار با
خانوادهاش برای او زنده شده
باید مکتوب کند و این روال
عادی سازمان شده بود.
قسمت 7 از 12
فیلم
کنفرانس تعدادی از فعالین حقوق بشر با آخرین دسته از
نجات یافتگان فرقه مجاهدین در آلمان
قسمت 8 از 12
فیلم
کنفرانس تعدادی از فعالین حقوق بشر با آخرین دسته از
نجات یافتگان فرقه مجاهدین در آلمان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همکاری رجوی و
صدام دیکتاتورسابق عراق در زندان ابوغریب
13.04.2011
سعید ناصری
http://www.razaghi13.blogfa.com/post-165.aspx
در
متن اولیه که برای شما دوستان عزیز نوشتم خلاصه ای از
داستان خودم را بطور کلی توضیح دادم الان تصمیم دارم
در ادامه به شکل مقداری کامل تری هر چند که برگشت به
خاطرات گذشته برام خیلی سخت است و یاد اور روزهای رنج
و مشقتها است ولی برای اینکه عزیزان دیگر این تجربه
تلخ را تکرار نکنند و درسی باشد درسی که 15سال از عمرم
را گرفت.
در ابتدا به عنوان یک شخص مستقل خواستم ناراحتی و درد
خودم را بیان بکنم برای دوستانی که مثل من سالها در
اسارتگاه اشرف بودند و روز جمعه به دستور سران مجاهدین
با دستور تشکیلاتی با نیروهای عراقی درگیر شده وکشته
شده اند خواستم لعن و نفرین خودم را به مریم و مسعود
بفرستم خواستم بگم دیگر کافی است چقدر خون این جوانان
باید روی زمین ریخته شود. شما چه زمانی سیر میشوید چرا
تجربه نمیگیرید تا کی ....
در این قسمت خواستم به مزدوری مسعود رجوی با دولت سابق
عراق و ساخت و پرداختهای که با همدیگر داشتن در ان
سالیان اشاره کنم.
من سال 1375وارد خاک عراق شدم که خودم را به اردوگاه
رمادی برسانم و از انجا به کشور سوئد بروم برای ادامه
تحصیل زمانی که وارد خاک عراق شدم نیروهای امنیتی عراق
مرا دستگیر کردند و به زندان معروف و مخوف بغداد به
اسم ابوغریب بردند حدود یک ماه در انجا بودم هیچ گونه
سوال و جوابی از من نشد دال بر اینکه چرا وارد خاک
عراق شدم برای چه کاری امده ام و ...تا اینکه بعد از
یک ماه روزی درب سلول که در ان بودم باز شد و اسم مرا
صدا زدند گفتند که ملاقاتی داری من که در حیرت مانده
بودم و داشتم شاخ در میاوردم که خدایا ملاقاتی کی است
که برای من امده من کسی را نمیشناسم دقایقی که گذشت من
هزاران فکر از سرم گذشت تا اینکه مرا به طبقه پایین
بردند این در حالی بود که دستبند داشتم روی چشمم هم
بسته بود جلوی درب اتاقی ایستادم مرا وارد اتاق کردند
دستم و چشمم باز کردند با کمال تعجب با صحنه ای مواجهه
شدم که انگاری دارم خواب میبینم میزی چیده شده مملو از
غذا و میوه و شیرینی ...در گوشه میز یک نظامی عراقی و
در گوشه دیگر ان دو شخص دیگری بودند ولی شکل انها به
عربها نمیخورد مثل ایرانیها بودند من سر پا خشکم زده
بود نمیدانستم چکار بکنم نه از اینکه طی یک ماه گذشته
روزی یک وعده غذایی داشتم هوا خوری نداشتم یک ماه کامل
داخل سلول بودم نه از این صحنه ای که با ان مواجهه شدم
بعد از لحظاتی مقداری خودم را جمع و جور کردم متوجه
شدم که یکی از ان دو نفر که نشسته بود گوشه میز به
ارامی به من گفت بفرمائید بشینید دیدم داره زبان فارسی
صحبت میکنه من با حیرتی زیاد نشستم و سلام کردم .بعد
از چند دقیقه که دو ایرانی با من صحبت کردند و خودشان
را معرفی کردند که از اعضای سازمان مجاهدین هستند و در
عراق پایگاه دارند و مقداری از وضعیت خودشان را برای
من توضیح دادند و از من سوالاتی پرسیدند از جمله چرا
به عراق امدم و هدفم چی بوده و ...
بعدش نفر عراقی در حالی که کاغذی در دست داشت گفت
میخواهم وضعیت تو را مشخص بکنم و تو سه راه کار داری
حالا انتخاب با خودت است هر کدام که دوست داشتی
میتوانی انتخاب بکنی من که سراپا گوش بودم گفتم
بفرمائید گفت بدلیل اینکه مرز را غیر قانونی عبور کردی
و حکم این کار در قانون عراق هفت سال زندان است و بعد
از کشیدن حکم تو را به اردوگاه اوارگان ایرانی میبریم
.حکم دوم ماندن هفت سال در زندان ابوغریب و بعد از هفت
سال تبادل اسرا با ایران میشوید هر حکمی میشنیدم
انگاری تمام دنیا روی سرم خراب میشد و من هم جوانی
بودم پانزده ساله خیلی برای سخت بود در ادامه گفت حکم
سوم و فکر میکنم که بهترین حکم برای تو است من داشتم
گوش میدادم با لبخندی گفت این حکم را میدهم به این دو
دوست برای شما بخوانند خلاصه یکی از ان دو نفر برگه را
گرفت و خواند درب سازمان مجاهدین بر روی شما باز است
از این لحظه تصمیم بگیرید به سازمان مجاهدین بپیوندید
شما ازاد هستید .فکر کنم هر کسی را جای من بگذارید این
راه کاررا انتخاب میکند که خلاصه من جواب دادم باشه
راه سوم را انتخاب کردم فکر بعدش نبودم که از چاله در
امده به چاه افتادم کاشکی همان هفت سال زندان را
میکشیدیم خیلی خیلی برای من بهتر بود چونکه حداقل اول
اینکه بعد از هفت سال ازاد میشدم دوم اینکه قدرت تصمیم
گیری داشتم سوم اینکه تشکیلاتی نداشتم که 24ساعت گوش
به فرمان باشم و .....در اینجا خواستم این را به شما
عزیزان بگم تا چه حدی رهبری مجاهدین برای دولت سابق
عراق مزدوری کرده بود که اینقدر ازادانه وارد زندانهای
انها میشدند و نفرات را یارگیری میکردند تا چه حدی دست
باز به نفرات مجاهدین داده بودند که حکم را خودشان
برای نفرات بخوانند و در واقع کامل تر بگم مجاهدین
قسمتی از عراق شده بودند قسمتی از ارتش عراق این در
حالی بود که کشور ما با دولت عراق در جنگ بود.و همین
دولت عراق خون جوانهای ما را ریخته بود و برام جالب
بود تا چه اندازه رهبری مجاهدین خود فروشی و وطن فروشی
کرده که به این نقطه رسیده تا چه حد از نزدیک با عراقی
کار میکند حالا شاید این نمونه من ذکر کردم برای
عزیزانی که این نوشته را میخوانند قابل باور نباشه ولی
بدون اقرا کم گفتم زیاد نگفتم و این نمونه ای بود از
هزاران نمونه که یاداور شدم و با چشم خودم دیدم.
قسمتی بعدی به ادامه داستان یعنی تحویل گیری من از
زندان ابوغریب و ورود به کمپ اشرف خواهم نوشت.
سعید ناصری 10.4.2011
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نگاهی به درگیری خشونت آمیز مجاهدین خلق و نظامیان
عراقی
یادداشت روز ـ
تحریریه ایران قلم
بنابر گزارش رسانه های خبری، دیروز جمعه برابر با 19
فروردین ( 8 آپریل 2011 ) ما بین پرسنل نظامی
عراق و نیروهای مجاهدین خلق واقع در قرارگاه اشرف،
درگیری پیش آمد که بدنبال آن تعدادی از اعضای مجاهدین
کشته و زخمی شدند.
رادیو بی بی سی چنین گزارش کرده است :
خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته است که در این درگیری، ده
نفر نفر کشته و شانزده نفر زخمی شدهاند. به گفته این
مقام، پنج سرباز و یک پلیس عراق هم در بین زخمیها
هستند.
در حالی که سایت سازمان مجاهدین خلق، با متهم کردن
نیروهای عراقی به اقدامات خشونت آمیز و دست زدن به
"کشتار"، تعداد قربانیان این واقعه را بیش از سی نفر
ذکر کرده و گفته است که حال تعدادی از زخمی های این
واقعه وخیم است.
یکی
از فرماندهان عراقی به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته است
که دستور حمله به اردوگاه اشرف پس از دو روز سنگ پرانی
ساکنان این محل به سوی سربازان عراقی، که در نزدیکی
این محل مستقر شده بودند و اقدام آنان در انداختن خود
در برابر خودروهای نظامی صادر شد.
سایت های وابسته به رهبری مجاهدین خلق نیز نوشته اند:
شمار شهیدان حمله
جنایتکارانه مالکی به اشرف به ۳۲تن رسید.
" همچنانکه مقاومت
ایران از صبح روز جمعه بارها اعلام کرده است بخش زیادی
از ۳۰۰ مجاهد مجروح با وضعیت وخیمی مواجهند و در صورتی
که به بیمارستان نیروهای آمریکایی منتقل نشوند, در
معرض شهادت قرار دارند، چیزی که مسئولیت آن متوجه
آمریکا است، به خاطر تعهداتی که در قبال حفاظت ساکنان
اشرف بر عهده دارد."
در پی این حادثه، وزارت دفاع آمریکا و بعضی از شخصیت
های طرفدار سلطنت و لابی های مجاهدین، حادثه فوق را
بدون پرداختن به ماهیت درگیری، محکوم کرده و آن را جزو
مصادیق نقض حقوق اعضای مجاهدین بر شمرده اند!
البته تحریریه ایران قلم هم در شرایط فعلی و هم در
گذشته بکارگیری هر گونه خشونت ، چه از جانب مجاهدین و
چه از جانب دولت عراق را محکوم کرده و می کند ، اما
لازم است نکاتی را یادآوری کرد.
بدون تردید محکوم کردن و نقض حقوق بشر خواندن حوادث
دلخراشی از این دست ، بسیار مثبت است ، اما اگر تحلیلی
درست و یک ریشه یابی دقیق از این گونه وقایع صورت
نگیرد، نتیجه منفی و نگران کننده ای بدنبال خواهد
داشت، چونکه به ادامه درگیری های فعلی کمک خواهد کرد.
محکومیت این گونه وقایع بدون ریشه یابی آن ،
صرفا به ابزاری برای یک بازی و یارگیری سیاسی بدل می
شود که در آن جان انسان ها و قربانیان بمثابه وسیله
برای رسیدن به اهداف سیاسی استفاده می شود.
جان کلام این است، قبل از اینکه اعضای مجاهدین در این
درگیری ها کشته شوند یا خود را به دست رهبری مجاهدین
به کشتن بدهند و حقوقشان پایمال شود، در بی حقوقی کامل
می زیسته اند و بسیاری از محکوم کنندگان و روضه خوانان
امروز، در اصل، ناقضان حقوق، آزادی و رهایی آنان بوده
اند.
مثلا
چرا این پرسش در انتهای بیانیه های محکومیت این دسته
از گروه ها نمی آید که اساسا 3400 نفر ایرانی در دشمنی
با دولت عراق در این کشور چه می کنند؟
چرا مسعود رجوی و مریم رجوی اجازه خروج این افراد از
عراق را بعد از گذشت هشت سال از سرنگونی صدام حسین نمی
دهد؟
منافع رهبری مجاهدین از حضور این افراد در عراق چیست؟
چرا بیش از 800 نفر از این 3400 نفر که پاسپورت
شهروندی کشورهای اروپایی و آمریکایی را دارا هستند،
همچنان به دستور رهبری مجاهدین اجازه خروج از عراق را
ندارند؟
چرا رهبری فرقه مجاهدین اجازه نمی دهد حتی بیماران
برای معالجه از عراق و قرارگاه اشرف خارج شوند ؟ و ده
ها پرسش دیگر.
اگر محکومیت این درگیری ها همراه با طرح این پرسش ها
باشد و رهبری سازمان مجاهدین را ملزم به پاسخگویی به
این پرسش ها بکند، می توان به صداقت سیاسی محکوم
کنندگان صحه گذاشت. در غیر این صورت، این نوع محکومیت
ها می تواند به اسارت بیشتر اعضای مجاهدین در بیایان
های عراق منجر شود.
بنابراین، لابی های خارجی مجاهدین و افرادی از این
قبیل که در مقابل این پرسش ها، سکوت و با انگیزه
یارگیری سیاسی به بهای اسارت اعضای مجاهدین در قلعه
اشرف از طرح آن گریزان هستند، در اصل اعضای مجاهدین را
در اسارت فیزیکی و ذهنی رهبری مجاهدین باقی نگاه می
دارند و بدون تردید، آنها به مراتب بیشتر از ارتش
عراق، گناهکار و ناقض حقوق اعضای مجاهدین باقی مانده
در پادگان اشرف هستند.
تحریریه ایران قلم
____________________________________________
خنجر مسعود
رجوی را تیز نکنید
کریم غلامی
09.04.2011
با کمال تاسف خبر درگیری ارتش
عراق و مجاهدین در اشرف و کشته و مجروح شدن تعداد
زیادی از آنها را در اخبار دیدم. با ابراز همدردی با
خانواده های کشته شد در زندان اشرف و با دعای شفا برای
مجروحین این واقع دردناک.
باید به این واقعیت اشاره بکنم
که تمامی این درگیریها و کشته شدن اسیران اشرف خواسته
و طراحی مسعود رجوی خائن و بزدل بیش نیست، این
استراتژی مسعود رجوی خائن است که با ایجاد بحران و
ریخته شدن خون اسیران اشرف توجهات سیاسی و بین المللی
را به خودش جلب کند تا چند صباحی به این عمر ننگین
خودش ادامه بدهد و اسیران در اشرف را بیشتر و بیشتر در
اسارت و بندگی خودش نگه دارد. مسعود رجوی خائن با اسیر
کردن اسیران اشرف در عراق، این تشکیلات فرسوده و
فروپاشیده را نگه دارد ولی بهای آن خون فرزندان ایرانی
است که در اشرف ریخته مشود.
راستی چرا مژگان پارسایی و
اشخاص دیگری مثل او در درگیریها نیستند و حتی یک نفر
از مسئولین این فرقه در بین مجروحین و کشته شده ها
نیست. کمی به گذشته میروم و ریشه شکل گیری این وقایع
دردناک را یادآوری میکنم ژانویه سال 2009 دولت عراق
استقلال کشور عراق را جشن گرفت و خروج نیروهای
آمریکایی از عراق شروع شد سران خائن مجاهدین که از سال
2003 تا سال 2009 تحت هژمونی آمریکا هر خیانت و جنایتی
که میتوانستند میکردند ولی از سال 2009 دولت عراق
اجازه این خیانت ها را به سران مجاهدین نداد و برای
کسانی که خواستار خروج از زندان اشرف بودند کمک و یاری
میرساند. مسعود رجوی خائن با ایجاد درگیری و تضاد کار
کردن با دولت عراق میخواست این تنگه را بشکند شروع آن
از فبروار سال 2009 از منطقه ای به نام مصلحی
شروع شد و تابستان همان سال اولین درگیری را بوجود
آوردند با سنگ پرانی به سوی نیروهای عراقی و فحاشی و
... ارتش عراق را مجبور به درگیری میکردند.
گزارش نشست درونی مجاهدین با
مسعود رجوی خائن بعد از اولین درگیری در تابستان سال
2009 خوب نشان میدهد که چگونه از یک ماه قبل زمینه
چینی ها برای این درگیری و کشته شدن تعدادی را فراهم
کرده بودن مثل مانور و ساختن بمبهای دستی موانع فلزی
سلاح های سرد و کارگذاری دوربین برای فیلم برداری. در
همین نشست درونی بود که مسعود رجوی خائن از فهیمه
اروانی بخاطر ادیت کردن فیلم ها و پخش آن به شکلی که
فقط ارتش عراق را مقصر بداند تقدیر کرد. و میدانم که
الان مسعود رجوی خائن از کشته شدن اسیران اشرف شادی
میکند چرا که طرح خائنانه خودش را پیش برده است.
از اینجا به همه اسیران در اشرف
میگویم که همه شما خوب میدانید که مسعود رجوی یک خائن
است و حفظ زندان اشرف فقط برای بقای عمر کثیف و
خائنانه خودش است من سالیان کنار شما زندگی کردم و خوب
میدانم که همه شما اینها را خوب میدانید پس نگذارید که
آن خائن کثیف با ریختن خون شما به عمر ننگین خودش
ادامه بدهد از آن زندان خارج شوید و بدانید که دولت
عراق دشمن شما نیست آنها به شما کمک خواهند کرد که از
آن زندان خارج شده و یک زندگی جدیدی را شروع کنید راه
نجات باز است از آن جهنم خارج شوید عمر و خون خود را
بیهوده تباه نکنید. مجاهدین گذشته شان خائنانه و ننگین
بار بوده و آینده شان هم خائنانه تر و ننگین بارتر
خواهد بود خود را نجات دهید زیرا که میتوان و باید
نجات یافت با آرزوی رهایی تک به تک اسیران از زندان
اشرف.
باید این نکته را به بعضی از
ایرانی های که در کشورهای مختلف برای حمایت از مجاهدین
تحصن میکنند بگویم که کار آنها نه تنها کمک به اشرفی
ها نیست بلکه تیز کردن خنجر مسعود رجوی خائن است تا
خون بیشتری از اسیران اشرف بریزد. تحصن کار درستی است
ولی برای نجات جان اسیران اشرف و خارج کردن آنها از آن
جهنم و از همه آنها میخواهم که ناخواسته وارد بازی
خیانت بار مسعود رجوی خائن نشوند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آیا
خوابیدن زیر بولدوزر و گلوله عاقلانه است؟
09.04.2011
پیام رهایی، نهم
آوریل 2011
http://payamerahai.com/?p=1634
همزمان با حمله
نیروهای محاهدین به نیروهای عراقی در اشرف که منجر به
کشته شدن تعدادی از اعضای تحریک شده این فرقه گردیده
فرقه بجای مداوای این مجروحان سعی می کند آنها را با
آن حالت زار ونزار و درد و خون ریزی جلو دوربین بیاورد
تا مظلوم نمائی کند و مسبب اصلی کشته شدن این بدبختها
را، نه مجاهدین که دولت عراق نشان دهد.
علی القاعده در
چنین مواقعی باید هم و غم مجاهدین معطوف به حل وفصل و
تدبیری برای حلو گیری از تلف شدن جان انسانها باشد اما
فرقه در این گیرو دار و شلوغی آمده یکی از مراکز اتمی
ایران را به اصطلاح افشاء کرده که مستقیم به امریکا
بگوید حالا که ما جاسوسان و مزدورانی به این خوبی
هستیم بیا و جلو دولت عراق را بگیر که وارد اشرف نشود
و ما را بحال خود بگذارد تا بیشتر مغز بچه را بخوریم و
عمر آنها ها را در بیابانهای اشرف تلف کنیم.
ایا کشته شدن هرچه بیشتر انسانهای بیگناه و تحریک شده
بنفع رجوی نیست؟
ایا رجوی ذره ای دلش بحال این مجروحین و کشته شدگان می
سوزد؟
یا مانند کشته شدگان عملیات دروغ جاویدان که فراموش
شده اند، پس از مدتی فراموش خواهند شد و رجوی نان این
خونها رادر معاملات سیاسی خواهد خورد.
خدایا جهل و نا آگاهی و سوء استفاده از خون مردم را از
این بلاد پاک کن.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کشته شدن شماری از
ساکنان اردوگاه اشرف در
تیراندازی نیروهای عراقی
09.04.2011
رادیو بی بی
سی
در مورد
تلفات حمله
نیروهای
عراقی به
اردوگاه اشرف
گزارشهای
متفاوتی
انتشار یافته
است
تیراندازی نیروهای
امنیتی عراق به اعضای
سازمان مجاهدین خلق
ایران در اردوگاه
اشرف در عراق، شماری
کشته و زخمی بر جای
گذاشته است.
در ساعات اولیه
بامداد جمعه، 19
فروردین (8 آوریل)،
نیروهای امنیتی عراق
به اردوگاه اشرف، محل
اقامت شماری از اعضای
سازمان مجاهدین خلق
ایران، حمله کردند و
براساس گزارش های
رسیده، بین آنان و
ساکنان این اردوگاه
درگیری هایی روی داد.
در مورد تلفات این
درگیری گزارش های
متفاوتی مخابره شده
است.
خبرگزاری
آسوشیتدپرس به نقل از
منابع بیمارستانی در
بعقوبه، مرکز استان
دیاله، گزارش کرده
است که در این
درگیری، سه نفر کشته
و سیزده تن، از جمله
چند نظامی عراقی،
زخمی شده اند در حالی
که سایت سازمان
مجاهدین خلق، با متهم
کردن نیروهای عراقی
به اقدامات خشونت
آمیز و دست زدن به
"کشتار"، تعداد
قربانیان این واقعه
را بیش از سی نفر ذکر
کرده و گفته است که
حال تعدادی از زخمی
های این واقعه وخیم
است.
یکی از فرماندهان
عراقی به خبرگزاری
آسوشیتدپرس گفته است
که دستور حمله به
اردوگاه اشرف پس از
دو روز سنگ پرانی
ساکنان این محل به
سوی سربازان عراقی،
که در نزدیکی این محل
مستقر شده بودند و
اقدام آنان در
انداختن خود در برابر
خودروهای نظامی صادر
شد.
همزمان، علی
الدباغ، سخنگوی دولت
عراق، استفاده
نیروهای دولتی از
اسلحه در عملیات
سحرگاه جمعه و بروز
تلفات در عملیات ورود
نظامیان به اردوگاه
اشرف را تکذیب کرده و
گفته است که پس از
چند ساعت، آرامش در
این محل برقرار شد.
این مقام عراقی
گفته است هدف از این
عملیات، استقرار
نفرات دولتی در داخل
و اطراف اردوگاه اشرف
بوده است. وی علیه هر
اقدامی در "نقض
قوانین عراق در این
محل" هشدار داد.
از این عملیات چند
فیلم ویدیوئی، با
نشان سازمان مجاهدین
خلق، در شبکه یوتیوب
منتشر شده که گروهی
از نظامیان مسلح را
هنگام ورود به
اردوگاه اشرف نشان می
دهد در حالی که
شعارهای ساکنان و
صدای شلیک به گوش می
رسد هر چند مشخص نیست
که آیا این صدا مربوط
به شلیک گاز اشک آور
است یا گلوله.
سایت مجاهدین خلق
نیز فیلم هایی در
باره این حمله منتشر
کرده که در آنها،
انتقال افراد زخمی و
اجساد کسانی به عنوان
کشته شدگان این حمله
نشان داده شده است.
در پی انتشار خبر
درگیری در اردوگاه
اشرف، رابرت گیتس،
وزیر دفاع آمریکا که
از عراق دیدن می کند،
ضمن ابراز نگرانی در
مورد تلفات این
واقعه، از دولت عراق
خواست تا از خود
"خویشتنداری" نشان
دهد.
اردوگاه
اشرف
در جریان جنگ
ایران و عراق در دهه
1980 میلادی، گروهی
از اعضای سازمان
مجاهدین خلق و رهبران
این سازمان به عراق
پناهنده شدند تا به
فعالیت مسلحانه علیه
جمهوری اسلامی مبادرت
کنند اما پس از حمله
نیروهای خارجی و سقوط
حکومت صدام حسین،
رئیس جمهوری عراق در
سال 2003، ساکنان این
اردوگاه به عنوان
خارجیان مسلح غیر
متخاصم، تحت حفاظت
نیروهای آمریکایی
قرار گرفتند و بعدا
خلع سلاح شدند.
برخی از
اعضای سازمان
مجاهدین خلق
سالهاست در
اردوگاه اشرف
سکونت داشته
اند
در سال 2009،
مسئولیت حفاظت از این
اردوگاه به دولت عراق
واگذار و این کشور
متعهد شد با ساکنان
آن طبق قوانین عراق
رفتار کند و از اقدام
به استرداد اجباری
اعضای سازمان مجاهدین
خلق به ایران، که
ممکن است جان آنان را
به مخاطره اندازد،
خودداری ورزد.
اردوگاه اشرف
همچنان محل سکونت بیش
از سه هزار تن از
اعضای سازمان مجاهدین
خلق ایران است. دولت
نوری المالکی، نخست
وزیر عراق، تحت فشار
جمهوری اسلامی قرار
داشته است تا اردوگاه
را تعطیل و ساکنان آن
را اخراج کند یا به
ایران تحویل دهد اما
از آنجا که این افراد
در صورت استرداد به
ایران، احتمالا با
خطر مرگ مواجه می
شوند، فشارهای بین
المللی مانع از آن
شده است که دولت عراق
به چنین اقدامی دست
بزند.
جمهوری اسلامی چند
نفر از کسانی را که
در ارتباط با
اعتراضات به نتیجه
انتخابات دهمین دوره
ریاست جمهوری بازداشت
کرده بود به اتهام
سفر به عراق و تماس
با ساکنان اردوگاه
اشرف به اعدام محکوم
کرده است.
در عین حال، مساله
انتقال امن این
افراد، که بعضی از
آنان در همین اردوگاه
به میانسالی رسیده
اند، به کشورهای دیگر
هنوز حل و فصل نشده
است و پیشنهاد دولت
عراق برای منتقل کردن
ساکنان اردوگاه به
محل دیگری نیز مورد
قبول آنان قرار
نگرفته است.
این نخستین بار
نیست که گزارشی از
برخورد نیروهای دولتی
عراق با ساکنان
اردوگاه اشرف مخابره
می شود.
در ژوئیه سال
2009، گزارش هایی از
حمله نیروهای دولتی
به اردوگاه اشرف و
زخمی شدن و بازداشت
گروهی از اعضای
سازمان مجاهدین خلق
منتشر شد، در ماه
دسامبر سال بعد نیز،
خبرهای مشابهی منتشر
شد و اوایل سال جاری
هم گفته شد که افراد
ناشناس به ساکنان این
اردوگاه هجوم برده و
به ضرب و شتم آنان
پرداخته اند.
گزارش جدیدترین
مورد حمله به اردوگاه
اشرف یک روز پس از آن
انتشار می یابد که
یکی از سخنگویان
مجاهدین خلق در
آمریکا در یک مصاحبه
مطبوعاتی اظهار داشت
که مدارکی در اختیار
این سازمان قرار دارد
که نشان می دهد دولت
ایران یک تاسیسات
مخفی تولید قطعات
سانتریفیوژ را در
نزدیکی تهران به کار
انداخته است.
سانتریفیوژها در
غنی سازی اورانیوم به
کار می روند. قطعنامه
های شورای امنیت
سازمان ملل فعالیت
جمهوری اسلامی در این
زمینه را ممنوع کرده
است.
جلسه مشترک نمایندگان انجمن های پیام رهایی و ایران
قلم برای تدوین فعالیت های سال آینده
29.03.2011
پیام رهایی ـ ایران قلم
روز
یکشنبه 27 ماه مارس سال 2011، نمایندگان انجمن های
پیام رهایی و ایران قلم در کشور هلند دیدار کردند و
فعالیت های سال گذشته و همچنین فعالیت های حقوق بشری
سال آینده را مورد بحث و بررسی قرار دادند. درابتدای
دیدار بمناسبت ایام نوروز شاد باش و تبریک سال نو
تجلیل از آقای هادی شمس حائری برگزار گردید و سپس
نمایندگان انجمن سیاسی ـ فرهنگی رهایی و ایران قلم به
دستور کار و تدوین برنامه های سال آینده دو انجمن در
این جلسه پرداختند.
در این
جلسه دو انجمن یاد شده، پس از بررسی راهی که طی سال
قبل پیموده بودند و تشکر از کلیه عزیزانی که در سال
گذشته یار و یاور فعالین حقوق بشر برای آزادی اسیران
فرقه رجوی بوده اند، به بررسی انتقادی و اشکالات کاری
خود پرداخته تا برای سال جدید شمسی راهکار های تازه ای
بیابند. دوستان حاضر در این جلسه که متشکل از آقایان
هادی شمس حائری، مهدی خوشحال ، مسعود جابانی و محمد
حسین سبحانی بودند، تاکید کردند که هر چند
طی یک
سال
گذشته بیش
از 30 نفر از اسیران فرقه مجاهدین خلق از اسارتگاه
اشرف رهایی یافته اند و تعداد زیادی از آنها توانسته
اند خود را به کشورهای اروپایی برسانند و زندگی آزاد
و خارج از حصار فیزیکی و ذهنی فرقه رجوی را تجربه
کنند ، اما همچنان باید تلاش بیشتری کرد تا رهایی
اعضای در بند سرعت بیشتری یابد.
نمایندگان
انجمن های پیام رهایی و ایران قلم شفاف سازی فعالیت
های سیاسی ـ فرهنگی و دموکراتیزه کردن مناسبات خود را
مورد توجه و بررسی مجدد قرار داده و در انتها برای
حمایت مؤثر تر از خانواده های متحصن در مقابل پادگان
اشرف و رهایی اسیران در قلعه اشرف برنامه ها و فعالیت
هایی را تدوین کردند تا بهتر و بیشتر بتوان به اعضای
دربند و گرفتار فرقه مجاهدین کمک رساند.
دو انجمن
نامبرده، ضمن شادباش نوروز سال 1390 به مردم ایران،
برای نجات اسیران در بند در قرارگاه اشرف عهد و پیمان
بستند که بیش از گذشته برای رهایی آنان تلاش کنند و از
خداوند بزرگ آزادی شان را خواستار شدند.
مطالب دیگر:
ــ دومین
پیام صوتی میلاد آریایی ـ حرف های خودمانی با
قربانیان در اشرف و دوست از دست رفته مهدی فتحی
( میلاد آریایی )
ــ
فدا و صداقت
( مهدی خوشحال )
ــ
من و «
بانکا » های ایرانی
( جواد فیروزمند )
ــ فرار
جسورانه جلیل عبدی بارنجی از حصارهای فرقه رجوی
( انجمن نجات )
ــ
این فرقه خطرناک شمارا به یاد کدام گروه می اندازد؟
( کانون وبلاگ نویسان )
ــ
کانون ایران
قلم عملیات خونین تروریست های اعزامی در چابهار را
محکوم می کند
( ایران قلم )
ــ
نامه سرگشاده خانم بتول ملکی به
آقای نوری المالکی نخست وزیر محترم عراق
( بتول ملکی )
ــ
ششمین پیام صوتی خانم بتول سلطانی
خطاب به خانواده های قربانیان و خانم افسانه طاهریان
( بتول سلطانی )
ــ
نامه سرگشاده
مسعود خدابنده به لیدی
اشتون ( ایران اینترلینک )
ــ
پنجمین پیام صوتی خانم بتول سلطانی
خطاب به ناهید بلوچستانی، الهام و شهرام کیامنش
( بتول سلطانی )
ــ
بازی با برگ
سوخته
مجاهدین ( میلاد آریایی )
ــ
مصاحبه با خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین،
قسمت
سیزدهم
بررسی قربانی
شدن
احمد رازانی توسط فرقه مجاهدین
( بتول سلطانی )
ــ
راز
مقاومت
( مهدی خوشحال )
ــ
قتل زنده یاد احمد رازانی و
کابوس فروپاشی فرقه رجوی
( روح الله تاجبخش )
ــ
دیدار و گفتگوی خانم بتول سلطانی
و دکتر فیروزه بنی صدر در پاریس
( ایران قلم )
ــ در
حاشیه دیدار و مصاحبه محمد حسین سبحانی با
دکترابوالحسن بنی صدر ( میلاد
آریایی )
ــ
صدام حسین را از کجا پیدا کنم؟
( مهدی خوشحال )
ــ
اعتراف
رجوی در ارتباط با آقای بنی صدر
( فرزاد فرزین فر )
ــ
چگونه طارق عزیز مسعود رجوی را خرید؟
( مزدا پارسی )
ــ
پیام آقای هادی شمس حائری به فرزندانش
در اشرف ( هادی شمس حائری )
ــ
در
حاشیه دیدار و مصاحبه با دکترابوالحسن بنی صدر
( میلاد آریایی )
ــ
پیام صوتی آقای مهدی خوشحال به خانواده های قربانیان
اسیر در قلعه اشرف
( مهدی خوشحال )
ــ مصاحبه محمد حسین سبحانی با آقای دکتر ابوالحسن بنی
صدر ( ایران قلم )
ــ
خاطرات الهه قوام پور ، آهای مردم ! پسرم را ندیدید؟
قسمت دوم
( الهه قوام پور )
ــ پیام علی جهانی به خانواده
های زجرکشیده و محمد علیرضا علیپور یکی از
اسیران قلعه اشرف
( علی جهانی )
ــ
خاطرات
مهرداد ساغرچی یکی از قربانیان سازمان مجاهدین خلق
ـ
قسمت
سوم
( مهرداد ساغر چی )
ــ
پیام
میلاد آریایی برای خانواده های دردمند و علی باقرزاده
یکی از قربانیان اسیر در قلعه اشرف
( میلاد آریایی )
ــ
خاطرات الهه قوام پور ،
آهای مردم ! پسرم را ندیدید؟ قسمت اول
( الهه قوام پور )
ــ مصاحبه محمد حسین سبحانی با آقای دکتر ابوالحسن بنی
صدر ( ایران قلم )
ــ
پنجمین پیام صوتی خانم بتول سلطانی
خطاب به ناهید بلوچستانی، الهام و شهرام کیامنش
( بتول سلطانی )
ــ داستان سی زن ( مهدی خوشحال
)
ــ نامه
خانم بتول ملکی به خانم
هیلاری کلینتون وزیر محترم امور خارجه آمریکا
( بتول ملکی )
ــ
نامه ای به خواهرم بتول
سلطانی
( الهه قوام پور )
ــ مصاحبه محمد حسین سبحانی با آقای دکتر ابوالحسن بنی
صدر ( ایران قلم )
ــ مصاحبه
بنیاد خانواده سحر با آقای علیرضا عینکیان
( بنیاد سحر )
ــ نامه آقای میلاد آریایی به آقای اد ملکرت
نماینده سازمان ملل متحد
در بغداد ( میلاد آریایی )
ــ
نامه سرگشاده کانون ایران قلم به نماینده سازمان ملل متحد
در بغداد ( ایران قلم )
ــ
چهل تن دیگر به جمع خانواده های
متحصن مقابل قلعه اشرف در عراق پیوستند
( بنیاد سحر )
ــ اعلام
جدایی آقای روح الله تاجبخش از فرقه مجاهدین در
همبستگی با خانواده های دردمند اسیران قلعه اشرف
( روح الله تاجبخش )
ــ کتاب "
پیکر زخمی " منتشر شد
( بتول ملکی )
ــ
علیرضا عینکیان از فرقه
مجاهدین فرار کرد، گریزی
دیگر از پادگان فرقه ای اشرف
( بنیاد سحر )
ــ
نامه
ای از زبان یک تیرباران شده سال 1350 به مسعود رجوی
( میلاد آریایی )
ــ
آمدم،حلقه به در کوفتم و برگشتم
( آریا ایران )
ــ
مجاهدین ، نافی آزادی آدمی
( آرش رضایی )
ــ
نامه بنیاد خانواده سحر به دبیر کل ملل متحد
( بنیاد سحر )
ــ
شعری برای زن دلاور ایرانی خانم
بتول سلطانی عزیز
( فرزاد فرزین فر )
ــ
ترجمه کتاب فرقه ها درمیان ما منتشر شد
( ابراهیم خدابنده )
ــ
پیام خانم بتول سلطانی به
قربانیان اسیر در قلعه اشرف در مورد تجاوز های جنسی ،
ایدئولوژیک مسعود رجوی
( ایران قلم )
ــ
شکست اخلاقی آمریکا و اتحادیه
اروپا در قبال تروریسم (
فرزاد فرزین فر )
ــ
مجاهدین ، نافی آزادی آدمی - قسمت اول
( آرش رضایی )
ــ
سوز و گداز
فرقه مجاهدین از روشنگری های فعالین حقوق بشر
( بتول سلطانی )
ــ
خروج
آمریکاییان از عراق و نگرانی رو به افزایش مجاهدین
( میلاد آریایی )
ــ خاطرات
مهرداد ساغرچی یکی از قربانیان سازمان
مجاهدین خلق
ـ قسمت دوم (
مهرداد ساغرچی )
ــ
ذهن بیمار رجوی وانقلاب
ایدئولوژی مجاهدین(
علیرضا میرعسگری )
ــ
کانون ایران قلم نسبت به
تهدیدات تروریستی فرقه مجاهدین علیه خانم بتول سلطانی
هشدار می دهد ( ایران قلم )
ــ
غبار روبی
از رای دادگاه کلمبیا در مورد سازمان مجاهدین
( بهار ایرانی )
ــ
مجاهدین خلق از کجا تا به کجا؟
(
حامد صرافپور )
لینک به گزارش بیست و سوم سمینار پاریس ـ
فیلم و متن مصاحبه
با آقای مصطفی محمدی از کانادا و رضا صادقی از
فرانسه
لینک به گزارش بیست و دوم سمینار
پاریس ـ
فیلم و متن سخنرانی خانم نلی توماسینی فعال حقوق بشر
از هلند
لینک به گزارش بیست و یکم سمینار
پاریس ـ
مصاحبه آقای بهزاد علیشاهی با آقای ایوب کردرستمی و
خانم فریده براتی در حاشیه سمینار پاریس
لینک به گزارش بیستم سمینار پاریس ـ
متن و فیلم مصاحبه با خانم حوریه محمدی و آقایان
بهادر خرمی و سعید حضرتی
لینک به گزارش نوزدهم سمینار پاریس ـ
متن
کامل سخنرانی
خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین
در مورد فساد جنسی مسعود رجوی
+
بخشی از فیلم های سمینار برای داونلود
لینک به گزارش هجدهم سمینار پاریس ـ
سخنرانی
خانم بتول سلطانی + تماس خانم عبداللهی
مادر یکی از قربانیان از مقابل قلعه اشرف با سمینار پاریس
لینک به گزارش هفدهم سمینار پاریس ـ نامه
کمیته برگزارکننده سمینار پاریس به دکتر نوری
المالکی نخست وزیر عراق
لینک به گزارش شانزدهم سمینار پاریس ـ
فیلم و متن مصاحبه آقای میلاد آریایی با خانم
سعیده جابانی
لینک به گزارش پانزدهم سمینار
پاریس ـ
متن و فیلم سخنان آقای آنتوان گسلر نویسنده و پژوهشگر
سوئیسی در سمینار پاریس
لینک
به گزارش چهاردهم سمینار پاریس ـ
حضور
هیئتی از شرکت کنندگان سمینار پاریس در دفتر سازمان دیدبان حقوق بشر در
پاریس
لینک به گزارش سیزدهم سمینار پاریس
ـ
متن و فیلم
سخنان آقایان مسعود جابانی و شمس حائری در سمینار
پاریس
لینک به گزارش دوازدهم سمینار پاریس ـ
نامه
کمیته برگزار کننده سمینار پاریس به وزیر دادگستری فرانسه
+ اسامی 182
حمایت کننده
لینک به گزارش یازدهم سمینار پاریس ـ
سری دوم از عکس های سمینار
پاریس
لینک به گزارش دهم سمینار پاریس ـ
نامه
شرکت کنندگان در سمینار پاریس به سفیر آمریکا در فرانسه + اسامی 182
حمایت کننده
لینک به قسمت نهم سمینار پاریس ـ
سری
اول از عکس های سمینار پاریس
لینک به قسمت هشتم سمینار پاریس ـ
فیلم
کوتاهی از برگزاری گردهمایی پاریس در حمایت از خانواده های
قربانیان قلعه رجوی در عراق
لینک به گزارش هفتم سمینار پاریس ـ
ملاقات هیئتی از
شرکت کنندگان در سمینار پاریس
با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر
لینک به گزارش ششم سمینار پاریس ـ
نامه
شرکت
کنندگان در سمینار بزرگ پاریس به دبیر کل
سازمان صلیب سرخ جهانی با اسامی 182 حمایت کننده
لینک به گزارش پنجم سمینار پاریس ـ
هیئتی از
شرکت کنندگان سمینار پاریس با نهادهای بین المللی
دیدار خواهد کرد
لینک به گزارش چهارم سمینار پاریس ـ
آکسیون
اعتراضی در حمایت از قربانیان فرقه مجاهدین در شهر پاریس
لینک به گزارش سوم سمینار پاریس ـ
قطعنامه
شرکت کنندگان در حمایت از خانواده های قربانیان قلعه رجوی ، کمپ اشرف ـ
عراق
لینک به گزارش دوم سمینار پاریس ـ
فعالان حقوق بشر خارجی و ایرانی رهبری فرقه مجاهدین را متهم می کنند
لینک به گزارش اول سمینار پاریس ـ
حمایت
از خانواده های قربانیان قلعه رجوی ( کمپ اشرف ـ عراق
________________
قرائت قطعنامه
سمینار پاریس توسط آقای محمد حسین سبحانی
قسمت اول
http://www.youtube.com/watch?v=eErhoG7fmDQ
قسمت دوم
http://www.youtube.com/watch?v=6x5zTeg_t2Q
قسمت سوم
http://www.youtube.com/watch?v=6RWEnw8QbB4
_______________________________________________________________________
سخنرانی آقای
مسعود خدابنده
http://www.youtube.com/watch?v=xqBmEt5yWQo
_____________________________________________________________________-
سخنرانی
آقای مصطفی محمدی در سمینار پاریس
قسمت اول
http://www.youtube.com/watch?v=uB2rD5zSOlc
قسمت دوم
http://www.youtube.com/watch?v=B7VrWkWjfww
_____________________________________________________________________
سخنرانی
خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین
در مورد فساد جنسی مسعود رجوی
برای مشاهده فیلم در یوتیوب بر روی
دو آدرس زیر کلیک کنید ـ
قسمت اول
http://www.youtube.com/watch?v=_zcWmc9uLGU
http://www.youtube.com/watch?v=XGTl4Y_lCd8
سایت ایران قلم از انتشار
مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده
شده، معذور است
مسئولیت
مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد
|